دوشنبه ۲۲ ارديبهشت
غزل گفتن برای تو به غیر از رو سیاهی نیست شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ مهر ۱۴۰۰ ۰۸:۲۹ شماره ثبت ۱۰۳۳۴۱
بازدید : ۳۲۴ | نظرات : ۱۲
|
|
به غیر از بغض و گریه، برایم هیچ راهی نیست
نشستی گرچه پهلویم ، ولی از عشق نگاهی نیست
امید زندگانی می شود دور از دلم هر روز
شبیه باد پاییزی که گاهی هست و گاهی نیست
بیابانی ست چهار سویم و من تشنه تر از تشنه
ببار ای ابر باران خیز که ما را دیگر راهی نیست
غمی قلبم را میخورد از گشنگی ست عمری
که قتل پیکر فرسوده را اشتباهی نیست
به جرم یک تفس با تو عمری ست که می میرم
به غیر از عاشقت بودن مرا دیگر گناهی نیست
غزل گفتن بدون تو مرا رسوای عالم کرد
غزل گفتن برای تو به غیر از روسیاهی نیست
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درودها استاد بزرگوار سپاسگزارم | |
|
سلام و درودها تشکر بزرگوار | |
|
سلام و درودها بزرگوار ممنون از لطف شما | |
|
سلام و درود دوست عزیزم تشکر از توجه و راهنمایی خوبتان | |
|
سلام و درودها بانوی گرامی لطف دارید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عاشقانه و زیبا بود