چهارشنبه ۳ بهمن
کسی گفت.... شعری از دانیال فریادی
از دفتر نرگس های سوخته نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۵ مهر ۱۴۰۰ ۱۱:۲۱ شماره ثبت ۱۰۳۲۷۶
بازدید : ۴۲۷ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب دانیال فریادی
|
باران نبارید!
زیرا از سقف سوراخ
خانه ی همسایه مان خجالت کشید!
باران نبارید!
زیرا
از طناب رخت مادرم
خجالت کشید!
ومادرم با خرجی مچاله شده در کش جورابش
حرف میزند...
پدرم یکریز صلوات می فرستد
تا عصبانی نشود!
ننه کوکب هرماه
یک کبوتر ازاد می کند!
تا پسرش سلامت از سفر برگردد
اسپند دود کردن مادرم
علامت بیکار شدن پدرم است!
کسی گفت:
کشتزار پنبه در خطر است!
گل های سرخ
سرشان به سلامت!
کسی گفت:
طعم لواشک
در دهان بچه ها
لذت بخش است!
طعم مرگ نه...
کسی گفت:
من بازخواب های رنگی خواهم دید!
من باز صد افرین خواهم گرفت!
من باز
دو چرخه ی قوراضه ام را
از هوای بالا شهر
باد خواهم کرد!
کسی گفت...
با تشکر
دانیال فریادی
با نقد خویش راهگشا باشیم
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر دانیال فریادی
الان با این اصلاحیه که انجام دادی فوق العاده شده
عالی شده آفرین
🌷🌷🌷🌷🌷 | |
|
سلام مجدد به استاد محمدی اسپند دود کردن مادرم علامت بیکار شدن پدرم است! در رابطه ی با رابط این اسپند دود کردت با بیکار شدن پدر.. در جامعه وارتباط انسانی همیشه دیده ایم که دنبال مقصر می گردیم شاید این مادر مقصر بیکارشدن شوهرش را به اسان ترین دلیل که به فکرش می رسد رابط می دهد که همان چشم خوردن است.ولی انواع دلیل های گسترده دارد که به ذهن او نمی رسد باتشکر مجدد | |
|
سلام وممنون از نظر شما.ولی دوست من اگر نقدیا انتقادی داری روشن بگویید خوشحال می شوم.چرا حرف های خودت را در کنایه می گویید.کجا اثری بدون تامل و فکر ساخته می شود! شاید متطورتان سبک دادایسم باشد که منشای ات موچ گرایی است.که اصلا در شعر های من اثری از پوج گرایی نیست.اگر میخواهید شعر مرا نقد کتید خوشحال نی شود تک نقد را بزنید. هنوزم متطورینان را از شعری بی تامل نمیدانم با تشکر | |
|
سلام بانوی محترم ممنون از نظر لطف شما شاد باشید و سلامت | |
|
سلان استاد مهربان تشکر ویژه از لطف شما پاینده باشید | |
|
سلام دوست من ممنون از نطر شما.ولی من صدها دلنوشته دارم که از درونش صد ها بیرون میاد ولی من این ها رو سیاه مشقی می بببنم برای رسیدن یک و سیایق خودم.به قول فروغ شاعر باید در تمام لحطه های زندگی ش شاعر باشید نه فقط لحطه شعر سرودن.بازم ممنون از شما | |
|
سلام و درود بر بانوی شعر ممنون از نظر لطف شما ولذ ت بردم از بداهه زیبای شما در پناه خدا شاد باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
سپاس خدای را که فرصتی دوباره داد تا بنویسم
شعری پیش رو داریم از جناب دانیال فریادی این چندمین شعر از این شاعر جوان است که نقدش میکنم و شاید هر بار مطالبی تازه تر از قلم ایشان دستگیر مان میگردد.
وقتی درون مایه ی شعر به خانواده و معرفی اعضای آن برمیگردد شروع شعر کمی دچار اطناب شده چرا که برای خانواده مهم باریدن باران است و دیگر مقوله ی گنجشک اضافه است که در ابتدای کار ذهن مخاطب را به سمت وسوی دیگر می برد.
اگر شعر اینگونه شروع شود که
باران خواست ببارد ولی از طناب رخت مادرم خجالت کشید مارا مستقیم وارد فضای دیالکتیک شعر و تقسیم بندی خانواده میکند.
خیلی زیبا تصویر شده
ومادرم با خرجی مچاله شده در کش جورابش
حرف میزد...
