سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 5 اسفند 1403
  • روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين طوسي - روز مهندسي
25 شعبان 1446
    Sunday 23 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      يکشنبه ۵ اسفند

      هفت سین زمستانی من

      شعری از

      دهمرده

      از دفتر شعرناب نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۱ ۱۹:۴۸ شماره ثبت ۱۰۱۲۳
        بازدید : ۳۴۴۸   |    نظرات : ۲۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر دهمرده

      ظاهرا فصل بهار ،به همين زودي زود ،مي رسد بر در دروازه ي شهر
      همه شادند ولي ...
      من در كلبه ي خود مي بندم ،تو از آن روز كه بي من رفتي ، عاشق فصل زمستان شده ام
      و به دور از تو هنوز ،سفره اي ميچينم...
      عالمي سين اينجاست:
      سفر و سوزش و سختي و سياهي و سراب ، سرزنش هاي دل ساده ي من
      سنگي اين دل عاشق كش تو ، سيل بي وقفه ي ترس از فردا
      و سكوتي مطلق! كه هجوم نت آواز صداي تو در آن ، دم به دم ميپيچد
      هفت سيني زميان اينها ، انتخابي سخت است
      هفت سينم اين است:
      سين اول اينجا ، سردي نحس اتاق است كه دور از تو مرا ، در بغل مي گيرد...
      و به سان بدن معشوقش ، بي امان مي بوسد
      سين دوم به سر سفره ي من ، هنر سفسطه است!
      كه به خود ميگويم...
      كه تو بر ميگردي ، كه پشيمان شده اي...
      سين سوم هم نيست
      جز سقوطي آزاد
      از لب دره ي حسرت خوردن ، به ميان دل پر وحشت شب!
      سين بعدي اينجاست ، در درون قلبم...
      سستي مبهم و بي پاياني ،كه بسان پيچك ، در خودش ميگيرد
      همه ي شادي و لبخنده ی من
      سين پنجم بي تو
      سايش روح پر از عشق من است ، روي سوهان غم دوري تو
      ششمين سين آنجاست
      روي آن دفتر شعري كه برايت گفتم ، و نخواندي هرگز...
      ساعتي پژمرده!
      كه از آن روز كه رفتي خوابيد ، و به من ميگويد: ((كه از اين ثانيه تنها شده اي!))
      و تو رفتي و هنوز... لحظه ها قلب مرا ميشكنند...
      سين هفتم پوسيد...
      تو خودت مي داني ، سین هفتم كه پر از خاطره هاست...
      خاطرات تلخي ، كه تمامي دل تنگ مرا ، بي تپش مي سازد !
      سين هفتم هم نيست
      جز همان ميوه ي دندان زده اي ، كه به من پس دادي
      به يقين يادت هست!
      سيب سرخي كه بدون تو در اين دوزخ سرد ، در غم  و حسرت و دلتنگي تو...
      عاشقانه پژمرد...
      و دل تنهايم ، چه غريبانه شكست...
      و چه سال شومي  ، بعد تو خواهم داشت...
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      7