دوشنبه ۳ دی
نظری ندارم شعری از ابوالفضل گیلانی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۸ تير ۱۴۰۰ ۱۶:۱۱ شماره ثبت ۱۰۰۳۷۹
بازدید : ۲۷۹ | نظرات : ۸
|
دفاتر شعر ابوالفضل گیلانی
آخرین اشعار ناب ابوالفضل گیلانی
|
نظری ندارم چون خبری ندارم
ازت وقتی گفتی از قدیم برا من
حس کردم یه ابدیه به فکر فرارم
منو ببخش بخاطر ذهن خرابم
هفت خانو رد شدم تا اشکامو رپ کنم
الآنم سرد شدم تا سینه مو سپر کنم
جلو تیرارو بگیرم دلمو سنگ کنم
دوباره آرامشمو صلب کنم
جلوی تخم چشمامو سد کنم
صبر کنم با اوضاع سر کنم
تا وقتی که علفای زیر پام سبز شدن
با پیشرفتم روی بدخواهامو زرد کنم
نظری ندارم چون عسلی ندارم که
بکنم تو دهن و بعدش گاز بگیرن
عشق میدم ولی اگر لازم ببینم
من خیلی فرق دارم با همه
حتی دوست دارم خاص بمیرم
دنیا واسه من بود یه مغازه تنگ
توجه نمیکرد بهم مثل مقام یه زن
محاله یه تن بتونه مقاومت کنه
حبس شدم تنها توی هزاره قرن
پخشم هوا مثل مقاله ترس
هست توی مکانه یه نبض
عشق خالص برای یه آدم بد
همه هستن به فکر منافع رمز
میبیننت به چشم مبالغ ارز
من یه قاصدکه عازمم
که خدا خواسته من
پر پر بشم ولی نمیرم
من دنبال یه مسیر دیگم
تا برسم به درک عمیق دیدن
خیلی برام عجیبه این رسم
که چرا مثلث عشق شده بی راس
مهم نیست عشق
درون من بیمه است
کلاغه به خونش نمیرسه
نداره غصه من
کلاغه میرسه به خونه اش
مثل یه مرد
مثل یه زن
مثل یه رقص
مثل یه نبض
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود