درود بر فرهیختگان هنرمند شاعر .در این نگاه مقوله ای خواهیم داشت پیرامون "مسمط".
دوستان عزیز می توانند اشعار خودرا دراین قالب در بخش نظرات جهت نقد وبررسی قرار دهند.
"مسمط"
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
مُسَمَّط به نوعی از قصیده یا اشعاری گفته میشود که شاعر بنای آن را بر چند مصراع همقافیه بنهد و مصراع آخر را بر قافیهای دیگر قرار دهد.
هر بخش از مسمط را یک رشته میگویند. قافیهٔ رشتهها متفاوت است و در هر رشته، همهٔ مصراعها بجز مصراع آخر همقافیه است. در مسمط، مصراع آخرِ هر رشته را بند میگویند. بندها همقافیه و حلقهٔ اتصال همهٔ رشتهها به یکدیگر است.
بنیانگذار این قالب منوچهری دامغانی، شاعر قرن پنجم، است، که همهٔ مسمطات وی مسدساند. ناصرخسرو، شیخ بهایی، قاآنی[۱] و ملکالشعرای بهار از دیگر شاعرانی هستند که در این قالب شعر سرودهاند.
مشهورترین مسمط فارسی را نیز منوچهری سرودهاست، که با بیت زیر آغاز میگردد:
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
باد خنک از جانبِ خوارزم وزان است
آن برگِ رزان است که بر شاخِ رزان است
گویی بهمَثَلْ پیرهن رنگرزان است
دهقان ز تعجب سرِ انگشت گزان است
کاندر چمن و باغ نه گُل ماند و نه گلنار
بنابراین، تکهشعر بالا یک «رشته» است و «کاندر چمن و باغ نه گُل ماند و نه گلنار»، بندِ آن بهشمار میآید. علاوه بر مورد یادشده، مسمط همچنین به شعری اطلاق میشود که در آن، ابیات به چهار بخش هموزن تقسیم میشوند که در سه بخش نخستین، سجع رعایت می شود (و در بخش چهارم قافیه می آید)، و این نوع را شعر مسجّع نیز گفتهاند.
در وجه تسمیهٔ مسمط گفتهاند که از سمط گرفته شده که در عربی بهمعنای رشته (اسم) یا در رشته کشیدن مروارید (فعل) است. ازآنجاکه در قالب شعری، همهٔ بخشهای یک شعر با بیتهای مصراعی خاص دنبال میشوند که یا ازنظر قافیه مشابه و یگانهاند و یا مصراع بعینه تکرار میشود، بهاینوسیله گویی رشتهای در میان آنها کشیده شدهباشد.ادامه دارد...