شنبه ۳ آذر
|
دفاتر شعر سید علیرضا خوانساری(بیدل)
آخرین اشعار ناب سید علیرضا خوانساری(بیدل)
|
ساقی مستی یکی ساغر بداد
نام ما را چون یکی کافر نهاد
گفت مینوشی می و چرخی به خویش
در گرو دادی یکی دستار خویش
گفتمش محتاج این جام تو نیست
گر سوالی هست گو , کار تو چیست
گفت می خور , تا به رندی گویمت
گفتمش نی جام می , اما شرنگی ساغرت
ما که مخمور الستیم و یکی دستار بست
از همه ترفند دنیا خوب رست
گفت زنارت دهم شال کمر
چونکه برخیزی , جهیدن چون فنر
وان ردای طیلسانی بر تنت
جبه پوشی و یکی رخت خوشی از ساتنت
جمله چون درویشها , وِل وِل بگرد
کار دنیا را بِنِه , کِل کِل بکرد
ظهر در دیری و شب میخانه ها
ان کبابت با عرق نوش و بزن پیمانه ها
لاجرم گردی بسان راهبان
پر کُنی انبان و شد نامهربان
چونکه شب شد یا ایازی را بدید
خلوتی خوش دار چون ان یک یزید
دختران خوبروی صومعه بهر تو بود
در فرنگ و شرق دور , هرجا که بود
نی سوالی کس بپرسد از تو هم
نی جوابی بهر کس باید دهی چون متهم
بهر تو در ان جهانم ما بهشتی را خرید
چونکه در دنیا و عقبا یکسره باید چرید
این سخنها بیش بود و نیش بود
او گمانش بود ما درویش بود
چون نگهدارم یکی رب کریم
او نجاتم داد ز ابلیس رجیم
گفتمش این از بهایم بودنست
سوی رب رفتن همه شوق من است
خورد و خفت و کامجویی نیست کار
افرینش چونکه شد تسبیح گویی ماندگار
خدمت مردم نمودن بهر ما تسبیح بود
چونکه ما را با خدا تشبیه بود
چونکه او از روح خود بر ما دمید
لاجرم باید چو او باشی و رخسارت سپید
دم به دم گویم برادر هوشدار
از من بیدل سخنها گوشدار
ما همه اندر سفرها بود و هست
بعد از این روز حسابی باز هست
هر کسی اذُرد انسانی به دل
نی خوش انجامی و پا مانده به گِل
انچه او خواهد زما , ان طاعت است
مهربانی بر خلایق دان که , عین طاعت است
خادمان خلق او در دو جهان , افراز سر
خوش سرانجامی ی و دادارم سپر
....................................................................................
26 / 12 / 91
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.