سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید
منو کاربریمعرفی شاعران معاصرانتشار ویژه ناب
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
♪♫ صدای شاعران ♪♫پر نشاط ترین اشعار۱- نهاد نیک ۲- طُعمه .. ۳- دنیا ۴- نوبت مطب ۵- خویشاوندان بی مقصد ۶- خورشید به تاراج رفته ۷- هوای هار ۸- چی چی نی ۹- ☄️ به من چه☄️ ۱۰- آدم و حوّا حمایت از شعرنابکانال تلگرام شعرنابتقویم روزپنجشنبه 1 آذر 1403 20 جمادى الأولى 1446 Thursday 21 Nov 2024 |
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
 |
 |
|
| 
این پست با شماره ۱۲۳۲۰ در تاریخ چهارشنبه ۲۳ شهريور ۱۴۰۱ ۰۴:۰۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
۷۷ شاعر این مطلب را خوانده اند
احمدی زاده(ملحق)،محمد گلی ایوری،فلاح رمضانی(عاشق)،طاهره حسین زاده (کوهواره)،مسعود آزادبخت،ابراهیم کریمی (ایبو)،سید محمدرضا لاهیجی،محمد قنبرپور(مازیار)،مهرداد عزیزیان بی تخلص،تکتم حسین زاده،مجید خوش خلق سیما،محمدحسن پورصالحی،محمد رضا خوشرو (مریخ)،سید هادی محمدی،لیلا گماری ( مأنوس شده با قلم)،بهرام معینی (داریان)،سارا رحیمی،علیرضا شفیعی،امين آزادبخت،شاهزاده خانوم،محمد علی سلیمانی مقدم،عباسعلی استکی(چشمه)،مریم کاسیانی،روح اله سلیمی ناحیه،آرزو عباسی ( پاییزه)،حمیدنوری(احمد)،فاطمه بهرامی،محمد علی رضاپور،مهدي حسنلو،حسین رضایی(آشنا)،مهدیس رحمانی،مدیر ویراستاری،آرمان پرناک،جمیله عجم(بانوی واژه ها)،اعظم اکبری( افسانه)،پروین رئیسی نژاد،علی مزینانی عسکری،منوچهربابایی،زهرا آهن(ملکبانوی سیب)،سید رضا موسوی راضی،منیژه قشقایی،امیررضا شریف زاده،نسرین حسینی،سارا خوش روش،ناهید افسری نژاد (رها)،مجتبی شفیعی (شاهرخ)،هوشنگ زاهدی،رضا سعادت نژاد،قربانعلی فتحی (تختی)،فاطمه گودرزی،عليرضا حكيم،سیده زهرا طاهری،نجمه طوسی (تینا)،سید محمد حسین شرافت مولا،آذر مهتدی،اعظم قارلقی،احسان کریمیان علی آبادی،محمد حسنی،ژکا گرجاسی،سید محمد حسن فقیه( البیان)،سیدیحیی حسینی،فریباایازی روزبهانی،احسان علومی،سید علی کهنگی (واسع)،قانع تهرانی،حسین احسانی فر(رهای لنگرودی)،هواجان جاویدان،اميرحسين علاميان(اعتراض)،علی بهشتی وند،حمیدرضاسیستانی تخلص آدم،شیما جریده (شین بانو)،عارف افشاری (جاوید الف)،زهرا مددی،مهدی محمدی،بابک فغفوری (پور)،ساراخدادادی آرپناهی،امیر حسین بهرامی
نقدها و نظرات
 شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ۰۹:۰۳
عاشقان را در عزایت پیر کردی یا حسین عشق را در کوی خود زنجیر کردی یا حسین بر سر نی با سر از تن جدا در راه شام آیه آیه داغ را تفسیر کردی یا حسین کربلا تا شام را با آیه ی خون والقلم بر تمام خفته گان تحریر کردی یا حسین منبر و مسجد شده بوزینه بازار یزید خواب ختم المرسلین تعبیر کردی یا حسین در سپاه کوفه هم قاری قرآن کم نبود جنگ را با لشگر تزویر کردی یا حسین با قیامت با سر بی تن به دشت کربلا شرح آیه آیه ی تکویر کردی یا حسین با شفاعت در حریم کبریایی خدا از عزا داران خود تقدیر کردی یا حسین سید علی کهنگی (واسع) درود مازیار عزیز بی شک از زمان فعالیتم در سایت این پرشورترین فراخوانی‌ست که برگزار شده فراخوانی که استادانی چون جناب سلیمانی مقدم ،جناب حکیم ، جناب واسع و البته دیگر عزیزان در آن حضور پیدا کرده اند بی شک بسیار سطح بالایی خواهد داشت و دارد. به پاس این استقبال کم نظیر بنده نیز اعلام میکنم به جز هدایایی که شما در نظر گرفتید بنده نیز ۳ اشتراک ۳ماهه به تقدیمی های این فراخوان اضافه میکنم. امید که شاهد فراخوانهای بیشتر و پرشور تری در سایت محترم باشیم. از شما و جناب ملحق نیز بابت فراهم کردن این بستر قدردانی میکنم و برای تمامی عزیزان آرزوی توفیق روزافزون دارم پایدار و برقرار باشید  دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۵۴
سلام و سپاس عرض تسلیت ایام سوگواری مولایم اباعبدالله الحسین (ع) و یاران شهیدش(ع) عزاداری هاتان قبول حق  التماس دعا دارم از جمع شریف سایت ادبی شعرناب دلگویه ای که خودم خیلی دوستش دارم تقدیم این صفحه ارزشمند چون طَواریجَم و دیر آمده ام اربعین است مسیر آمده ام دستهایم بسته از هجرِ تواند ای برادر من اسیر آمده ام یاحسین برخیز سلامم گو جواب السلام علیک یابنَ بوتراب ای که خاک از خونِ تو افلاک گشت مَشکِ عباسی ست این دل ... گشته آب یاحسین برخیز خواهر آمده بهرِ دیدارت برادر آمده بادلی که بیرقِ سرخِ تو است پیشِ تو غوغای محشر آمده یاحسین برخیز نگاهِ تو دَواست روحِ زینب مستِ عطرِ کربلاست آمدم با مادر و بابام حسین تو ، حسن ، زهرا ، علی ... دل مبتلاست یاحسین بی تو چه دنیای بدی ست معنی اش زجرِ فراقت بی حدی ست یااَخی ... کُشتند تو را ... تنها شدم اربعینِ تو عزای سرمدی ست یاحسین برخیز ملّت را ببین شوقِ دیدارِ تو امت را ببین لشکرت از قرنهای دیگرند عشق تو ... معنای هیبت را ببین یاحسین ای جانِ خواهر حرفِ حق چشمهایم سوره ی \"ربّ ِ الفَلَق\" ... چشمهایت باز کن اشکم ببین بحرِ احمر ... آسمانی از شفق ای برادر ... تکّه تکّه پیکری ... خیمه ی قلبم ز داغَت اخگری ... بی تو می سوزم ... به هرلحظه دو غم بی برادر گشتنم ... بی یاوری .... یاحسین گریه امانم را بُرید یالِثاراتَ الحُسینَم ... یاشهید یااَخِی العبّاس ... یَابنَ المرتضی یااَبا الاکبر ... یَلِ زهرا اُمید .... یاحسین برخیز اُمیدم نورِ عین ای برادر عمرِ زینب یاحسین .... بی تو چوون تاب آوَرَد روز و شبم؟ آفتابِ عزتم ... بَدرِ حنین.... سوگوار و خسته ام ... آبم بده از نگاهت زمزمِ نابم بده هاجرم \"مَروه طواف\"ِ روی تو از قَدِ رعنات ... محرابم بده تشنه ام همچون لبِ عطشانِ تو واله ام ... سرگشته ام ...حیرانِ تو آمدم برخیز وُ من را هم بِبَر ای برادر خواهرت قربانِ تو چشم ؛ گفتی باشم آرام و متین خوانَمَت قرآن به صوتی دلنشین از صدایِ بی صدایَم عالَمی ... کر شود من را ببیند این چنین .... من صدای بی صدایَم یاحسین ! من غریبِ نینوایت دردعَجین ! بی تو زینب نه ... من آهَم واعَلی.... حُبِ تو حَبلُ المَتین حَقُّ الیَقین بااحترام حسین زاده پی نوشت: طواریج (طوَیریج ) نام منطقه ای در استان کربلاست . این گروه بادیه نشین در روز واقعه ی عاشورا دیر به نینوا رسیدند و اکنون یکی از مهم ترین سوگواری های عزای اباعبدالله الحسین (ع ) را درکربلا همه ساله برگزار می نمایند. یاحسین
سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۰۰
درود مازیار عزیزهنوز خستگی فراخوان قبلی را در نکرده بسم الله فراخوان دیگری را گفتی که این نشان دهنده علاقه تو به شعر است درود برای شما و تمامی دوستان آرزوی موفقیت میکنم و سعی‌ام بر این خواهد بود همراه و در کنارتان باشم و از اشعار دوستان بهره‌مند شوم 🌺🌺🌺🙏🙏  سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۱۴
