دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر مینا امیریان(خورشید)
آخرین اشعار ناب مینا امیریان(خورشید)
|
پشت چراغ قرمز بلوار های شهر
طفلی ولی بایک نگاه سرد می آید
باخنده هایی مرده بر خشکی لبهایش
باکوله باری بسته ازهر درد می آید
آقا اجازه!نه ببخشید با توام خانوم
گل میخری از من برای عشق رویایی؟
چن شاخه از این دسته را حالا جدا کردم
گل های نرگس،رازقی،رزهای سرخابی
در چشم های تیله وار سبز و لرزانش
جنگل ولی با برگ هایی زرد میبینم
طفلی که در آنسو کنار شیشه استاده
اما نه انگاری که من یک مرد میبینم!!
مردی که یک شب دست بی رحمانه ی تقدیر
از جیب هایش کودکی را،خنده را دزدید
مادر که از دلشوره ها صدبار میمیرد
بابا که از دردش به خود هربار میپیچید
غرق نگاهش بودم و باید که میرفتم
از این چراغ لعنتی که پر تاسف بود
ماشین پشتی ناگهان بی وقفه ترمز کرد
اما نمیدانم ولی شاید تصادف بود
با یک نگاه سرسری از پشت سر دیدم
گل های دستش دانه دانه دانه می پژمرد
قربانعلی؟حاضر،نعیمی؟حاضر اما نیست
آقا اجازه؟دیشبی در یک تصادف مرد
خورشید_میم_الف☀
|
نقدها و نظرات
|
درود مهربانو عالی نگاهید سپاس از توجه شما | |
|
درود جناب ابراهیمی سپاس از همراهی شما بزرگوار امید که در آینده ای نزدیک..هیچ یک از کودکان سرزمینم محکوم به زندگی پربار و مشقت نباشند | |
|
درود مهربانو بهرامی سپاس از سخاوت نگاهتان | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سلام عزیزخواهرم
عالی و ارزشمند سرودید
دُوَلِ پول و پارتی و پُست
چه می داند دل ظریف و دستان نحیف کودک کار یعنی چه ... .