با نفس هایم بخوان ای هم نفس
شد رهایی با جدایی از قفس
در بهاری با گلی همدم شدم
عشق باشد در غریبی ازهوس
این مرامی بوده از دیروز ما
شد ندایی با کلامی از وفا
هر چه شعری در برم دیدی بخوان
تا ببینی در شبی آیینه ها
شاعری گفتم بخوان شعری جدید
از سپهری یا مشیری یا سپید
شعر نو، آوای دل ،با شعر ناب
شد مکانم، در دلم شعری پدید
هم غزل هم مثنوی هم شعر نو
هم سپیدی هم شبی در روبرو
شاد یا غمگین شدم در روز و شب
در نهایت شعر شد رو در جلو
همنوا با دل نسیمی دل فریب
پرده ای در پرده، جاهایی عجیب
رفته بودم تا که هوشیاری کنم
من رسیدم در مکانی با حبیب
رفت هوشیاری ز من دیوانه ام
شد دلی با عشق در میخانه ام
آمدم من شاعر ی مجنون شدم
در حقیقت شعر باشد خانه ام
من رها عاشق نظر کن حال من
تا ببینی عشق در احوال من
شعر غم نیست بدان شادی بکن
با بهاری در گلی شد فال من
سعید مطوری / مهرگان
از دفتر گلشن
دوستان عزیزم سلام
بهاری زیبا فرا رسید و بلبل به گل بوسه زد و عشق بر بال پروانه ها رقصید هر چند مشکلات بسیار است اما دل بیمار نیست و در کنار حبیب طبیعت به عشقبازی مشغول است من فرا رسیدن بهار را به تمامی دوستان سایت ******* شعر ناب تبریک گفته و امیدوارم سالی سرشار از موفقیت داشته باشید.