سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        نقش ادبیات در زندگی
        ارسال شده توسط

        سجاد ربانی

        در تاریخ : يکشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۴ ۱۲:۰۰
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۳۴ | نظرات : ۶

        زندگی هیچ ملتی جدا از «ادبیات » نیست
        ادبیات نزد اشخاص و ملل ، به عنوان «غذای روح » و «چاشنی زندگی » مطرح بوده است و مردم از دیرزمان با آن می زیسته اند و انس داشته اند . هم اکنون نیز این حالت وجود دارد.
        دامنه گسترده ادبیات و شاخ و برگهای آن به حدی است که هر قوم و ملتی و هر شخصی را با فرهنگهای مختلفی که دارند ، به نوعی دربر می گیرد .
        نگاهی به فرهنگ مکتوب ملتها (کتاب) ، شعرها و سرودها ،دیوانهای اشعار ، امثال و حکم و ضرب المثلها ، داستانها وافسانه ها ، نقاشی ها ، خوشنویسی ها ، خطاطی ها و هنرهای گوناگونی که به کلام و سخن و نوشته مربوط می شود ، گستردگی دامنه ادبیات را نشان می دهد . جاذبه آن نیز نزد اقوام مختلف بشری مشهور است.
        رمز جاذبه ادبیات
        مردم ذاتا جذب زیبایی های هنری می شوند . کلا هنر ، نوعی شناخت زیبایی ، به کارگیری زیبایی و خلق و پدید آوردن زیبایی در آثارهنری است . حس «جمال طلب » و «زیبایی دوست » در سرشت انسان به ودیعت نهاده شده است . خدای متعال نیز ، خالق زیبایی و جمال است و جمال را هم دوست دارد . «ان الله جمیل یحب الجمال »
        و مگر هنر و ادبیات ، چیزی جز پیوند زدن فکر و زندگی و آثاراندیشه ، با «جمال » است ؟ و مگر چیزی جز جمال ، رمزجاودانگی و جذابیت هنر و ادبیات است ؟
        ادبیات ، به شکلی بیان زیبای مفاهیم ذهنی و احساسهای درونی واندیشه های بشری است ، در قالب نافذ و گیرا و چون از زیبایی برخوردار است مردم را به سوی خود جذب می کند و با زندگی عجین می شود .
        از مجموعه آنچه فرهنگ ملل و ادبیات بشری را تشکیل می دهد ، یک سری از شعرها ، داستانها و مثلها ، از چنان جایگاه و پایگاه والایی برخوردار است که نمی توان آنها را از زندگی مردم تفکیک کرد . مردم با ادبیات خودشان زندگی می کنند و ادبیات ، سایه ای بر ذهن و زندگی آنها می افکند و از همین رهگذر است که «ادبیات مردمی » شکل می گیرد .
        اگر این گونه آثار ادبی ، پیوند با اندیشه ها و باورهای مکتبی هم داشته باشد ، فراگیرتر خواهد بود ، زیرا «حس دینی » و «معتقدات مذهبی » ، فراگیرترین عنصری است که مردم را به یکدیگرپیوند می دهد و عامل «ارتباط » و «همبستگی » و «وحدت »میان انسانهاست .
        ادبیات فرامرزی
        ترجمه آثار ادبی به زبان های دیگر ، نشانه وجود «روح » و«پیام » خاصی در آنهاست که مردم دیگر هم آن «محتوا» رابا فطرت خویش مانوس می یابند . این مرز شکنی در ادبیات ، علاوه بر جنبه محتوایی و غنای آن ، جنبه زیبایی بیان هم دارد که زمین ها و زمانها را درمی نوردد و یک «اثر ادبی خوب » ، متعلق به همه جهان می شود ، نه کشور یا زبان خاص . و به همین دلیل ،در قرون مختلف ماندگار می شود و به زبانهای دیگر نیز ترجمه می شود .
        اگر «اهل بیت » ، تاکید داشته اند که تعالیم و فرهنگ وسخن ما را به دیگران هم برسانید ، چرا که اگر آنان ، حرف ما راو زیبایی های کلام ما را بشناسند و بفهمند ، از ما تبعیت می کنند، ناظر به همین انتقال است . این سخن حضرت رضا (ع) است که «ان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا» .
        این سخن صریح که حضرت رضا (ع) با اطمینان فرموده است ،نشانه همین فطری بودن است که در مفاهیم متعالی مکتب وجود داردو اندیشه های سالم و جانهای مستعد ، بی شک پذیرای آنند و «ترجمه » ، یکی از این راههاست .
        آثار ادبی بسیاری از زبانهای دیگر به فارسی ترجمه شده است .
        بر عکس نیز ، متون و آثار فراوانی از ادبیات فارسی (شعر ، قصه، متون ادبی و تاریخی) نیز به زبانهای دیگر برگردانده شده و«مقبولیت عامه » نزد اهل اندیشه پیدا کرده است . این دلیل مرز نشناسی هنرهای خلاق و ادبیات برجسته است .
        اگر برخی عنوان «شعر مرز» را به کار می برند ، پیامها ومحتواهای «بی مرز» هم وجود دارد که مخاطب آنها «وجدان بشری » و «فطرت انسانی » است .