اما زمان نگارش به ماضی تغییر کرده چرا؟
در حالی که شاعر زمان حال را برای ما تصویر میکند. حرف میزند یا حرف میزد؟
امروز هر جور شده سیب هم باید بخرم....
چرا باید سیب بخری برای چه و برای که، وسط شعر ادعایی نامربوط که نه اولی دارد و نه آخری ذهن مخاطب هیچ برداشتی از این موضوع ندارد.
اگر ادعای شاعر این باشد که میخواهم گروتسک تلخی ایجاد کنم نه تنها با این کار موفق نشده بلکه یک دست بودن شعر را هم زیر سوال برده.
اما اگر میگفت امروز هر جور شده سیب هم باید بخرم.... سرفه های شبانه ی پدرم زیاد شده و یا مشابه این کلامها کمی معقول تر و جا افتاده تر و در سبک و سیاق شعر قرار میگرفت
شاید شاعر عنوان کند یکی از مولفه های شعر پست مدرن معنی گریزی و معنی را دست مخاطب دادن است اما باید توجه داشت مولفه ای که در شعر پسا مدرن مطرح شده در داستان روایی مجموعه ی شعر اتفاق می افتد و غیر از این به سمت مبهم انگاری خواهد رفت. مضمونهایی که شاعر برای ابراز گلایه انتخاب کرده پراکنده هستند و در برخی موارد مانند مقوله ی خرید سیب سمت دادائیسم رفته است.
پدرم یکریز صلوات می فرستد
تا عصبانی شود!
یا شاعر اشتباه تایپی دارد که نشود را شود نوشته و یا اگر صحیحش همین است آیا فرستادن صلوات باعث عصبانیت میشود؟ خدا عالم است!
وسط شعر و گفتن درد و رنج یک خانواده صحبت از مَشتی قربان نامعلوم چیز گزافی است چه این قربان آقا وسط معرکه نوشته ی دانیال فریادی چه میکند و چه نقشی در پیوند زدن معضلات خانواده دارد در حالی که هنوز شاعر به آنالیز دقیق مصیبت های خانواده نپرداخته است.
گیجی و سردرگمی نوشته و شاعر از رخداد های فردی و گریز به نمایه های اجتماعی ضعفی است که در این نوشته میشود اشاره کرد.
اسپند دود کردن مادرم
علامت بیکار شدن پدرم است!
کسی گفت:
او می اید!
آشنا زدایی در شعر در گرو قبول یک سری روابط علّی و معلولی است که گاهی این روابط را چنان برعکس میکنند که مانند برخی شعر های خود منتقد میبینید داس را درو میکند. اما اگر داس را درو میکنیم رابطه ی علت و معلولی را وارونه کرده ایم.
اما در شعر دانیال چرا دود کردن اسپند باید نشانه ی بیکاری پدر باشد؟ چه ما تا آنجا که دیده ایم دود کردن اسپند برای رفع چشم زخم و یا تهویه مطبوع هوا به کار رفته و کسی برای بی کاری کسی اسپند دود نمیکند. بهتر بود به جای دود کردن اسپند از باز کردن سفره ی نذری سخن به میان می آمد.
او کیست که می آید؟ منجی عالم بشریت ویا کسی که خانواده انتظارش را دارد؟
آیا قبل از اینکه فقر باشد لواشک در طعم بچه ها مزه نمیداد
که شاعر بی دقتی در تایپ دارد و طعم را طمع نوشته گرچه اگر طمع هم باشد و اشتباه تایپی نباشد باز ایرادی ندارد اما طعم و یا طمع هردو در دهان بچه ها همیشه لذت دارد چه در گذشته و چه در آینده. شاعر میخواسته دهان خالی بچه ها را از لواشک تصویر کند که به درستی پرداخت نکرده است.
شاعر در شعر خود غلط های املایی دارد که یا سهوی است و یا از روی بی دقتی و یا درست مطالعه نکردن شعرش که باید این نقاط ضعف را هم اصلاح نماید مانند کلمه ی قراضه که اشتباها قورازه نوشته شده است.
پس از واکاوی در ایرادات شعر میپردازم به نقاط قوت این شعر
شعر توانسته احساسات مخاطب را برانگیخته کند چه در ژانر فقر و بیکاری اجتماعی علیالخصوص در بعد فقر خانواده
تصاویر زیبا و بکری همچون مچاله شدن خرجی
خجالت کشیدن باران از بند رخت و باد کردن چرخ دوچرخه از هوای بالای شهر، توانایی و استعداد و قدرت خیال شاعر را میرساند.
ایام عزت مستدام
سید هادی محمدی