درودبرشماجناب قنبرپور خسته نباشید کارارزشمندی است اجرتان باشهیدبی دست کربلا حضرت ابوالفضل علیه السلام:  مهمان نوازی کارهرکس نیست طوماردعوت بوی خون می داد
 پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۲۷
سلام بر حسین ابن علی (ع)تلخترین فاجعه(توصیف هییت مساکین) شد موسم غم چونکه عزای شه دین است از هر طرفی گوش پر از صوت حزین است پوشیده به تن پیر و جوان رخت عزا را دلها همه نالان و پریشان و غمین است زین فاجعه که تلخترین فاجعه باشد چشمان فلک غمزده و مات و نمین است هر کوچه به پا خیمه ی احباب حسین است یعنی که خیام حرم نور چنین است از روی ارادت به حسین است که هر کس سربند به سر بسته و نامش به جبین است در پرده ی بر پا شده در صحن مساکین تصویر به خون غرقه ی آن ماه مبین است نقّاش کشیده است به گودال و لب رود خورشید و مه آغشته به خون روی زمین است هم غنچه ی پرپر شده در پرده نمایان هم حرمله با تیر جفایش به کمین است آن کیست که سرداده چنین طبل عزا را؟ دلسوخته ی شاه شهیدان به یقین است یک سیل خروشنده ز عشّاق روان است زنجیرزن و سینه درِ آل امین است هر کس که چنین نوحه ی پرسوز بگوید از مرثیه خوانان امام سومین است برخیز و ببر این خبر تلخ به عالم شد موسم غم چونکه عزای شه دین است علیرضا حکیم جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۴۲
به نام خدا سلام و درود یازینب بحرِ احمر، کوهِ عزت ، دختِ حیدر ، زینب است خواهرِ مولا حَسَن ، معنای باور ، زینب است هادیِ قلبِ شکسته، عمرِخورشید و ستاره ماه پیشانیّ ِ زهرا ، روحِ کوثر، زینب است باید و حتماً برعالَم ، واجبِ هَستی دمادم شافعِ روز قیامت ، عینِ یاور ، زینب است دست و تیمارِ یتیمان ، در بَلای شامِ گریان تک سپهسالارِ جَنگِ نابرابر زینب است دلپریشانِ عزیزان ، اُسوه ی صبرِ جمیل وُ عمّه ی سجاد ، "سجّاده معطّر" زینب است بضعه ی بطحا و شانِ سوره ی اسرا و طه بر نَفَس هایم "نسیمِ جان" سراسر زینب است ماهِ مَحیا ، علمِ ایمان ، خیرِ محض و نورِ یزدان حافظ و معنای قرآن ، " آیه پَروَر" زینب است یادگارِ حضرتِ مادر عزیزِ فاطمه جان ! بر دل عشاق طاقِ سایه گستر زینب است مرشدم مفهوم و منظورِ نجیبِ حب و محبوب رَهنما و رهبر و همراه و سنگر زینب است بُرجِ ارگِ مصطفی وُ ذاتِ فهمِ اعطنا وُ مساله آموزِ هر اُستاد وُ داور زینب است تِرمه ی دیبای نَرمین ... جُزء جُزءِ موجِ باروک مکتبِ اندیشه وُ بر دَرک پیکر زینب است اقتدارِ پرچمِ خونینِ عبّاس ِ غیورست ناله ی مَشک و پیامِ آبِ اطهر زینب است یاحسین گویان شود زائر به راهِ اربعینی پیشوای نهضتِ کُبرای محشر زینب است زینَتِ اَب چون زُلالِ علقمه در چشمِ عرش او خطبه ی حجّت سُرا ، سالار وُ سَروَر زینب است بااحترام کوهواره
جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۴۸
به نام خدایاابالفضل العباس هانسی اِئلین بیر بِئله مولاسی وار؟ شیعه لرین حضرتِ عبّاسی وار مَشکه باخار گُئوزلَرینه یاش دولار ایچمَز او سوو عشقیدَن احساسی وار اصغری "دُوداخ قوری" ، "قورتوم بوغاز" خیمه ده "گُئوزلَر یولا" بیر یاسی وار آز دی مسیر ؛ لشکرِ دُشمن دی چوخ نِیلَسین ایندی ؟ ... حَربِ خَنّاسی وار باغرینا باغلییپ سوو مَشکین عبّاس جان چوئله وردی شَرَف النّاسی وار حمله اِئلدیپ قوللارینی کسدیلر... دیشلرینن گُئورتدی ... اَل قیاسی وار قارداشینن باغرینی قان اِئیلدی اوخلی ... عَلَم "تعظیم" انعکاسی وار کُلِ عوالم دَ تاپلماز بوو "روح" امرِ "یَسئَلون" بئله اَنفاسی وار گوهرِ تکدانه ی عشقِ حسین بحرِ ادب ین بِئله الماسی وار بااحترام کوهواره
 شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۴۳
درود بر شما جناب قنبرپور ادیب برایتان آرزوی موفقیت دارم  خداوند اجرتان دهد و بهترینها نصیبتان شود در پناه حق
 پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۳۵
با سلام مجدد خدمت اهالی شعر ناب ضمن قدردانی از شاعران عزیزی که تاکنون در فراخوان «شعر عاشورایی» شرکت نمودند و شرکت خواهند کرد و انشاالله شفاعت و اجرِ نذرِ ادبی شان را از آقا ابا عبدالله الحسین (ع) دریافت خواهند کرد باشد که مورد قبول صاحب اصلی قلم قرار گیرد لبیک یا حسین ⚫  يکشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۱۱
عرض سلام و ادب و ارادت خدمت شما آقای عزیزیان بزرگوار،بنده هم ارادت خدمت شما دارم و بقیه دوستان،بنده می دانم که به خاطر صفای وجودتان شعر بنده را در این قسمت گذاشتید و هیچ نیت دیگری پشت این احساس قشنگ شما نیست،لذا خواهش میکنم شعر بنده را بردارید،و همینکه مورد توجه شما و دیگر دوستان قرار گرفته باشد خدا را شاکرم،من هم این شعر ها را فقط برای قبول درگاه خداوند و ائمه اطهار سرودم و امیدوارم مورد توجه آن بزرگواران قرار بگیرد،لذا قصدم اصلا حضور در مسابقه و جایزه نبوده و نیست،باور کنید این فراخوان را هم شانسی دیدم،چون خودم نه اهل نقد شعر هستم و نه پستهای حاشیه ایی و نقدی را مطالعه میکنم،شما با احوالات من کاملا آشنا هستید،از آقای مازیار و دیگر دوستانی که قرار است داوری کنند خواهش می کنم شعر مرا کنار بگذارید،این فراخوان چون مربوط به امام حسین بود قسمت شد که شرکت کنم،همینکه دوست داران اهل بیت نظری کنند و ایرادهای بنده را گوشزد کنند برایم کافیست
 دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۵۷
درودهای بی پایان بر مدیریت محترم محفل ادبی شعر ناب جناب احمدی زاده و دوست عزیز و مهربان جناب قنبرپور عزیز و سپاس بی پایان از فراخوان زیبای شما.حقیر قصیده ای رو که در چند رور اخیر آماده کردم و انتشار دادم رو برای این فراخوان ارسال میکنم.اجرتون با آقا اباعبدالله الحسین(ع). باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است دوشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۵۸
