سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 5 اسفند 1403
  • روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين طوسي - روز مهندسي
25 شعبان 1446
    Sunday 23 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      يکشنبه ۵ اسفند

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      سزای نادرستی
      ارسال شده توسط

      بیژن آریایی(آریا)

      در تاریخ : يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲ ۰۳:۰۲
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۷۱ | نظرات : ۱۸

       

       
      پس از این که ما بین دارای سوم آخرین پادشاه هخامنشی و اسکندر مقدونی پیغامهائی رد و بدل شد و اسکندر حاضر نگردید که باج و خراج سالیانه را به دربار ایران بفرستد بین این دو پادشاه جنگ در گرفت و ایرانیان در سه جنگ:کرانیکوس،ایسوس و اربل شکست خوردند و قسمت عمده ی کشور ایران به تصرف اسکندر در آمد.درگیر و دار آخرین جنگ وقتی که اسکندر پیروز شد و لشکریان ایران در حال نابودی بودند دو نفر از سرداران دارا موسوم به جانوسیار و ماهیار به عقیده ی خودشان خواستند زرنگی به خرج دهند.این دو نفر سردار خائن فکر کردند حال که قشون ایران رو به نابودی است و ستاره ی اقبال اسکندر در اوج درخشش!بهتر این است که از موقعیت استفاده کنیم و با کشتن دارا خود را نزد اسکندر عزیز و محترم سازیم و بدین وسیله به او نزدیک شویم.از این رو بدون در نظر گرفتن سوابق نعمت و مصالح میهن به دارا زخم مهلکی زدند و او را به حال مرگ در آوردند.
      داستان امشب | کیفر خیانت
      چون جنایتکاران؛دارا را از پای در آوردند به نزد اسکندر شتافتند و او را از اقدام خود مطلع نمودند و هلاک دارا را خبر دادند و مزد و انعام خدمت خواستند!
      اسکندر از عمل زشت این دو نفر خائن جانی که سالیان دراز از نعمت پادشاه خود برخوردار بوده اند و اکنون برای مال و مقام دنیا به هلاکت پادشاه خود قیام کرده اند خشمگین شد و دستور داد تا آن دو سرهنگ خائن پست را گرفتند و تحت نظر نگاه داشتند اسکندر خود را با عجله به بالین دارا رسانید و از اسب پیاده شد و سر او را به دامن گرفت و از آن واقعه اظهار تأسف نمود و گفت که راضی به قتل شاه نبوده و آن دو از پیش خود به چنین عمل ننگینی دست زده اند.
      دارا که در حال مردن و جان دادن بود وصیتی به اسکندر کرد که از آن جمله این بود که دخترش روشنک را به زنی بگیرد و آن دو سردار خائن پست فطرت را مجازات کند.
      اسکندر به وصیت دارا عمل کرد و آن دو سرهنگ نمک نشناس را بدار مجازات آویخت و به قولی آنها را تسلیم بستگان دارا کرد و آنها آن دو را کشتند.
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۲۷۷۰ در تاریخ يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۲ ۰۳:۰۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2