مسدود کرده خطم ، معشوقه ی بلایم
تا نشنود پس از این ، حتی دگر صدایم
ایرانسلی خریدم ، از نوع اعتباری
زنگش زدم دوباره ، رو نیست ، سنگ پایم
با زنگ اولی گفت : جانم ، الو ، بفرما
طفلی خیال می کرد ، من از غریبه هایم
جای الو نمودم ، هی فوت توی گوشی
فرزند انقلاب و با فوت آشنایم
از پشت خط شنیدم گفتا : مرض ، بمیری
قرن اتم هنوزم ، فوت می کنی برایم
ابله کجای کاری گویا خبر نداری
بی می همیشه مست و بی فوت رو هوایم
گفتم الو نگارم ، در فصل هم نوایی
مسدود کرده ای تو تا نشنوی نوایم
گفتا که کرده ای تو خسته مرا ، مصیبت
تا کی فریب و وعده ، کی می کنی رهایم
آخر مگر چه دارم من کمتر از سهیلا
او بچه دارد و من ، یالقوز و بی قبایم
نه می روی بمیری ، نه که مرا بگیری
در زندگانی تو ، من آخرش کجایم
گفتم که مژده دلبر با دولت رئیسی
بیرون کشم دلم را ، دیگر من از عزایم
بی خانمانی ما چاره شود به زودی
گفته که خانه سازد یک میلیون برایم
وامم دهد شنیدم بی ضامن و وثیقه
دست کمش پژویی ، افتد به زیر پایم
شد (دود) خرج تالار ، از آتش کرونا
با عقد توی محضر ، من شوهر شمایم
درود بر شما جناب رضوی دوست عزیز
به گمانم هدفتان از طنزی که سرودید محقق شده
چون هم خندیدم و هم اشاراتی که با چاشنی طنز به مسائل اجتماعی داشتید زیبا بود.
درود بر شما عزیز گرامی🌺🌺🌺