پنجشنبه ۱ آذر
(آ )کلاه دار
ارسال شده توسط مرتضی کشاورز (تفاوت) در تاریخ : جمعه ۱۷ مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۰۳
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۵۱۸ | نظرات : ۱۲
|
|
وقتی سهراب می گفت دل خوش سیری چند؟ او نمی پنداشت حافظش گفته: "نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار/ چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم" از کجا باید حدس زد استاد کیست؟ همه چیز زیر سر الفی است که کلاهی بر سرش گذاشته اند اندازه قدمت خستگی از فهم ها و خواهش هایی که از حرکت یک نقطه شروع می شود و شکل می یابد گاهی فهم می شود و گاهی می خواهد. پندار زبان شناسانه الف توهمی افراطیست از خستگی. فکر کن اگر الف نبود جه بود؟
.
.
جایی که عشق و عقل گره خورده بود آدمیزادیست
فهم نجوا شد و خواهش نمرده بود آدمیزادیست
یکجا تمام گره های کور بینا شدند ببین
آنجاکه عشق تاب گره را برده بود آدمیزادیست
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۴۲۳۹ در تاریخ جمعه ۱۷ مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۰۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.