هر چه کردند این خودی ها یا که یاران کرده اند این ستم ها را که با این سربداران کرده اند مستشاری داده اند و نامه ها وقت نبرد پشت بر خورشید عالم مستشاران کرده اند مرگ باشد بر فراری های میدان های جنگ چشم پوشی بر فرار نابکاران کرده اند بسکه گلگون روی دشت افتاده این گل های سرخ این ستمکاران به تابستان بهاران کرده اند لاله ها را سر نمی بُرّند لیک اینکار را این تجارت پیشگان با لاله زاران کرده اند عکس مه در آب و خورشید آنطرف افتاده است صحنه را ترکیبی از لیل و نهاران کرده اند آنکه زیبائی شناسی خوانده میفهمد فقط حجم تخریبی که بر زیبا نگاران کرده اند عشقبازی استواری تا سر جان دادن است عشق را معنی چه زیبا استواران کرده اند گیسوان پاشیده روی نیزه ها این دشت را بس خیال انگیزتر با آبشاران کرده اند سر سلامت می دهند و تسلیت بر داغدار جز جسارت ها چه با این داغداران کرده اند چشم ها را بوسه گاه بوسه می دارند و ناز سمت گردن را چرا پس بوسه باران کرده اند در بیابان پابرهنه می برند قدّیس ها سنگدل ها این ستم با شهسواران کرده اند رفته بود اسلام تا پاشد فرو ارکان آن پاسداری از مبانی پاسداران کرده اند مادّیت میرفت تا افیون کند دین باوری دینمداری را حفاظت دینمداران کرده اند انقلاب شصت و یک تصویر دیگرگون عشق شعله ورها عشق را چون انفجاران کرده اند انقلاب نینوا یک جزوه از آزادگیست سرنگون آزادمردان تاجداران کرده اند مرگ با عزت بیاموزند تا بر نوع ها مرگ را بر زندگی ها اختیاران کرده اند جز زمینی سوخته از ما چه باقی مانده است از غمت آتشفشان بر غمگساران کرده اند وای اگر قانون به دست وحشیان اجرا شود حکم قتلت را روا قانونگذاران کرده اند تا فرو پاشد تمام کاخ های پُر ستم عالمی را از قیامَت دادیاران کرده اند خون سرخت از ستمکاران نقاب انداخته از تو رسوا بهره کش ها مفتخواران کرده اند شیعه را با عشق تو ظلمت ستیزش کرده اند اقتدارش داده از قدرتمداران کرده اند من فدای عطر ناب چای های روضه ات از ازل ما را ز لطفت روضه داران کرده اند ما رأیت اِلّٰا جمیل از مهربانی های تو تا ابد ما را ز مهرت وامداران کرده اند آهُویی در دشت می گوید که آیا یار هست بی کس و تنها تو را این دوستداران کرده اند در مقاتل خوانده ام من کور بادا چشم من حفر خون شمشیرها تا جویباران کرده اند قرن ها را نوحه خوانان گر مصیبت خوان شوند ذکر غم ها یک فقط از صد هزاران کرده اند دفتر تاریخ خون باید قضاوتگر شود آنچه از ظلم و ستم با جان نثاران کرده اند اسب ها را نعل های تازه ای آورده اند کربلا را سورِ دامِ دامداران کرده اند عشق را تکفیر خود با نام قرآن کرده اند مصحف قرآن ناطق تیرباران کرده اند ذات سبزه شاخساران چشمه ساران شادی است بر تو گریه شاخساران چشمه ساران کرده اند شاعران نازک دلالند و چه گویند آنچه را با تن پاک و لطیفت نیزه داران کرده اند این چه دردی هست از خونت که ای خون خدا تا قیامت عاشقانت اشکباران کرده اند انتقامی سخت را تا پس دهند آن جانیان عاشقان را اشکبارِ انتظاران کرده اند عشق های قصه ها افسانه هستند و مجاز عشقبازی را فقط این کامکاران کرده اند  سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۰۷
درودها خدمت جناب قنبرپور گرامی ،شاعر کاربلد و دلسوز سایت⚘⚘همچنین عرض ادب خدمت دوستان و اساتید گرامیخدا قوت ⚘عمرتان بابرکت ⚘وجود پر از مهرتان سلامت سپاس از برگزاری فراخوان ها،مطمئنا شاهد آثار زیبا و دلنشینی خواهیم بود اگر عمری باقی بود اثار دوستان را میخوانم و تاجایی که در توان باشد همراهی میکنم شاد و تندرست باشید ⚘⚘  سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۰۸
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهمسه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۱۱
⚘⚘⚘سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۱۲
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۴۸
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۰۹:۵۴
"یک قصه بیش نیست غمِ عشق و این عجبکز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است" "حضرت حافظ" 🌷 و عاشورا، زیباترین و باشکوه‌ترین جلوهء عشق است. 🌷🌷🌷🌷🌷 دوباره شورِ حسینی، دوباره کرب و بلا دوباره قصّهء دلدادگانِ بی پروا غریوِ حق طلبی و ندای آزادی کلاسِ درسِ شهادت به شیوهء آقا دوباره جنگِ بزرگی میانِ باطل و حق و باز، معرکۀ آزمونِ انسانها* حضورِ لشکرِ جهل و سیاهیِ مطلق به منتهای شقاوت، اسیرِ ریب و ریا دوباره ضجّۀ طفلی که آب می خواهد و اشکِ پاک و غریبانه اش که شد دریا نگاهِ علقمه و سینهء فراخِ فرات به مشکِ پاره و دستِ بریدهء سقّا دوباره زینبِ کبری و سوگِ داغِ حسین و جانِ خسته اش از این، مصیبتِ عظمی دوباره قصّهء هفتاد و دو، گلِ پرپر که کس ندیده همانندشان به باغِ وفا دوباره قاسمِ نوشاد و حجله ای در خون و دردِ تازه عروسی، که هست غرقِ عزا دوباره پیکرِ اکبر، به روی دستِ حسین نگاهِ مضطرب و اشکِ مادرش لیلا گلوی پارهء اصغر وَ ناله های رباب و اوجِ ننگِ قساوت، به لشکرِ اعدا دوباره جعفر و عون و حبیب و عبدالله و حرّ و مسلم و دیگر یلانِ دشتِ بلا کنارِ پیکرِ بیمارِ حضرتِ سجّاد زلالِ اشکِ رقیّه، به ماتمِ بابا دوباره وقتِ نماز آمد و همه دیدند چگونه تشنهء دیدارِ حق شده مولا چنین، به دفترِ تاریخ، جاودان شد ثبت وصالِ عاشق و معشوق، ظهرِ عاشورا فرودِ خنجرِ ناحق به روی حنجرِ حق و پنجمین نفرِ غرقِ خونِ آلِ کسا سپس، هجومِ سفیرانِ جهل، سوی حرم و چند خیمهء سوزان، به سینهء صحرا کنارِ پیکرِ پاکِ حسین و یارانش دوباره شامِ غریبان و مردمی رسوا (فَیا سُیوفُ خُذینی) نگفته، می دانست که قتلِ اوست بهای بقای دینِ نیا به روی تیغهء شمشیر، باز کرد آغوش فدای (دینِ محمّد)، نمود جانش را و خواند بعدِ شهادت، کلامی از قرآن چه نیک، بر سرِ نیزه، سلالهء زهرا نباید از حسَناتِ حسین غافل شد چرا که سالکِ راهِ علیست، شیرِ خدا تمامِ آن چه که گفتم، یک از هزاران است از "آن" که زد به سر و روی مرگ، رنگِ بقا دلی به سینه پر از عشق و جان به کف، باید که راهِ سرخِ شهادت، چنین شده معنا پیامِ خونِ شهیدان، همیشه این بوده مباد این که بماندِ امامِ ما تنها مباد این که فراموشمان شود روزی زمانِ مرگ و ببندیم دل، به دارِ فنا تمامِ ملکِ جهان، قدرِ ارزنی هم نیست به فکرِ راهِ حسینیم و عالمِ بالا الهی از سرِ تقصیرِ ما همه، بگذر غریقِ بحرِ گناهیم، رحم کن بر ما نیازمندِ نگاهِ تو ایم یا الله چرا که جز تو نداریم کس، در این دنیا بیا و منجیِ ما را، به امرِ خود برسان به حقِّ خونِ حسینت، به حقِّ کرب و بلا #محمدعلی_سلیمانی_مقدم 😢😢😢😢😢 با سپاس از سید شعر ناب و مازیار گرامی ایام عزاداری سید و سالار بهشتیان، بر عاشقان حضرتش تسلیت باد 🙏🌹🙏  سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۳:۳۶
ایام سوگواری آقامون امام حسین (ع) را بر ادیبان شعرا و استادان شعر ناب تسلیت عرض می کنم با توجه به فراخوان سید سایت شعر ناب غزل زیر را تقدیم میکنم امیدوارم مورد قبول امام حسین واقع گرددماتم باز هم دوباره شورشِ مولم به عالم است \\" باز این چه نوحه وچه عزا و چه ماتم است\\" باز هم فتاده بر دلِ من شورشی دگر بی تاب عالمی شده بر غم مصمم است باز هم ز عمق جانِ من آهی بر آمدست آتش می افکند همه جانسوز آدم است داغی ز عشق و عاشقی و شورش است اگر این داغِ کربلا و حسینش دمادم است از یادِ کربلا و حسینش شدم حزین از داغِ وا قعه چه ستمها مسّلم است در ظهرِ کربلا که بپا کرده است حسین این درسِ عاشقی که تمامش به خاتم است باز هم صدای ناله ی طفلانِ کربلا هر لحظه میرسد دلِ زهرا پر از غم است باز هم صدای حضرتِ عباس نینوا برخیمه چون رسد دلِ طفلان به مرهم است باز هم صدایِ غرش اکبر ز رزمگاه آهی به دل نشانده و چشمان پر از نم است باز هم نوای من شده همبانگِ محتشم شیون بر آورم که چه شورش به عالم است باز هم دل (احمد) شده پر غم ز کربلا از داغ آن اگر بنویسم کمر خم است  سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۳:۴۱
سلام خدمت شما هوای محرم شد محرم هوای دلم بوی کربلا گرفت بی روضه خوان دوباره دل من عزا گرفت مرغ شوریده حال خیال من هر دم بی اختیار ره به آسمان ، نینوا گرفت سینه سینه داغ بر دلم شکفته شد تاروح وتنم جا در حریم کبریا گرفت به بدرقه ی خون خدا ریخت اشکهای آسمان دمی که ذبیح الله جانب کوی منا گرفت آسمان لرزید ساعتی که خورشید دو جهان با کاروان عشق، سکنی به کربلا گرفت از داغ گل های نوشکفته خود باغبان یک دست بر کمر زد و دست دیگر به پا گرفت پاشید خون شش ماه را بر هفت آسمان خونی که بر زمین نرسید آن راخدا گرفت از داغ برادر و مشک و دستهای بریده عالم امکان بر غربت حسین عزا گرفت بریده شد گلووچشمه فواره می کشید آری خون خدا تمام زمین را فرا گرفت در حیرتم ، چرا طوفان به پا نشد آن دم که خورشید بر سر نیزه جا گرفت شرمنده است زمین کربلا هنوز از مرکبی که بی سوار ره خیمه ها گرفت گر بودم به کربلا میمردم ز این ماجرا حب الحسین ببین روح مرا تا کجا گرفت گل گفت محتشم که بازاین چه شورش است شعر وشاعرش را باید تن پوشی از طلا گرفت بهرامی فرا رسیدن ماه محرم و شهادت ابا عبدالله بر عاشقان این حضرت تسلیت باد محرم شکر خدا چشمانمان به محرم باز می شود عاشقان بشتابید فصل دلدادگی آغاز می شود همه جا خیمه ها به پا شد در عزای حسین بانگ یا حسین در جهان طنین انداز می شود هر چند بیماری سد راه شد ای منتظران دلهایمان به سمت حرم آماده پرواز می شود تا عاشقان هستند و عزاداری ها به پاست دوباره پای ما به کربلای حسین باز می شود دلتنگ حرم ارباب ومنتظر دیدار سقای حسین گر نظر کنی اقا چاره ای سبب ساز می شود با خیال کربلا یت خواب ما ناز می شود دوری عاشق ز معشوش بازهم یک راز می شود بهرامی شعر دوم در زمان اوج کرونا سروده شد سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۰۱
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهمسه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۰۹
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهمسه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۱۰
دوری ما از اربیعن یا رب سیراب کن مارا ز دریای عشق ودین تشنه ی دیدار اربابیم به شوق اربعین عاشقان ما گناه کردیم خود بی خبریم تاوانش دوری ارباب به جان باید بخریم حکمتی داشت که چند ی زحرم دور شدیم باید بجویم که کجای زندگی مغرور شدیم ما دل داده ی یوسف زهرا در اربیعن بودیم هر سال پای پیاده در بین الحرمین بودیم دلها پاک بود که هر ساله مشرف می شدیم چند ی گنه کردیم و در امتحانش رد شدیم غافل از هر جا دلی بشکستیم با نیش زبان با تمسخر به غذای گفته ایم ما نوش جان یا غضب کردیم بی رحمانه به فردی ناتوان یا که برگردانیم با تکبر رو ز طفلی بی امان با غرور به رخ کشیدیم مال و حالمان کور بودیم و ندیدیم اشک چشم مظلومان خوشحال ز سیر و پری شکم هایمان خرج نکردیم ریالی بر سفره ی یتیمان سرکش بودیم و دادیم به این و آن فرمان ازبی‌خیالی ندادیم به زندگی جوانی سامان باز است در توبه باید همگی اعتکاف کنیم در دوری از حرم کنج خانهامان طواف کنیم یا ببین کجا زانو زدیم مقابل هوس تا که جان داریم باید بگویم یک نفس یا رب ای پروردگار داد خواهان زمان در گذر از خطای بنده ی بی نام و نشان رحم کن بر غربت و دوری ما جا ماند گان فرصتی ده دیدار باز هم با ارباب مان بگشا از کرمت راه حرم سلطان دین تا به شوق زیارت ما رویم هر ساله اربیعن بهرامی درود جناب مازیار این شعر به مناسبت اولین اربعین که با آمدن کرونا پیاده روی اربعین تعطیل شد سروده شده سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۱۱
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۱۶
سلام و درود و خدا قوتکار بسیار با ارزشی است. سپاس تان
سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۴۴
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهمسه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۳۳
روز عاشورا دیوار شهر پر از بیرق وپرچم است پرچم به اهتزاز درآمد ،محرم است بر دوش عاشقان علم آوردند تصویری از دستان قلم آوردند پرچم سیاهت تکان می دهد مرا نامت هنوز هیجان می دهد مرا آزادگان دوباره تو را داد می زنند با حال گریه نامت را فریاد می زنند مادر پیراهن سیاه کرده بر تنم عمریست غلام این پیراهنم زخمی به زخم های کهنه می زنم زنجیر را به عشق تو بر گرده می زنم دلها به عشق کربلا آکنده می شوند یاس های مرده ز شوقت زنده می شوند بر هر کتیبه نام حسین نوشته است بانی روضه هایت هزاران فرشته است نوشیدم آب بیاد تو...... دلم شکست نام حسین بند دلم را ز هم گسست بر غمت ابرهای جهان گریه می کنند روز عاشورا زمین وزمان گریه می کنند سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۳۹
روز عاشورا دیوار شهر پر از بیرق وپرچم است پرچم به اهتزاز درآمد ،محرم است بر دوش عاشقان علم آوردند تصویری از دستان قلم آوردند پرچم سیاهت تکان می دهد مرا نامت هنوز هیجان می دهد مرا آزادگان دوباره تو را داد می زنند با حال گریه نامت را فریاد می زنند مادر پیراهن سیاه کرده بر تنم عمریست غلام این پیراهنم زخمی به زخم های کهنه می زنم زنجیر را به عشق تو بر گرده می زنم دلها به عشق کربلا آکنده می شوند یاس های مرده ز شوقت زنده می شوند بر هر کتیبه نام حسین نوشته است بانی روضه هایت هزاران فرشته است نوشیدم آب بیاد تو...... دلم شکست نام حسین بند دلم را ز هم گسست بر غمت ابرهای جهان گریه می کنند روز عاشورا زمین وزمان گریه می کنند  سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۰۲
