درد دل
صدایت را طنین پهلوانی باشد امشب
نوای غمگساری از تو بر گوش آید امشب
تو استادی دژم باشی ز دردی که ندانم
و چون دردت نداند کس دوا کی سازد امشب
تو از گفتن ابا داری من از نشنیده بودن
بناچار این محصل کل غم بشمارد امشب
چو پشت پرده روی گل و دستت نی بدستم
بفرما رازت این تن از کجا پندارد امشب
به چاه بد گمانی ترسم اندازی تو مارا
که بود افزون، به دردت هم که می افزاید امشب
اگر این است دردت خود به درمانش بکوشم
بگو کیفر کنم اوراگناه ار دارد امشب
زبان و دفتر و عکس و اراجیف هر چه دارد
کنم باری به کولش تا ابد درماند امشب
از عمرش بیش از آن تعداد دندانش نماند
همه افتاده تا دیروز و نه تا ماند امشب
دهم خرجش کشد یکسر گذارد کفشکی چند
زمان گفتگو و خوردنش واماند امشب
شوم من فاطمی امشب زنم سیلی به گوشش
که دیگر بعد از آن مردم نمی آزارد امشب
کنم فریاد غرا و زبانم تیز سازم
برانم با کلامی محکمش خود بازد امشب
اگر مشکل ز نرم افزار junk ی چون مجید است
It’ll be uninstalled ,no sad امشب