يکشنبه ۴ آذر
ساعت سه عصر
ارسال شده توسط سعید فلاحی در تاریخ : دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۰۴:۰۶
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۶۷ | نظرات : ۲
|
|
ساعت سه عصر
نگاهش به ساعت دیواری میخکوب بود. با انگشتان دست چپش ریتم دار بر میز غذاخوری میکوبید. گوشیاش را لحطه به لحظه چک میکرد. یک نگاهش به در و نگاه دیگرش به صندلی خالی روبرویش بود. طاقت نشستن نداشت. فکرهای گوناگونی به ذهنشاش میآمد.
قرار بر این بود که ساعت ۳ عصر همدیگر را ببینند، الان ساعت ۳ و ۱۰ دقیقه شد و او پیدایش نبود.
- شاید ساعت کافه عقب باشد!
این را با خود گفت و به ساعت مچیاش نگاهی انداخت.۳ و ۹ دقیقه بود.
گوشی موبایلش را دست گرفت و صفحهاش را روشن کرد. ۳ و ۱۰ دقیقه بود.
- پس کجاس! چرا پیداش نمیشه؟!
با خودش درگیر بود.
- نکنه که نیاد؟!
فنجان قهوهاش دست نخورده روی میز مانده بود. میخواست وقتی "یاسین" آمد برایش فال قهوه بگیرد. چند بار جلوی در رفت و به خیابان نگاهی انداخت و برگشت. سر و ته خیابان را نگاهی انداخت. ساعتش را تماشا کرد. صدای گوشیاش را زیاد کرد.
دو ماه بود، که با هم دوست شده بودند. از طریق اینستاگرام. یاسین خیلی به او ابراز عشق و علاقه میکرد. در این دو ماه همدیگر را از طریق لایو میدیدند و حرفهای بسیاری با هم میزدند.
- زهره داشتنت تموم نداشتههایم را جبران کرده!
وقتی این حرف را از زبانش میشنید، در دل احساس خوشایندی پیدا میکرد.
- تو ارزشمندترین دارایی منی!
- واقعن؟!
- شک نکن!
چهار روز پیش مشکلی برای یاسین پیدا شده بود و زهره بخاطرش دو لنگه از النگوهایش را فروخته بود و برایش پول واریز کرده بود. یاسین هم قول داده بود که خیلی زود پولش را به او پس بدهد.
به ساعت نگاهی انداخت. ۳:۳۰ بود.
نگرانش شده بود. شمارهاش را گرفت. خاموش بود.
یک بار دیگر گرفت و مجدد و مجدد اما خاموش بود.
به ساعت صفحهی گوشیاش نگاه کرد. ۳:۴۰ بود.
- اگر میخواست بیاد تا حالا اومده بود!
- چرا گوشیش خاموشه!
- قرارمون ساعت ۳ بود!
هی با خودش حرف میزد و یک چشمش به در بود و یک چشمش به ساعت کافه.
از جایش بلند شد. شاخه گلی که برایش خریده بود برداشت و در حال رفتن گلبرگهایش را را تک تک میکند و زمین میریخت.
***
پدرش راست میگفت: عشق حرمت داره! نمیشه که تو کوچه و خیابون دنبالش بگردی...
#زانا_کوردستانی
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۳۱۰۵ در تاریخ دوشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ ۰۴:۰۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.