سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      تمنای شبانه

      شعری از

      سعید عرفانی عرفان

      از دفتر برای تو نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۱۳:۲۸ شماره ثبت ۱۰۰۷۲۲
        بازدید : ۲۳۲   |    نظرات : ۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر سعید عرفانی عرفان

       
      باز امشب دل سوداگر من غرق تمنا شده است
      باز امشب هوس موی پریشان دارد ....
      دل من باز چو هر شب هوس کوی شما را به سر است
      آری این قصه هر نیمه شب این دل تنهای من است
      همه جا غرق سکوت
      همه جا پر شده از خلوت و خاموشی شب
      شهر در خواب عمیق ....
      همه جا بوی خوش عطر نفس های تو است
      خواهم امشب که شوم بار دگر عاشق تو ...
      من و یک ساغر و پیمانه پر ...
      تو و آن چشم خمار ...
      من و یک دفتر شعر 
      تو شبهای چو یلدا و سحر ....
      من پر از شوق وصال
      تو و یک غربت و این فاصله ها ... ...
      باید امشب بشوم دست به دامان غزل ...
      باید امشب بکشم ناز خیال...
      وقت آن است که از معجزه عشق بگیرم پر و بال ....
      بکشم سوی تو پر
      باز در عالم رویا و خیال ....
      **    **     **    **
      بر سر کوی تو من آمده ام ....
      بر سر کوی تو من خسته و تنها و غریب آمده ام
      خسته ام خسته من  از این همه راه....
      خسته از فاصله ها
      لحظه ای چند تو برخیز از ان خواب و خوش و بستر گرم ...
      چشم بگشای و ببین
      آمدم بر سر بالین شما.....
      بگشای آغوشت ....
      تا که آرام بگیرد یک دم ....
      این  تن خسته و درمانده در آغوش تنت ...
      **   **    **   **
      سفری باید رفت
      سفری دور و غریب
      سفری تا ته این قصه و این خاطره ها 
      چشم هایت تو بلند 
      دیده دل بگشای
      دل خود را تو به دلداده عاشق بسپار
      لحظه ای چند رها کن تن خود را تو در آغوش تنم .. ....
      بوسه آغاز سفر هست و همه توشه راه .
      خواهم امشب ببرم باز تو را ...
      تا ته قصه این عالم رویا و خیال ...
      وه چه فرخنده شبی گردد  و چه حال خوشی.....
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۰ ۰۸:۳۲
      درود بزرگوار
      به شعر ناب خوش برگشتید
      سروده های زیبا و خوش آهنگی را هدیه آوردید
      موفق باشید خندانک
      سلمان مولایی
      يکشنبه ۲۰ تير ۱۴۰۰ ۰۱:۳۰
      سلام

      و

      زمانی که نیمای کبیر با ایجاد تغییر در ارکان وزن و در نتیجه طول مصاریع قصد داشت تا دست شاعر را برای بیان بی قید و شرط تر خود باز بگذارد هرگز تصور نمی کرد که برای پر کردن همین وزن شاعران باز هم شبیه شعر کلاسیک متوسل به یک و این و همه و چند و ... دیگر حشو های زاید شوند .
      در این صفحه با شعری خوب و خواندنی طرف هستیم که شاعرش به وزن مسلط و به واژگان بسیار آگاهی دارد و حتی با طولانی شدن شعر توانسته فرم یکدست آن را تا انتها حفظ نماید و شعری متعادل را به مخاطب بنمایاند که به دلیل بازگویی احساسات و عواطف انسانی جا خود را در دل او باز می کند اما در این میان بعضی
      مسایل موجب ایجاد وقفه در وزن و ریتم شعر و در نتیجه ادراک لذت مخاطب از آن می شوند که مهمترین شان این جا حشوهایی است که قبیح خوانده شده اند در ادبیات پارسی که با سهل گیری تمام نمونه های آن را در شعر مشخص نموده ، بازنمایی می کنم ؛

      آری این قصه هر نیمه شب این دل تنهای من است // این دل
      همه جا بوی خوش عطر نفس های تو است // بوی خوش عطر
      من و یک ساغر و پیمانه پر ... // ساغر و پیمانه
      تو و یک غربت و این فاصله ها ... ... // یک غربت
      باید امشب بشوم دست به دامان غزل ... // ب شوم
      بکشم سوی تو پر // پر بکشم
      باز در عالم رویا و خیال ....// رویا و خیال
      بر سر کوی تو من آمده ام .... // من آمده ام
      بر سر کوی تو من خسته و تنها و غریب آمده ام // خسته و تنها و غریب
      خسته ام خسته من از این همه راه....//خسته ام من
      لحظه ای چند تو برخیز از ان خواب و خوش و بستر گرم ... // تو برخیز
      این تن خسته و درمانده در آغوش تنت ..// این تن .. آغوش تن ...
      چشم هایت تو بلند // چشم هایت تو
      دل خود را تو به دلداده عاشق بسپار // دل خود .. تو .. بسپار
      لحظه ای چند رها کن تن خود را تو در آغوش تنم .. .... آغوش تن
      تا ته قصه این عالم رویا و خیال ... // رویا و خیال

      به دقت که بنگریم پی خواهیم برد که حروف اضافه و ربط و ضمایر منفصل بیشترین سهم را به خود اختصاص داده اند و هیچ توجیهی برای استفاده ی آن ها به جز جفت و جور کردن وزن نمی توان یافت .
      در بعضی از موارد اما حشو قبیح به آشکاری دیده می شود و حتی می تواند برای پر کردن وزن هم به کار نرفته باشد و باز هم حتی قرار بوده است در زیبایی شناسی شعر دخیل باشد ؛ مانند بوی خوش عطر ، همان گونه که می بینید عطر به تنهایی دو فاکتور بو و خوشی آن را شامل می شود و دیگر نیازی به آوردن بوی خوش قبل از آن و یا عطر پس از بوی خوش نبوده است .
      آغوش تن ، نیز از همین گونه موارد است که در آن آغوش که جزیی از تن است بار دیگر به تن نسبت داده شده است در حالی که صرف به کار بردن آغوش دلالت بر تن نیز می کند مانند آن که بگوییم سیلی دست خب همان گونه که می بینید سیلی از خود دست حاصل می شود پس دیگر نیازی به تکرار دست ندارد.
      در بعضی از موارد نیز شاعر کلماتی را که از نظر معنایی با یکدیگر هم پوشانی دارند به کار برده است در حالی که تنها یکی از این کلمات قادر به ایفای نقش بوده، نیازی به دیگری نمی باشد مانند رویا و خیال یا ساغر و پیمانه .
      تکلیف ضمایر نیز هم از لحاظ دستوری و هم شنیداری مشخص است مثلاً در چشمهایت تو شاعر مجاز به استفاده یکی از دو ضمیر می باشد و با بودن یکی دومی بی فایده و حشو خواهد بود از سوی دیگر در زبان معیار و محاوره ای می کنند می توان چنین امری را یافت.
      اما اگر به نتیجه ی دیگری که این گونه استفاده از واژه ها به بار می آورد دقیق شویم خواهیم دید که به سادگی می تواند یک شعر موفق را به شعری متوسط یا ضعیف که خواننده میلی به خواندن اش ندارد بدل کند ؛
      بی تردید نتیجه ی این اتفاق طولانی تر شدن شعر خواهد بود و هر چه شعر طولانی تر اقبال مخاطب به آن کمتر مگر آن که شاعر با تعبیه شگفتی ها و هنجار شکنی های لفظی و معنایی و ایجاد تعلیق در روایت خویش این بلندی را در نظر مخاطب شیرین سازد و دوست داشتنی ولی به شیوه ی موجود نمی توان چنین توقعی از مخاطب داشت که به شعر تا انتها وفادار بماند .
      اما گذشته از تمام این موارد بر خود واجب می دانم که از شاعر گرامی به دلیل اشتراک اثر خویش و نیز جرات اش در گشودن پنجره ی سبز نقد سپاس گزاری نمایم و بگویم اش که سراپا در انتظار خواندن شعرهایی قوی تر و قابل تر از قلم اش هستیم چرا که توانایی این قلم از دور هم قابل شناسایی ست .
      مریم کاسیانی
      مریم کاسیانی
      يکشنبه ۲۰ تير ۱۴۰۰ ۰۱:۴۴
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      بهنود کیمیائی
      شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۰ ۰۷:۳۴
      درودها




      ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
      امید کیانی (امید)
      شنبه ۱۹ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۴۶
      سلام
      موفق باشید خندانک
      سعید عرفانی عرفان
      يکشنبه ۲۰ تير ۱۴۰۰ ۲۲:۳۴
      درود بر شما دوست گرامی جناب کیانی خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1