سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 18 خرداد 1403
    1 ذو الحجة 1445
    • سالروز ازدواج حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه سلام الله عليها، 2 هـ ق
    Friday 7 Jun 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۱۸ خرداد

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      تردید
      ارسال شده توسط

      مهرداد بهار

      در تاریخ : دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ ۰۶:۲۲
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۷۸۷ | نظرات : ۴

      همه آنهایی که قلم به دست میگیرند،میدانند،گاهی چقدر حریص میشوی به نوشتن.نوشتن وبازهم نوشتن...

      گاه انگار لغات هم درد دلت را کم میآورند.آن وقت نوبت به اشک میرسد،آن وقت حریصانه مینویسی وحریصانه میگریی.اما نه! اشک میتواند مسکن خوبی باشد اما درمان نیست،گرچه گاهی مسکن هم نیست!باور میکنی گاهی به اشک هایم شک میکنم؟به اینکه چقدر بی بهانه از چشمانم فرو میریزند ودل همه را به درد می آورند وتلخی هایم را پشت این نقاب به ظاهر پاک پنهان میکنند.
      باور میکنی اتفاق بد این روزها این است که به قلمم شک کردم؟به قلمی که رقص نرمش در دستانم با هر آهنگی هماهنگ بوده. چه غمگین وچه شاد...َ
      میترسم...میترسم در آینده ای نه چندان دور به افکارم هم شک کنم،به قلبم،احساسم،حتی گذشته ام!
      به دنبال مقصر نیستم،چون میدانم که کسی را نمیابم.نه تنهایی که در هیچ گوشه اش جایی برای ماوای من نبود،نه خانواده و دوستان که تمام محبت های بی دریغشان نتوانست این سرگشته را تسلی دهد،نه کتابهایی که با برگ برگشان زندگی کردم وآنها بجر سفری کوتاه هیچ مرا به خود راه ندادند،نه شیطان که وسوسه هایش دیگر برایم مثل قصه های شبهای کودکی تکراری بود، ونه حتی خدا که فرشتگانش هر زمان که خواستم به حریم امنش وارد بشوم با شهاب ثاقب ،راندنم.
      مقصر اینجاست.درون من.درون دختری که گستاخی هایش،جنونش وهیجان هایش،همه وهمه در حکم طوفانی است که به دریایی آرام هجوم میبرد،مثل زلزله ای که برای خاکی تازه آباد شده ،ویرانی به ارمغان می آورد.
      تو بگو...چه کنم؟میدانم از تردیدهایم به تنگ آمدی اما باز بر زمستان سخت وجودم بهار را هدیه کن...

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۶۶۰ در تاریخ دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ ۰۶:۲۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید
      ۱ شاعر این مطلب را خوانده اند

      مرضیه قدسی

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      المیرا قربانی

      هوای تبریز عالیه اا خدایا به آنچه دادی تشکر اا به آنچه ندادی تفکر اا به آنچه گرفتی تذکر اا که داده ات نعمت و نداده ات حکمت است
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      الهی خرم و دلشاد باشید ااا شما در زمره ی اوتاد باشید ااا چشم البته شبهای خنک تبریز به عالمی می ارزد حتما تشریف بیارید همگی نابیان ارجمند و عزیز قدم بر دیده
      المیرا قربانی

      درود اا عزیزم انشالله روحشان شاد اا ما هم تا صبح همان روز پیگیر بودیم اا و خیلی هم متأثر شدیم اا شهر تبریز رو خیلی دوست دارم باید یک بار آقای خوشرو رو بیارم تبریز رو ببینه اا خیلی گریه نکنید اا روزگار همین وزندگی جاودانه ما دنیای ابدی است اا آرام باشید و مرتب ذکر بگویید اا التماس دعا
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      دلخوشی و عشق و امید همیشه همراه باد ااا لبخند و یاریِ خدا ستاره و ماهِ تو باد ااا نه استادبانوجان امروز پنجشنبه ست همش گریه کردیم یه حس غربتی داشت شهر تبریز هم به دلیل مرگ شهدای بالگرد هم اینکه خیلی وقته تبریز نبودم ااا بداهه د
      المیرا قربانی

      تنهای تنها اا عرض ادب و احترام خدمت شما استاد عزیز اا خوش میگذره اا امیدوارم حال دلتان همیشه شاد و سلامت باشید

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0