سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        گندم

        شعری از

        زینب نائینی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۴۲ شماره ثبت ۱۰۴۶۱۳
          بازدید : ۱۶۰   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر زینب نائینی

        گندمی تنها شد از جمعی رها شد بر زمین
        رنگ غربت سایه اش شد، حال زارش را ببین
         در پناهش هیچ کس کوشش نکرد ای وای من
        نان گرمی از کنارش رفت ،گندم شد غمین
        بی کسی ناآشنایی بود، کز راهی رسید 
        هیچ کس از تو نمی گیرد سراغی در زمین
        داد می زد قایقم من می روم ساحل بیا
        عشق و احساسی که قایق برد شد مرگ آفرین
          هیچ کس طوفان غم را، جز تو آرامَش نکرد
        چون امامی برجهان، تنها تویی حصنی امین
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۲:۰۲
        درود بانو
        غمگین و زیبا است
        ارتباط عمودی مصاریع کسسته بنظر میرسد خندانک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۳:۰۹
        ممنون از راهنمایی تون
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۱۷

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۱۰
        درودها.
        خندانک
        خندانک
        خندانک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۲۳
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۱۷

        سلام زینب بانو

        چقدررر زیبا بود و غمگین
        و چه قدر شبیه حالِ دلِ خودم

        دلگیرم از این عالَم و هرچه در آن است خندانک


        درپناه امن حق خندانک خندانک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۲۳
        مرسی بابت پیام زیباتون خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا مرادی( مراد )
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۸:۲۸
        درودتان زیبا بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        زینب نائینی
        زینب نائینی
        چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۰ ۱۸:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۱۸

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زینب نائینی
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۲۳
        خندانک خندانک
        خندانک
        سیاوش آزاد
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۰۲:۳۹
        سلام بر خانم نائینی
        بیت اول سه بار از فعل شد استفاده کردید
        معنای از جمعی در تنها مستترست بنابرین لزومی به آوردنش نیست
        ای وای من را هم میشود حذف کرد
        نان گرمی از کنارش رفت معنایش واضح نیست
        ارتباط بیت قایق با بیت قبل روشن نیست اما تخیل زیبایی داشتید و این بیت دوست داشتنی است
        ش در آرامش حشوست
        امین به ضرورت قافیه آمده است ظاهرا. صفتی باید می آمد که مرتبط باشد با آرامش بخشی


        بی کسی و ناآشنایی هم چون تقریبا مترادف هستند حشوست
        حسین قائدی
        پنجشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۰ ۱۴:۵۱
        سلام
        درود بر شما خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3