        ادبیات ما ، نباید از چنین زمینه های ارتباطگیری با بشریت غافل بماند و صرفا درحیطه مسائل داخلی دور بزند . وقتی ادبیات، در زندگی مردم ساری و جاری است ، چرا نباید از این بستر مهیادر رساندن پیام آسمان و دعوت حق و فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) بهره گرفت ؟ رسالت هنرمندان و نویسندگان متعهد نسبت به آرمانهای والا ، در همین عرصه هاست که ظهور و بروز پیدا می کند و«تعهد قلمی » خود را نشان می دهد .
        شعر
        از شاخه های مختلف ادبیات ، «شعر» ویژگی مهمتری دارد وفراگیرتر است . علاقه به شعر در نهاد مردم ما وجود دارد واستقبال از شعر و حفظ کردن و به کار بردن آن در محاورات وگفتگوهای عادی روزانه در مقاطع مختلف ، نشانه آن است .
        شاید این جاذبه ، به عامل متعددی بستگی داشته باشد . ولی این چند عامل را نمی توان نادیده گرفت :
        1ک موزون و آهنگین بودن آن .
        2ک زیبایی لفظی و سجع و قافیه .
        3ک ظرایف ذوق برانگیز و نکات لطیف .
        4ک ایجاز و اختصار ، در عین غنای محتوایی .
        5ک حکمتها و پندها .
        موزون و آهنگین بودن شعر ، آن را با طبع بشری هماهنگ می سازدو هم دلنشین می شود ، هم راحت تر قابل حفظ کردن و به خاطر سپردن تناسبهای واژگانی و تعبیری هم که در شعر نهفته ، بر جاذبه آن می افزاید ، محتوای پرنکته و لطایفی معنی دار و نکات دقیق وشاعرانه که در آن است ، رمز دیگری از جاذبه آن است . رعایت ایجاز به عنوان یک «حصنعت ادبی » و فشردگی الفاظ در عین مفاهیم بلند و فراوان که در قالب محدود و ظرف الفاظ بیان می شودو گاهی در یک غزل ، رباعی و حتی در یک تک بیت و مصرع یا ضرب المثل ، به اندازه یک کتاب ، حرف نهفته است ، نکته دیگری است که نمی توان از آن غافل بود .
        مواعظ و پندها و حکمتهای نهفته در شعر نیز گاهی تاثیر شگفت و معجزه آسا در بر انگیختن و جهت و ارتباط دادن با فطرت و روح انسان دارد و بسیاری از فرهیختگان و عاشقان شعر ، مضمون نهفته در آن را حرف دل و ترجمان احساس خود می یابند . بیشتر ضرب المثلهای جا افتاده از این قبیل است که جریان و سریان یافته است .
        در شعر ، هم زیبایی لفظی وجود دارد ، هم معنوی . و این یکی از رموز جاذبه آن است . شعر ، در ذهن مردم حجیت دارد و برای اثبات بسیاری از حرفها و ایده های خود ، شعری را از شاعری به عنوان سند می آورند . «استناد به شعر» ، موهبتی است عظیم که اهل شعر نباید از این جایگاه غافل باشند . کلام شاعران ، سند به حساب می آید و شاعران نوعی حکومت بر دلها و اندیشه ها دارند وهمین که حرفی وقتی مستند به شعری می شود ، پشتوانه می یابد ورسمیت پیدا می کند ، دلیل اهمیت این هنر و تکلیف سنگین شاعران متعهد است .
        قشر عظیمی از جوانان ، ذوق شعری دارند . و این ، راهی برای ورود به دنیای ذهن و زندگی و فکر و احساس آنان است . می توان باحرکت در این بستر ، آنان را با جلوه های زیباتر زندگی وآرمانهای پاک و دنیای معنویت آشنا ساخت .
        تاثیر شعر خوب را وقتی می توان فهمید که تاثیر مخرب شعرهای بد و ضد اخلاق و ضد اسلام و ضد انقلاب و ارزشها را ملاحظه کرد .
        اینها همه ، ضرورت روی کرد جدی تر را از سوی دلسوختگان اسلام وانقلاب و دلباختگان به فضیلت و پاکی می رساند .
        دفاعی که امامان اهل بیت (علیهم السلام) و بزرگان دین از «شعر مکتبی » داشته اند و حمایتی که از «شاعران متعهد»می کردند ، شاهد این ضرورت و تایید آن از سوی پیشوایان است .
        به امید آنکه ورود به «قلمرو ادبیات متعهد» ، برای خادمان حق ، رسالتی مقدس و عبادتی خدا پسند به شمار آید و «فرهنگ ناب اهل بیت » ، از این رهگذر ، جایگاه بایسته و شایسته خود را در حیطه ادب و هنر باز یابد ; آنگونه که پیشینیان ما دراین قلمرو ، واقعا «خدمت » کردند ، خدمتی ماندگار و اثرگذار.
         
        نقش ادبیات در زندگی
        نویسنده : جواد محدثی
        منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه
        اگر مطلب تکراری هست به بزرگواری خودتون ببخشید دوستان . خندانک

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۵۳۵۱ در تاریخ يکشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۹۴ ۱۲:۰۰ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2