سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        زبان زد

        شعری از

        حسن رسولی

        از دفتر رسولی در حسن نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۲۲:۰۵ شماره ثبت ۱۰۲۸۷۲
          بازدید : ۱۷۷   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        زبان زد
         
        فکر می کنی زبان دردها را می فهمی
        دادها را می لمسی
        زجرها را می رقصی
        تو از درد من چه می فهمی؟!!
        تو از عمق مرگ گل ها چه می دانی!!
        تو از آواز غمگین زنجره ها
        تو اصلا می دانی آواز زنجره چیست؟!!
        تو از ندای باغ ها
        تو از آواز مرغی پریشان حال
        شکسته بال، افتاده در دام ها
        چه می دانی؟!!
        به آن خدایی که نداری! 
        تو از دردها هیچ نمی دانی!
        تو از زندان مغزها 
        تو از پابند مرغ خیال
        چه می فهمی!؟
        تو از  آن جوان پیر گشته در هنرها
        تو از آن شکسته واژه در دهان
        حتی دندان!
        چه می دانی؟!
        از آن جوان پیر رفته از دست ها
        چه می دانی؟!
        تو از گل های غرق شده
        در دریاچه ی غم ها
        وسط سنگ لج، چه می دانی!
        من از بی پارک ها
        از بی گلی ها
        از کمر کوه شکسته ها
        از بی ستون ها
        از بیستون ها
        من از قعر قبر صوراسرافیل
        می آیم
        من لقمان حکیم زمانه ام
        می نالم
        می گریم
        می رقصم
        می میرم...
        اما
        زره ای غم نانم نیست
        من مرغ آزادی ام
        هوس دانه و آبم چیست!؟!
        نغمه های پیاپی آزادی ام
        که تو را فهم آن نیست؟!! 
        از نان نگذشته ای بی رحم
        تا بفهمی دردهای من چیست!!!
        هنوز فکر می کنی زبان من
        همان زنجره را می فهمی؟؟؟
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۰ ۲۲:۴۹
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
        موفق باشید خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۴۲
        سلام بزرگوار
        دلچسب و زیبابود
        قلمتان نویسا
        در پناه حق
        درود درود
        خندانک خندانک خندانک
        حسن رسولی
        حسن رسولی
        پنجشنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۲۰
        درودها و سپاس بیکران بزرگوار ارجمند 🙏🙏🙏🙏🥀💖
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        جمعه ۲۶ شهريور ۱۴۰۰ ۲۲:۲۰
        سلام بزرگوار
        احسنت بر شما
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4