سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        شعر نمی گویم..

        شعری از

        سارا پیروتی (رها)

        از دفتر خرمالوی کال نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۰ ۲۲:۴۱ شماره ثبت ۱۰۲۷۸۹
          بازدید : ۳۶۸   |    نظرات : ۴۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سارا پیروتی (رها)

        شعر نمیگویم و عقربه های ساعت هنوز در گردش اند!
        کلمه ای بیان نمیکنم و
        شاعر ها هنوز زنده اند
        وماهی توی تنگ اّپن خانه مان هم
        هنوز باله هایش را می رقصاند
        و هنوز هر صبحگاه 
        پیرمرد عاشق
        همسایه ی بغل دیواری مان
        گلی چیده و به مزار زنش میرود!
        شعر نمیگویم و هنوز
        دریا و موج هایش مدهوشم میکنند
        و بادِ لابلای شاخه های درخت
        توتِ حیاطمان سمفونی مینوازد!
        شعر نمیگویم هنوز
        و شمعدانی های لبِ پنجره ام گل شکوفه میدهند
        و بنساء عاشقم دست بر شانه های شاخه اش گذاشته
        و فرهادوارانه عشق در گوش برگ به برگ ساقه هایش میخواند!
        شعر نمی گویم و صدای :
        ارغوان..ارغوان 
        خواندن ابتهاج خانه مان را پرکرده است
        و دستهای نوازشگرانه مادرم
        موهای سرکشم را  رام میکند!
        کلامی برزبان نمیرانم
        و اشک های مشتاقم با هرآهنگ همایون دلیرانه
        سر بر زمین گونه هایم می رانند!
        و عباس معروفی
        مرا دست به دست با آیدین
        تا سرزمین سال بلوا میکشاند!
        و حسینای کوزه گر را مجنونانه در پس چشمانم
        با آن شال سبزش میخواباند!!
        شعر نمیگویم و هنوز
        رودها مشتاقانه آواز آزادی سرمیدهند
        و سرمستانه به دامان دریا راهی می شوند!
        و کفترهای مرز نشناس
        تا سرای آبادی ها کوچ می کنند!
        شعر نمی گویم و هنوز
        عشاق پیاله پیاله ، شرابِ شهدِ نازِ نگاهِ معشوق می نوشند!
        و پروانه های بی پیله
        تا کهکشان راز اختر
        تا 
        آسمان همیشه بی کران،
        کیلومترها بال میگشایند!
        نه هنوز شعر نمی گویم!!
        اما وررق به ورق زندگی ام را نقاشی های گم گشته پر میکنند
        و تک تک رنگا
        روی بوم دلتنگی ام شعر میشوند!
        و شاید روزی رسد که تمام این تابلوهای سرشکسته، با رنگها
        ترانه ی دلِ این شاعر سر سپید را در گوش جهان پچ پچ کنند!!
        شعر نمی گویم ..اما ...
         
         
        تیر 1400
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۰۸:۴۳
        درود بانو
        پر احساس و زیبا بود خندانک
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۴۸
        جناب استکی سپاس و سلام که هستید و
        مهرتان شامل حال این دفتر کال میشود خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۰۴
        عارضم به حضور انورتان که این اتفاقا شعرتر بود از بسیاری مرسولات روزانه ی خودم و دوستانم ...‌

        چند نکته هست که رعایت آنها کار را احتمالا شایسته تر کند . از آن روی می گویم احتمالا ، چون فقط نظر ماناست و نه کس دیگر :


        شعر نمیگویم و عقربه های ساعت هنوز در گردش اند!

        خوب این جمله همان اول کار توی ذوق می زند و شعر کردن آن فقط یک تشخیص کم دارد ، یعنی عقربه را شخصیت ببخشی



        وماهی توی تنگ اّپن خانه مان ( ماهی تنگ خانه راحت تر نیست ؟ )


        و هنوز هر صبحگاه ( هنوز حذف بشه ، چون تکرار شده )



        دست بر شانه های شاخه اش ( شانه بهتر است )
        و فرهادوارانه ( این ترکیب کمی دیرهضم است )

        و دستهای نوازشگرانه ( نوازشگر بهتر نیست ؟ )

        و کفترهای مرز نشناس ( بی مرز )

        تا سرای آبادی ها کوچ می کنند! ( سرای آبادی کمی عجیب است )
        و تک تک رنگا ( رنگها )
        ....
        اینها نکات ریزی هستند که به خاطرم رسید و البته تاکیدی هم دارم بر اینکه "می" را به فعل نچسبان :