جناب قنبر پور عزیز وفرزانه لازم دانستم جهت ارج نهادن بکار پر ارزشتان همراهتان با شم با دلنوشته ای در رسای سردار وسالار شهدا سلام بر تو حسینم تو جان جانانی سفینه نجات گشته ای کمال انسانی باسمان امامت جلوه ای از پدر داری تو خود سفینه راهی نوری از قمر داری نشانه ها ز خدا خصایلی ز رسول شجاعت از پدر تو اصل ایمانی ! نگین حلقه عشاق گشته ای براه خدا به بزم خون وشهادت چو سرو آزادی ! جهان درس فراوان گرفت از شهادت تو بگوش جان بنهادن بکف هرانچه رسید پیامی زجانب تو هوای تف زده در نینوا و کربلا هارا بنام تو رقم زدند وبنام آزادی ! جهان بکام ستمگران تلخ مثال دوزخ شد چو سر نهادند براهت ورها شدند زبند ستمگران مردمان بیادتو با شعور حسینی و بنام آزادی ! بهرام معینی ( داریان ) السلام علی الحسین و علی اصحاب الحسین ایام تاسوعا و عاشورا بر عاشقان راهش تسلیت  سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۲۳
با عرض سلام و احترام و خدا قوت خدمت ادبای ارجمند سایت، جناب قنبر پور و مدیریت محترم شعرناب و با عرض تسلیت ایام سوگواری آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام تشکر میکنم بابت برگزاری این فراخوان ارزشمند و خوشحالم که این سعادت شامل حال بنده شد تا به رسم ادب با چند خط خطی ناشیانه در این حرکت زیبا سهیم باشم 🕊)یک دشت، غریقِ لاله ی شیدایی میخواند زمینِ کربلا، لالایی هفتاد و دو آیه، سوره ی عشاق است نازل شده در مصحفِ عاشورایی... 🕊)لب تشنه، در اندیشه ی طفلان بودی بی دست بُدی، مشک به دامان بودی با آبِ عطش وضو گرفتی به فرات هر چند خودت نمازِ باران بودی... 🕊)آن گوهرِ پاک و صیقلی، عباس است آیینه ی عشقِ ازلی، عباس است مهتاب، شبانگه، که به شط می افتد تصویرِ اباالفضلِ علی، عباس است... 🕊) یک سو، دلِ بی قرارِ خواهر، نیزه یک سو، نگهِ گرمِ برادر ، نیزه نیزه، نیزه، نیزه، نیزه، نیزه میعادگه و وداعِ آخر، نیزه ... 🕊)طفلان، زینب، داغ و سیلی ست و آه زنجیر به پای، سوی شام اند به راه ای شمر! گمان مبر که بی سردار ند سایه سرشان، سرِ اباعبدالله... 🕊)ما، سوخته ی بیرقِ احمر، نیزه آلِ عطشیم و جانمان بر نیزه بعد از خاتم، رسولِ ما عاشورا ست با معجزه ای که رفت بر سر نیزه... مهدیس رحمانی سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۲۹
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۳۶
سلام بر عشق سلام بر حسین صلی الله علیک یا ابا عبدالله یا حسین ابن علی ✨🙏مارایت الی جمیلا ،درود و سخن حضرت زینب 🙏 که فرمودند جز زیبایی ندیدم ،عاشورا و کربلا احیای عشق و عشق بود، شیون و زاری و تشنگی نبود، عباس علیه السلام عطشان عشق بود ،دیگران نیز ،لعن و نفرت ،لعن و نفرت می آفریند ،عشق بیافرینیم مانند رفتار امام حسین در مقابل حر . در پناه حضرتش ،آمین  سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۴۱
علی اکبرگل گلزار پدر شبه پیمبر علــــــــــــــــــــی اکبر سرو بستان نبی صولت حیدر علی اکبر گل باغ پدر و حاصل احساس و صفـــــــایی لب شیرین تو از شهد و شکر سر علی اکبر قد رعنای رشیدت به چمنزار خـــــــــــــــــــــــرامان شده حسرت به دل سرو و صنوبر علی اکبر تو به میدان روی و دل پی اندام رشیدت شود آیا شومت سپر و سنگر علــــــــــی اکبر بخور ای تیر و بدر سینهء من پیش ز اکبر که بماند ببر خستهء اصغر علـــــــــــــــــــــی اکبر کاش می شد که بمانی پسرم در بر لیلا مادرت کی بکند مرگ تو باور علی اکبر ماه رخسار تو گرمای دل غمزدهء ماست باغ ما بی تو خزان راست برابر علی اکبر می بری در پی خود جان و دل عالم و آدم مرو ای یوسف کنعان مکرر علـــــــــــــــــــی اکبر تیغ مکار ستم کرده دو تا فرق تو امـــــــــــــــا چه کند راضی از این ماتم اکبر علی اکبر شده یک بار دگــــــــــــــر ماتم فقدان پیمبر جن و انسان نکند حادثه باور علی اکبر بگذارند پسر داغ تورا بر دل مـــــــــــــــادر چه کند خواهر بیمار و برادر علی اکبر سیدرضاموسوی راضی چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۲۶
سلام بر همه ی عزیزان سایت شهادت حضرت علی اصغر تسلیت باد ز آغوش گهواره به زیر آمده‌ام مانند عمو دلیر آمده ام من علی اصغر حسینم اکنون با حنجر خود به جنگ تیر آمده‌ام بهرامی صلی الله علیک یا ابا عبدالله چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۴۵
با سلام و عرض تسلیت به پیشگاه شما عزیزان همراه مثنوی تکنواز نینوا را تقدیم نموده و اختصارا بعرض میرسانم که در این شعر اسامی دستگاههاوگوشه های موسیقی ایران و برخی اصطلاحات آن آورده شده که عزیزان با اندکی دقت به آنها پی خواهند برد.ای برادر عید اضحایت کی است ذبح اسماعیل امیالت کــــی است کی تعلقهای خود قـــــــــربان کنی بگذری از نفس و تن عریان کنی چون رهیدی از خود و از حصر تن دیگرت حاجت نباشد پیرهــــــــــــن تا درونت شد تهـــــــــــــی از دیو نفس میشود میدان قتلت جـــــــــــــای رقص چون هنرمند منــــــــــــــــــای نینوا تکنواز شور و بیداد و نـــــــــــــوا آن همایونی که با سوز حجـــــــاز در عراق آمد فرود بهر نمــــــــاز می کند هنگامه روح افزا دمش اندرونت سیل گـــردد یک نمش می کند هر بنده ایی را حرِّ حّر می کشد از عمق دریا اصل دُرّ همچنان پروانه ، چون جامه دران بحـــــــــر نوری بایدت از خاوران تا شود کشتی و از بهـــــر نجات مرده روحت را دهد از نو حیات او شود خون خدا در جان تو روز محشر حجت ایمـــان تو عشق را مجنون بی همتا شود چشم پوش از زادهء لیلا شود هان کجایی ای برادر جان بگو یک نفس با من بیا در روبرو شمع غیرت را فروزانش کنیم همنوا با سینه سوزانش کنیم در میــــــان موج طوفانی سنرگ با هزاران کوسه و کفتار و گرگ کشتی امنی بخواهد این سفــــــر تا رهیم از هرچه گرداب و خطر باید از نور حسینی سود جست ورنه کارعشق کی گردد درست راه عشق است این و پایین و فراز عشق او باشد در این کوران جهاز ما به عشقش پای در ره می نهیم در ره آزادگی جـــــــــان می دهیم پیرو او سر به خفت کـــــــی دهد میشود پروانه ایی و می رهـــــد. سیدرضاموسوی راضی بحر ؛ رمل مسدس محذوف  چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ ۱۳:۳۶
سلام و درود بر شما تارآواهای دروغین، چه طبل ها که بر طبل توخالی خویش نزدن چه خیال،پیمانْ بافی‌هایی که در دراز آهنگی دور کوتاه! در قوۀ وهمی بر پیکره‌ی شوم دل خراشی افتان افتان در واپس‌گرایی خویش پا پس نکشیدن؛ یکی نیست بپرسد چه شد آن همه شور و شوق، آن طبعِ احساسی احساسِ بازار مکاره‌اتان؟!!!!!! طبل‌هایتان در دور نمایی از سکوت چرا چون لال صفتان خفقانْ بر دهان بسته‌اند؟!! فریادِ واگرد! واگردتان، چه گرد و خاکی به پا کرده است ؟!!! به گمانتان حسین هم مثل شماست؟! آی نامردها! کجا حسین را پا پس کشیده دیده‌اید؟!! کجا حسین را پا پس کشیده دیده‌اید؟!! هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة  چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۴۹
درود بیکران و عرض ارادت و ادب بر تمام نابیان ناب اندیشماشاا... و خداقوت به اراده و تلاش ستودنی شما جناب قنبرپور بنده هم از خواندن اشعار آئینی دوستانی که دستی در سرودن این نوع اشعار دارند بهره میبرم و به قلم ادب دوستان و حضور در این محفل ادبی افتخار میکنم عزتمند و شادکام باشید  چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۳۳
عرض ادب و تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام سوگواری سیدالشهدا حسین ((ع)) درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین بذر همت در جهان افشاند افکار حسین درس ایثار،جانبازی و مردانگی بر همه اهل جهان داد ،سردار حسین با قیام خویش بر اهل جهان معلوم کرد تابع اهل ستم گشتن بود عار حسین مرگ با عزت ز عیش در مذلت بهتر است نغمه ای باشد ز گفتار گهر بار حسین نه دورنگی ،نه ریاست ،نه دغل در کار بود بهر ترویج حقایق بود پیکار حسین ای خوشا آنکس که باشد در مسیر زندگی رهرو رفتار عباس و کردار حسین ای خوشا آنکس که در هر دو سرای باشد او سائل به دربار حسین  چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۵۶
درود بر شما استاد مازیار گرانقدرو سپاس از فعالیتهای فرهنگی جنابعالی دَر گِردِ جَهان هیچ نَگردید نباشد جزعشق حسین قابلِ تَمجید نباشد در اوجِ خِرَد مَردِ نَبرد است مُرادَم این حِکمت او دَرخورِ تردید نباشد با جَهلِ مقدس شده پیکار نماید این خصلتِ او ناقضِ توحید نباشد عباسِ علی یاور و سردارِ برادر این قُرصِ قَمَر کمترازخورشید نباشد آزادگی و عدل چومیراثِ حسین است آن کَس که چنین نیست به تائید نباشد سلامتی و شادکامیتان را آرزومندم
چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۵۴
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۵۲
چون کنم سر با شرارِ در نهانم یا حسینآتشِ عشقت نگر سوزانده جانم یا حسین دامنِ زهرا که مهد و مکتبت بوده علی کس مثالت نیست در مهدِ جهانم یا حسین بین ز هفتاد و دوگل پرپر بگلزارت چه سان در میانِ خارِ احزان در فغانم یا حسین سیلِ اشکم چون فُرات از تشنه گانِ کربلاست تشنه در دریایی ازعشقت روانم یا حسین دیوِ باطل در اسارت دستِ حق کردش بخاک بهرت ای آزاده سرور مهربانم یا حسین یادِ دشتِ کربلا گلگون ز خونِ هر شهید کرده از کرب و بلا خسته روانم یا حسین شمعِ اسلام از بهایِ خونِ پاکت شد مُنیر سوخت این پروانهٔ دل دلستانم یا حسین روزِ عاشورا بُوَد ایثارِ جان در راهِ دوست جانم ار گردد نثارت کامرانم یا حسین نورِ چشمانِ محمد ای که بویت بویِ اوست جز حسینم یا حسینم من چه خوانم یا حسین کُن قبول این بوسه ها بر جایِ پایِ ذوالجناح قابل است ار زاهدی کز چاکرانم یا حسین پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ۰۸:۰۷
ظهر بود و بی امان،امواج تف؛ می وزید و خاک، آتش می گرفت تشنه ی وامانده در این گیرودار؛ با لب صد چاک ،آتش می گرفت *** خاکِ داغ و های های تشنه ها خیمه ها را درد باران کرده بود خیمه ای را از عطش در التهاب؛ خیمه ای را شعله در جان کرده بود *** تشنگی در اوج بیداد و فرات؛ شرمسار از کام خشک کودکان شعر تلخ و صبر سوز«العطش» بود جاری بر لب پیر و جوان *** عشق مردی،اندکی آن سوی تر در هجوم فتنه و بیداد بود در همان حال آرزوی قلبی اش دشمنان خویش را ارشاد بود *** گفت:آیا هست در جمع شما؛ تا مرا در امر دین یاری کند؟ بگسلد پیوند خود را از یزید از مرام من طرفداری کند؟ *** خار ها با تیغ های جهل خود؛ طعنه اما بر شقایق می زدند دست های جهل با فرمان بغض؛ سنگ بر قرآن ناطق می زدند *** عطر«هل من ناصرِ»سلطان گل ؛ با مشام خارها بیگانه بود آن که شد سر مست از این عطر مدام؛ بلبلی از عشق گل دیوانه بود *** بلبل شش ماهه ای لب باز کرد تا بگوید راز خود با باغبان با زبان بی زبانی حرف زد از تب پرواز خود با باغبان *** با لب خشکیده از سوز عطش گفت :ای بابا!هوا دارت منم یاورانت در تف و خون خفته اند دیگر اکنون آخرین یارت منم *** با همین قنداقه و لب های خشک می شوم کوچک ترین سرباز تو بلبل خود را فدای عشق کن تا شود هم بال با پرواز تو *** تا شود اثبات مظلومیّتت باید این خون نامه را امضا کنم با نثار خون خود در این زمین دشمن دین تو را رسوا کنم *** رفت و تیر حرمله بیداد کرد آسمان گلرنگ شد از خون او تا قیامت اشک باران می کند؛ شیعیان را قصه ی تیروگلو علی اصغر اقتداری(حرمان)  پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ۰۹:۵۵
خوب میدانم ز بالای نی نظاره میکردی خون دلهای مردم شهر را در مسیر کاروانی که ز شهر جنون میرفت و آیه آیه نور های پاره ای را که از دل صحرا چو چشمه می‌جوشید درود بر مازیار بزرگوار و جناب احمدی زاده گرامی اجرتان با صاحب قلم. کاری بسیار پسندیده و زیبا ست هزاران دورود بر شما .
 پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۵۵
سلام و درود بر بانیان این مجلس پر شور اجرتان با صاحب مجلس 🖤🖤🖤 "یک قصه بیش نیست غمِ عشق، وین عجب کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است " 🍎🍎🍎 حتی کرانه های دریا ،آب کم داشت چشمان ابر منتظر ،سیلاب غم داشت پیمانه ی پیمانشان می گشت خالی در راستی ،افکارشان انگار خم داشت در غربت پر لابه ی اشکال مظلوم تندیس ظالم ارتفاعی تا عدم داشت این قصه ی تکرار را از بس که خواندم آخر نفهمیدم ،همیشه چشم نم داشت خورشید برشرق زمین، خورشید در غرب خورشید برنیزه ،طلوعی دم به دم داشت رگهای اصغر خون خود را هدیه میکرد وقتی که آهنگ گلویت زیر وبم داشت می رفت جان بازی کند تا دل ،نبازد پشت سرش هم یک نگاهی تا حرم داشت دستان پر مهر برادر قطع میشد در راه دینش تا نشانی از قلم داشت آن حج روشن از پس ایمان وتردید در یک هزاره عمر،ایفای علم داشت #نجمه_طوسی 🍎🍎🍎 آن روز شرنگ نیزه ها را دیدم خورشید به خون کربلا را دیدم وقتی که هجوم کوفیان حتمی شد بر دشت جنون خدا ،خدا را دیدم می رفت برای خیمه ها آب آرد دستان بریده و رها را دیدم بوسید برادرش ،به جای مادر رگ های حسین (ع )سر جدا را دیدم انگار خدا برای عشق آوردش لب خوانی آن غزل سرا را دیدم هفتاد و دو تَن پرنده ، در خون خفتند احرام شهیدان صفا را دیدم بارید زمین بر غم طفلان حسین اشک پری ومرغ هوا را دیدم ای کاش زمین گردش خود بس می کرد پاشیدن ذره، ذره ها را دیدم دریای به خون تپیده از شور حسین (ع) هنگامه ی صحرای بلا را دیدم آغوش خدا برای او، وا می شد من حسرت هر شاه و گدا را دیدم #نجمه_طوسی 🍎🍎🍎 دریا تویی و آب روانی عباس اسطوره ی ایثار وتوانی عباس چون دست تو سیراب شد از آب فرات بی دست به خیمه ها ،دوانی عباس ****** در علقمه ی عشق ؛به جان کوشیدند بیدار دلان ز خون تو جوشیدند یاری گر دین بودی وهمرزم حسین دستان تو را آل عبا بوسیدند ****** دریای وفا بوده عمویم عباس جان ها به فدای آن غرور واحساس وقتی که دو دست او ز تن گشت جدا افتاد سرش به روی دستی از یاس ******* در پهنه ی صحرای بلا خورشیدی در شامگه حادثه ها امیدی هفتاد ودوگل فدای آن ایمان باد ما بین سپاه مرگ و خون جنبیدی ****** این ساحل دریاست بلم افتاده از دست معلمان قلم افتاده جمعیت کوفیان هجوم آوردند عباس علم دار علم افتاده #نجمه_طوسی_تینا 🍎🍎🍎 ای خاک های خونین گل را به بربگیرید او جان فاطمه ست و تن را به زر بگیرید ای آفتاب فردا !