يکشنبه ۴ آذر
|
آخرین اشعار ناب یوسف سیف زاده
|
گلزار
گل ز گلزار تمنا کردنش را دیده بودی؟
چتر گل بر باغ و بستان کردنش را دیده بودی؟
خواهش گل بی دلیل نیست باید تامل کرد
باغبان یک گل زیبا بودن را دیده بودی؟
عشق غریب است با دنیای نفسانی و خاکی
عاشق افتاده در آتش هجران را دیده بودی؟
رنج دنیا بر دل نالان بسی افزون بود
هدهد از آمدن باد صبا مسرور کردنش را دیده بودی؟
می روی سوی گل و گلزار تماشایش کنی
آهن سنگین پای یاران کردنش را دیده بودی؟
سنبل و گل خلوت خود سورو ساتی داشته اند
عشق مجنون و دل صدچاک چاکش را دیده بو دی؟
جام می دستان لیلی بود آن را سرکشید
در بیابان بلا تنها شدنها را، دیده بودی؟
چرخ دوران باز اما و اگرها کرد بسیار
با دلی سرشار از عشق ناز کردنش را دیده بودی؟
شعراز: یوسف سیف زاده
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنوشته زیبایی است
جسارتا قوافی