        میروند غلط
        می روند صحیح

        میکشند غلط
        می کشند صحیح


        شعرت احساس ولرم و رنگی روشن داشت . رنگی دخترانه و جذاب و طولانی بودنش هم نشان از پتانسیل خوبت بود و جوشش درونت ( البته به داداش رفتی )
        امیدوارم دوستان دیگر هم بیایند و چهارتا کامنت بنویسند و نظرشان را دریغ نکنند خندانک
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۵۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۵۹
        محسن به عنوان اولین دعوتی میخام ببرمت مهمونی خندانک
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۲۱
        در خدمتیم کجا به سلامتی خندانک
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۵۴
        مانای عزیزم
        برادر دوست داشتنی ام ، اولین بار که برایم زیر شعری بسی دور کامنت گذاشتی را خوب یادم نیست اما لطف بیکرانت و مهربان لبخندت که همیشه شامل حالم بوده است و می باشد را لکن خوب بخاطر دارم!
        سپاس که هستی و سپاس که میخوانی!
        ممنون بابت زمان و دقتی که زیر این شعر کالم گذاشتی!
        حقیقت محض این است همانطور که خودت میدانی زمان طولانی است شعر نمیگویم! بیشتر واژه هایم نقاشی شده اند اما میدانم و ایمان دارم چند دفتر واژه و خیال کنج دلم لانه کرده اند و هربار ملتمسانه که مخواهم بنویسم بجای کوتاه شعر که عادت من در نوشتن است، دلنوشته ای بسی طولانی میشوند!
        و این شعر بنده(شعر نمیگویم..) پس از ماه ها که جاری شد حسش را برسر جان و چشم نهادم و امیدوارانه آن را جرقه ای پنداشتم برای سررزیر شدن باقی واژه ها...
        مانا خودت خوب میدانی بسی امیدوارم و بسی پرانرژِی! و دختری بیش از حد مملو از فکر و رویا و خیال!
        دعا کن برای خیالهایم برادر...
        دعا کن که بتوانم بیانشان کنم، آنهم بی پروا...
        ارسال پاسخ
        محمد علی رضاپور
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۰۸:۲۲
        حالا شعر گفتید یا نه بالاخره خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۵۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۵۵
        ظاهرا بیش از آنکه شعر گوشم
        نقاشی میکشم
        و ظاهرا بیش از آنکه شعر گویم
        خیال شعر و واژه ها را در دهانم مزه مزه میکنم... خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۰۵
        منم شعر نمی گویم ولی دوست دارم پیشانی خواهرمو ببوسم
        میگم رگه های بسیار قوی داشت این اثر
        و برم کمی کار اداری دارم انجام بدم و برگردم سراغ تو و سلمان ..
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۵۵
        دست بوستیم استاد خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۳۴
        سلام بزرگوار
        طبعتان جوشا
        هزاران درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۵۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۵۶
        جناب انصاری اشعار شما را در سایت شعرنو پیشترها بسیار دنیال میکردم
        خوشحالم که در این صفحه باز فرصتی پیش آمده تا بتوانم مهرتان را در این اندک شعر کال خویش ببینیم خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۳:۲۸
        درود بر شما خندانک خندانک
        بااحساس و پر از امید
        به امید روزی که رنگ ترانه هایت را بر روی تابلو های آزادی به نظاره بنشینم خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۵۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۵۷
        مریم عزیزم
        سلام دلبر جان
        دعای زیبایی بود..سپاس فراوان
        دعای من نیز برای خودم این است! یا بنویسم خیال و احساس درونم را یا بتوانم تابلو کنم و هردم به نظاره حرف های نگفته اما رنگ گرفته ام بنشینم.. خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود آزادبخت
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۴۹
        سلام و احترام
        نکات مانا بسیار به جا بود
        و البته هنوز شعر نگفتی بلکه نثر بود
        خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۵:۰۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۵۸
        جناب آزاد بخت سلام و
        سپاس خندانک
        ممنون بابت حضورتان عزیزجان..قطعا نکات مانا همیشه به جاست!
        انشاللله که روزی باز شعر شوم.. خندانک
        ارسال پاسخ
        محسن ابراهیمی اصل (غریب)
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۵۷
        خیلی خوب بود خندانک خندانک خندانک
        زیبا و با احساس و از خیلی شعرها دلنشین تر👏👏👏
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۵:۰۰
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۰۹:۵۹
        جناب ابراهیمی سلام و سپاس خندانک
        ممنون که هستید و ممنون که خواندید
        نگاه گرم شما بیشک بر این شعر کالم جان افزاست خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی محمدی
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۰۰
        سلام
        استفاده از اسامی اشخاص خاص چه توجیهی داشت؟ گاهی ما مرزهای شعر را با دروغ و واقعیت گم می کنیم اساسا اغراق که آن صفت شاعرانه است در بزرگ کردن یک شخصیت تا آنجا که در بطن بطن زندگی یک شخص نمایان شود، نمی تواند اغراق یا شعر نامیده شود. اگر واقعا ابتهاج و حسینای کوزه گر و عباس معروفی در زندگی ما راه یافته اند می توانیم از آن ها بعنوان قهرمان شعر استفاده کنیم اما من احساس می کنم لااقل آن شخصیت های قهرمانی در این شعر نمایش داده نشده است و اگر در مورد ابتهاج و شعر ارغوان می توان به حافظه مخاطب رجوع کرد در دو مورد دیگر لااقل برای بنده اینگونه نبود و تصویری از شخصیت های شعر نداشتم و از شعر هم نتوانستم انگیزه کافی برای تحقیق در مورد شخصیت های مذکور پیدا کنم که البته می تواند دلایل دیگری هم داشته باشد. اما من فکر می کنم شاعر به اندازه کافی به توصیف قهرمان هایش نپرداخته است.