دیگر متاب برما ای ابرهای تیره از داغ در بگیرید ای آب شرم برتو ،از چه روان نگشتی ای آب های عالم ،رنگی دگر بگیرید آن جسم های خونین، سر بر بدن ندارند ای قدسیان خدا را ! از عرش پر بگیرید ای کوفیان کجایید؟پیمان خود شکستید! از سرزمین نیرنگ، بار سفر بگیرید زینب برادرت کو؟آن جان مادرت کو؟ ای وای از مصیبت ،راه نظر بگیرید یک سو تنش فتاده ،یک سو سرش نهاده ای دوستان حیدر ،ماتم زسر بگیرید این خیمه گاه دیگر شاه وسپه ندارد دلدادگان عاشق شوری دگر بگیرید در کربلا خدا بود ،هفتاد ودو شقایق فرزند مرتضی کو ؟از گل خبربگیرید مهدی بیا که تنها تو وارث حسینی یاران سر گذارش شهد وشکر بگیرید نجمه طوسی ( تینا ) 🍎🍎🍎 کاش میشد زلزله ، نابود میشد حرمله طفل کوچک بی سلاح و خنده بر لب بوده است 😔😔😔  پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ ۲۳:۴۸
السّلام علیک یا ابا عبداللهبا سلام و عرض ادب و احترام به شما ادیبان و دوست داران و عاشقان ابا عبدالله که چه ادیبانه وحکیمانه می سرایید . خداوند یار و یاورتان ، و عشق حسین چراغ راهتان باشد. به جهان نیست توانم که قلم را بدوانم ، یا زبان را بگشایم و سرودی بسرایم که بوَد درخور آن سرور و سالار حسین ابن علی ، پور آن حیدر کرار و بطول دخت پیامبر که رسول مدنی ست . ولی گاه زمزمه ای را زیر لب نجوا نمایم تا که از دل غم و اندوه بزدایم. ماه به نی خورشید رُخش درهم کشید ، از آه به دل در کربلا مهشیدِ عالم تاب دمید ، از ماه به نی در نینوا نی با نوایش می سرود ، بر نور یزدانی درود ریگها بگفتن در ورود ، درد را دوا شد کربلا آب از فراط نالان و زار ، بر خاست به جولان با وقار بنوشت که جاودانی ست حسین ، سلطان دین در کربلا دستانِ مهر از آب بُرید ، وقتی که تصویرش بدید شاید که گرگان گم شوند ، در پشتِ نخلان در بلا زر چون بکُفت بر ذهنِ دون ، کاخی بساخت در وَهْمِ خون حرص از قفا ببریده ماه ، از کینه ها در کربلا یارب توانم نیست که در ، صحرای محشر پا نهم بی نور و عشقی از حسین ، آن راهگشا در کربلا محمد گلی ایوری مرداد 401 ***  جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۳۷
🏴 مدالداغِ نگاهِ آسمان، بر عاشقان تابیده بود عطر شهادت زودتر، در کربلا پیچیده بود گویا که دشمن مردی و مردانگی را پیش از این در چهره ی آزاده ی، فرزندِ زهرا دیده بود! 🏴🏴🏴🏴🏴 چشمانِ طفلان از عطش، همچون لبانش تشنه بود هرگز به چشمِ شاعران، صحرا به این خشکی نبود کودک به اِصرار از سراب، غرقِ مکیدن بود باز در سینه ی خشکیده ی مادر دگر اشکی نبود 🏴🏴🏴🏴🏴 یا لَیتَنی کانَ الْفرج، قطره درونِ خواب بود مَشک از عذاب تشنگی، در آرزوی آب بود سیلیِ سوز آفتاب، دشت خدا را سرخ کرد بر تشنگان پاییز هم، شرمنده و بی تاب بود 🏴🏴🏴🏴🏴 یک لاله را با ریشخند، زخمی و تشنه سر زدند در ماتمِ گل، برگ ها، با غنچه ها پَر پَر زدند با نامه ها و وعده ها، قبله نمائی ساختند سَرها بریدند و سرِ سجاده ای دیگر زدند 🏴🏴🏴🏴🏴 نهری به روی خشکیِ لب های دوران ساختند با موجِ تازه، برکه ها، بر چشمه ها پرداختند! تفسیرِ رحمت اینچنین، تدبیرِ باریدن گرفت...! بر گردنِ هفتاد و دو اَختر مِدال انداختند! اعظم قارلقی ۱۳۹۱/۱۱/۲۷ ۱۲:۲۶  جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۵۶
جاماندهمن آمدم و قبر تو را دیدم و رفتم گفتم، که باز آیم و مهمان تو باشم افسوس که جامانده این قافله گشتم این بار نشدریزه خور خوان تو باشم ای شاه بده اذن سفر باز بیایم یک بار دگر زائر ایوان تو باشم عمری است حسین گویم و هست ورد زبانم حق است که من همره یاران تو باشم این قافله هم می رود و دل نگرانم خواهم که دمی یاد اسیران تو باشم راهم بده ای شاه که درمانده ی راهم در کرب و بلا بنده ی احسان تو باشم علی مزینانی عسکری  جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ۱۰:۴۳
سلام درود خدمت همه عزیزانبنده هم پس از مدت ها سکوت با چندخطی دلنوشته همراهی تان می کنم. سرو آزرمگین شد از این همه آزادگی در برت اندیشه ها گمراه ز این فرزانگی در دل صحرای عاشورا چراغی روشن است تا ابد خاموش نگردد این همه پروانگی آب در حال فغان از گریه گوید یا حسین این شجاعت در رخت جویای یک دلدادگی قلب ما در سینه کوبد از برای کودکت ای فدایت من شوم با این همه افتادگی #یا_حسین  جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۵۲
درود بیکران به همه اهالی شعر ناب و عرض تسلیت بداهه ای تقدیم حضورتان : یا حسین از شهر رفتی سمت کوفه پس چرا ؟ آنکه پیچک جای لاله زد شکوفه پس چرا؟ لاله گون رفتی و شد دنیا عزادارت حسین لیک اکنون گشته صدهاتر هوادارت حسین مرد میدان ها همه در یادشان ،یاد خداست راهشان امّا ، همه در راه شیرین شماست  جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۵۵
سلام و‌درود به شاعران و ادیبان فرهیخته اجرتان با جدم اباعبدالله علیه السلامتقدیم شما: به صدای قدمهای آدمهايی که تشنه اند خوب گوش فرا بده اينان تشنه سجده وصالند اينان عاشقانی هستند كه راه را به عشق می بوسند يکي بيدست و بي پا آن يكي خميده کمر همه در طوفاني از عشق لبيک گويان در تكاپوي محبوبند وعشق به حسين اين کشته اشک ها جانها را تند تند هواي خود کرده است قلب شيعه راستينش را نظاره کن که چگونه با نام حسين ميتپد ميتپد سرخ گونه آنچنان که گوش جهان را به کربلا فراخوانده است دلدادگي ها را ببين که چگونه راه عاشقي را از راه ايثار می روند اين مسير هرگز ، هرگز پاياني ندارد همه مي آيند... آنچنان ،که زمين رشک می برد به قدمهايشان و تبرک می جويد به قدم هایی که مقصدشان می شود حسين آنها می آيند و فدا می کنند داشتن هايشان چشم ، اگر سرمايه رفتنشان شود آن را هم می دهند و عاشقان حسين بدنبال چشمه نور خدايند که حسين قبلگاه هدايت، آيينه اين چشمه و نور يقين می شود و می تاباند بر دلهايى که خدا را در کعبه کربلا هم می خواهند فرياد لبيک يا حسين تيغ برنده ايست تا بشكافد فرق انديشه های دشمنان کور و عنید را اينان