جمعه ۷ دی
اتوبوس
ارسال شده توسط علی رضایزدی در تاریخ : يکشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ ۰۴:۳۵
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۲۱ | نظرات : ۰
|
|
تو اتوبوسم اره میدونم کسی سوال نپرسید ولی من میخوام بایه جواب قلمم و شروع کنم .اره داشتم میگفتم الان تو اتوبوسم ااراستی الان دارم به یه ریمیکس غمگین رپ گوش میدم رپ اره رپ خیلی خوبه .دوریت همین الان که میخوام این کلمه رو بنویسم الان آخخخخخ یاس، یاس داره میخونه ،میگه زندگی نفس کش میخواد نفس کش، یاس میگه هر مشکلی طرفین میاد ،بنظرم خیلی زیاد راست میگه، الان گفت مشکل تو پوله که چشمات به جای اشک با خون ترند اینم خیلی راست میگه . ای، گونم خیس شد جالبه میدونی خوبیش کجاست، خوبیش اینجاست که بارون میاد، ینی اگه بیرون باشم کسی اشکام و نمیبینه .کسی نمیبینه ؟پس چرا مردم برای چند ثانیه بهم زول میزدن .نمیدونم .ازینا بگذریم دارم میرم دادگاه اره .امروز دو حالت داره یا قاضی درخواستم و قبول میکنه یا از همون دادگاه میبرنم زندان ،زندان اره زندان آخه پارسال زدم فک یه نفرو خورد کردم .اره .رضایت؟اره رفتیم میدونی خیلی پولدار بودن ماشین باباش چند میلیارد تومانی بود . میدونی باباش به بابام و مامانم چی گفت ، گفت من از روتون با ماشین رد میشم ، وفقط، سویچم و میزارم و میرم . اره راست میگه دیه کل من و مامانم و بابام با یه دونه از خواهرام حتی به اندازه ماشین این آدمم نمیشه .
آخ جون من فدای عدالت این دنیام .
اصلا معلوم نیست جواب اشک های مادرم و کی میده خودم؟ خودم که به درک بزار گریه کنم اما ناموسا مامانم که نه دیگه اون چه گناهی کرده . فکنم خیلی دارم تراژدی مینویسم راستی این داستانم میشه تراژدی یا تراژیک . من واقعا نمی دونم که میمیرم یا نه پس میشه گفت تراژدی مینویسم . میدونی شایدم یکم کمدی سیاه هم تنگش بزنم . هر چند اصلا برام مهم نیست .من فقط میخوام بنویسیم. من خیلی درد دارم به... صبر کن چرا چشام تار شد صفحه گوشی رو تار میبینم آها چشام دوباره داره خیس میشه بخاطر گفتن جمله درد دارمه خوب درد دارم دیگه اینکه گریه نداره...چرا داره آخه خیلی زیاده، نمی خوام جمله سنگین بگم اما الان واقعا فکر میکنم حتی دیالوگ درد دارمم درد داره .آخه خدایا من حالم چقدر بده خیلی بدم خیلی ، کمک میخوام همین ،راستی گفتم الان دارم میرم دادگاه میدونی من دیروز قرار داد سالنم و بستم اره واسه تئاترم یه تیم رو جمع کردم از اسپانیر پول گرفته و قرار داد بستم..اره میدونم اگه الان برم زندان صاحب سالن و سرمایهگذارم ازم شکایت میکنن .ومحکومیتم بیشتر میشه .و... و...خدایا ناموسا من موش آزمایشگاهی ام چقدر درد دیگه آخه واقعا با خودت نمیگی این هنوز بیست سالشه هنوز اول کیف و کوکشه...ای بابا باز داره اشکام میاد ... آخه نمیتونم بنویسم هی چشام تار میشه.اها بزارید الان یه خیلی خیلی مختصر از نامردی و نارو هایی که بهم شده بگم البته نه،چون باید الان از اتوبوس پیاده شم آخه بابام زیر بارون جلوی در دادگاه منتظرمه....آقا من این ایستگاه پیاده میشم.
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۳۰۲۹ در تاریخ يکشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ ۰۴:۳۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.