        در خصوص سایر قسمت های شعر که توصیف فضا بود، شعر زیبا و در مسیر خودش می رفت. به نظرم شعر خوبی بود خندانک خندانک
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۰:۰۵
        جناب محمدی سلام و سپاس
        سپاس بابت وقت و دقتی که گذاشتید خندانک
        حقیقتا بعضی افراد و بعضی اشخاص قهرمان اند اما نه برای همه!
        و هدف تعریف یا توصیف یا برجسته سازی شخصی خاص نبوده و نیست! و بله متوجهم که شعر بنده به اندازه کافی این اشخاص را برای شمای خواننده موجه نساخته است!
        حقیقت این است گاهی ما شخصی، فردی، یا کسی را طوری در ذهن خویش داریم که انگار تمامی اطراف ما موظف هستند که این شخص را بشناسند! و من خود به قدری با برخی کتابها زندگی کرده ام یا قهرمان فلان کتاب را طوری دیده، لمس کرده و با او زندگی کرده ام که انگار یک فرد شناخته شده است و توی مخاطب باید اورا بشناسی!
        و بلی! در این شعر نه حسینای کوزه گر اشناست نه عباس معروفی شاید جز یک اوازه از نویسنده ای دور شما اورا نشناسید و نه ارغوان آنقدر حقیقی است!
        اما من که اینجا خود را مادر این شعر میدانم تک به تک این واژه ها را فرزندانی خوانده که برای من اشناترین اشنای این جهانند!
        و سرسری تنها به اوردن نامشان درون شعری کال بسنده کرده ام!
        همین...
        اما در کل سپاس از نگاه و مهرتان خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۰۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        دوشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۰ ۲۱:۱۹
        ای جان دلم سارای نازنینم 😍 خندانک

        درودهای بی‌کران عزیزترینم خندانک خندانک
        شاعرانگی هات مستدام باشه عزیز دلم
        و قلم نابت بر مدار عشق خندانک خندانک خندانک

        مانا باشی به عشق نفسی خندانک خندانک خندانک
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۰:۰۶
        زیبای جانم
        پاییزه دلبر..و اینک بازهم پاییز درراه است!
        سپاس که هستی ارزو جانم.. و سپاس که لطفت شامل من است
        همیشه لبخند بر لب ببینمت مهربان خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۰۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز ابراهیمیان
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۴۱
        درودهابانوی ادیب وشاعرگرانقدربسیارزیباسرودید خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۰۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        جمعه ۲۶ شهريور ۱۴۰۰ ۲۲:۵۶
        سپاس و درود جناب ابراهیمیان
        سپاس که هستید و سپاس ک خواندید به مهر خندانک
        ارسال پاسخ
        معصومه خدابنده
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۴:۵۷
        درود بر شما
        زیباست و آرزوی موفقیت های روز افزون
        💐💐
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۱۶:۰۸
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        جمعه ۲۶ شهريور ۱۴۰۰ ۲۲:۵۷
        معصومه عزیزم
        سپاسگذارم بانو خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا (س.سکوت)
        سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۰ ۲۱:۰۸
        درودتان نازنین بانو
        بسیار زیبا بود
        نویسا قلم شما وماندگار خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        چهارشنبه ۲۴ شهريور ۱۴۰۰ ۲۰:۵۳
        سارا جان سپاس بانو که خواندی و مهرت شامل حال این شعر ما بود خندانک
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        پنجشنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۰ ۰۱:۳۶
        سلام سارا جان
        افرين به به چقدر بي ريا و خوب
        حسي كه دارد از هرچي ناشعرهاي امروزي شعرتره
        خوب بود و قابل تحسين
        پيشرفت قلم مشهوده
        بماني به شعر و همواره خودت و قلمت سبز باشه خندانک خندانک 🌿🍃🌹👏
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        جمعه ۲۶ شهريور ۱۴۰۰ ۲۲:۵۸
        اعتراض عزیز
        دوست خوب من..مرسی که هستی و مرسی که نگاه مهربونو اینجا دیدم
        دیدنتون کنار شعرام حس خوبیه خندانک
        امیدوارم اینطور باشه که میگی خندانک
        ایشالا شعر و واژه ها سبز بشن رو قلمامون
        ارسال پاسخ
        خداداد آدينه (آدينه)
        جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰ ۰۷:۵۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9