جمعه ۷ دی
|
دفاتر شعر میثم گنجی(آرمان تویسرکانی)
آخرین اشعار ناب میثم گنجی(آرمان تویسرکانی)
|
دیروزی هاگفتند
بخند تا دنیا به رویت بخندد
هرچه خندیدم جایش با رنج
پرشد وغم وافسوس.
بغضم سالهاست
که بالا نیامده که مجبور
باشم فرو دهم
امروزی ها میگویند بی خیال!!!
شاید میتوانند باشند؟!!نمی دانم؟!!!
وقتی دروغ ودزدی به زرنگی تغییر نام داده است باید هم بی خیال
بود!!!واگرنه خواهی مردوقتی خیانت به تجارت تغییر نام داده است
مگر میتوان بی خیال نبود!!!واگرنه خواهی مرد؛من که دچار نفس
تنگی شده ام
شما را نمیدانم!!!
با اینکه بی خیالم
اما نگاه یک سالخورده ی رنجور
وچشمان یک کودک نحیف
چرت بی خیالیم را پاره پاره میکند
اگر میدانید چگونه میتوان بی خیال شد
به من هم بگویید!!!
در این کویر تهی از انسانیت وبرهوت بی اخلاق ثروت
وتجمل وپول پرستی ودر این دریای سیاه آز وحسرت حقارت پیشگان
چگونه میتوان رنج نبرد نمیدانم!!!تنها شاید یک راه داشته باشد؟!!!همرنگ جماعت شدن!!!که آن هم در توان من نیست!!!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.