گروه گروه می آيند "يدخلون في دين اللهِ افواجا" و حسين دين خدا می شود زندگيشان نفسهايشان تسبيحشان يارای حسين می شود و چه زيباست اين همه نفس، اين همه تسبيح و اين همه زندگی که لحظه لحظه اش در مسير حسين است عجب حکايتی دارد اين سرزمين سرزمين کربلا قربانگاهی که خدا در خون تجلي می يابد و خونی که ميراث جاودانگی می شود جاودانگی برای خدا و اکنون کربلا کعبه می شود و مناسکش بيعت عاشقانيست که لباس احرامشان کفنيست و حَجشان حُجتيست بر آيندگان و قرباني شان جانيست که بي ترديد بر کف اخلاص می دهند اکنون حسين می بيند اين نصرتی را که او سر داده بود "کو ياريگری که ندای ياری را از من شنود و به ياريم بشتابد" آری بشتاب ای عاشق نجوای شبانه شب عاشورای حسين را درياب بشتاب که شب هم چشمانش را بی ستاره کرد تا حسين را عباس را علی اصغر را و يارانش را ستارگان چشمان بيدارش کند اين فضا چه شتابان حسين را فرا می خواند بشتاب ای ياريگر که زمان امانت فرياد حسين را اکنون در دستانت نهاد هرکه خواهد به میعاد خدا رسد سرمه کند چشم جانش به ديدار حسين سيد محمد حسن فقيه (بيان) السَّلٰامُ عَلَیْکَ یٰا سَیَّدیٖ وَ مُولٰایْ یٰا اَبیٖ عَبْدَالله اَلْحُسَیْن وَ عَلیٰ اَلْاَرْوٰاحَ اَلَّتیٖ حَلَّتْ بِفَنٰائِکْ عَلَیْکَ مِنِّی سَلٰامُ اللهُ اَبَدًا مَا بَقیٖتُ وَ بَقِیَ اَلَّیْلَ وَ اَلْنَّهٰارْ السَّلٰامُ عَلیٰ اَلْحُسَیْن وَ عَلیٰ اَوْلٰادَ اَلْحُسَیْن وَ عَلیٰ اَصْحٰابِ اَلْحُسَیْن. جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۲۶
هزاران درود بانو کوهواره ی عزیز و گرامیبسیار عالی بود⚘⚘احسنت بر قلم ناب و ارزشمندتان جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۳۹
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۰۱
درود و سپاس از فراخوان عاشورایی که برگزار کردید شعر زیر تقدیم نگاه سبزتان به مناسبت فرارسیدن تاسوعای حسینی. در دلم سروده ایست، زخم دل نهفته یست؛ زخم های ماندگار از سوار کهنه کار با سروش تند آه در کمین یک پگاه رنگ می پرید و سار این ز روی شاخه ها آن ز روی تک نگار در نگارشی حزین در پریش لحظه ها آن سوار تشنه کام فکر دشت تشنه یست گرچه با هبوط ماه پاره پاره های ماه درحضیض تنگ چاه بوسه می زند به ماه؛ آن سوار تشنه کام ،دل نگیرد از فرات همرهان نینوا با حسین مرتضی، رعد بی صدا شدند درسکون لحظه ها در پی خدا شدند گرچه دامن بهار ،خیس داغ لاله هاست؛ گرچه آن خدای نور،برمناره نیزه هاست؛ قهرمان این نبرد دخت آل مرتضی ست تازمان و این زمین این ندای عاشقی تاابد شنیدنی ست آن صدای ماندگار تا خدا شنیدنی ست جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۴۱
سلام و درود و عرض ادبخدمت جناب قنبرپور عزیز و همه ی نیک اندیشان و زیباسرایانی که به یاد و نام مولا حسین، شعر ناب را نورانی تر کرده اند. با اجازه تان چند سروش در این باره می فرستم: جمعه ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۴۱
سروش های عاشوراییسروش 1 کاروانی به سوی رود آمد سوی رود آمد و فرود آمد هر قدم، عشق در وجود آمد خون تازه به تار و پود آمد تشنه لب کُشته ها، بدون سَرَند. سروش 2 نامه دادیم و، هِی دعا کردیم حضرت عشق را صدا کردیم بعد از آن، عهد خود، رها کردیم به بلا بُرده، مبتلا کردیم کوفه_کوفه جفا آه! ترسیم کربلا کردیم باورش شرمناک سنگین است. سروش 3 طفلکی تشنه بود و می خندید غمزه ها می نمود و می خندید دسته گل شد کبود و می خندید روی دست پدر به آب افتاد. سروش 4 با دلِ تنگ، ناله می چسبد با دلِ داغ، شعله می چسبد آه! بر نیزه شد سر خورشید. سروش 5 شاد، بر آزمون، دچار شدند مست، بر اسب خون، سوار شدند تشنه لب، واژگون، شکار شدند آی رود فرات! می دیدی؟! سروش 6 تا خدا، عشق را بهانه نمود فکر آن شعر عاشقانه نمود در پیِ آن غزل هر دلی را خودش نشانه نمود سوی گیسوی او روانه نمود آه! گیسو به خون شده سیراب. سروش 7 سرخ رنگ است لَخته لَخته ی خاک چه قشنگ است و آه! دهشتناک تسلیت بر دل حسین غریب. سروش 8 ساقیا! آب را به مشک بریز کم تر ای مرد جنگ! اشک بریز کودکان، تشنه اند؛ وقت، کم است. سروش 9 داستانی به دوستداران گفت از دلِ باوفای یاران گفت تشنه بودم؛ به لطف، آبم داد با دل از دلبریِّ باران گفت آه! گویا خودش تشنه جان داده بود. سروش 10 نیمروز است و شعله پرداز است به گمانم زمان پرواز است تشنگی، کاش کم تر می شد جنگ این گونه عین اعجاز است آه، زینب! چه می کنی امشب؟!  شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۱۶
سلام و احترام مازیار عزیزاجرتان با صاحب عزا چندیست مشغله زیادی دارم و فرصت حضور پیدا نکردم ، کارتان قابل ستایش و تحسین است
شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ۰۲:۰۰
کربلاعشق یعنی ساختن تا سوختن روز و شب خورشیدوش افروختن عشق تنها راه تا کوی خدا ابتدایش آستان کربلا عشق یعنی جان به جانان باختن با تن زخمی به دشمن تاختن عشق پیوندی میان نای و نی عشق اعجاز خوشی از خوان می عشق یعنی درد نوشان بلا می کشان و می خوران کربلا گر درین ره نی نوایی می کند یاد یار نینوایی می کند کربلا فصلی دگر از عاشقی واژه اش دارد اثر از عاشقی کربلا میدان مرگ و عزّت است زنده بودن همردیف ذلّت است کربلا یعنی حسین و جام عشق کربلا تکبیره الاحرام عشق کربلا یعنی نیستان خدا کربلا بستان دستان خدا کربلا یعنی شگفتی آفرین بر شگفتی آفرین صد آفرین کربلا شور حسینی خوش نوا گر چه از مویه پر است این ماجرا کربلا میعادگاه خون حق بر سر نی چهره ی گلگون حق آن حکایتها که از نی گفته اند ماجراهاییست کز وی گفته اند از حسین و از دلیری های او زینب و شام و اسیری های او زینبی کو در بلاغت چون علیست نور حق در خطبه هایش منجلیست گر چه از داغ برادر در تب است مرد میدان بلاغت زینب است محنت او کهکشانها را شکست لیک راه عشق را بر خود نبست شاهد صحرای خونین بوده است شاه راه عشق را پیموده است عشق آنجا نام خود را زد رقم تا که شد دست اباالفضلش قلم ساقی بزم حسینش خوانده اند تشنه گان از همّتش درمانده اند ای اباالفضل ای سپه سالار عشق ای دو دستت تحته الانهار عشق آبرو دادی مسیر عشق را شادمان کردی تو پیر عشق را پیر عشق آن طفل خشکیده لبست آنکه دلکش نغمه اش بر لب شکست راه صد ساله به یکدم طی شود هر که همدوش پدر چون وی شود غنچه ای بود و تحمّل کرد و رفت روی دستان پدر گل کرد و رفت ای حسین ای شاهد پاییز عشق نوش بادت ساغر لبریز عشق خاک بادا بر سر آن قوم خواب چونکه بر یاران حق بستند آب کربلا نی ماجرای تشنه گیست کربلا عشق و دل و دیوانه گیست کربلا تفسیر قربانیّ و حج کربلا سرّ مسلمانی و حج هفت شهر عشق یعنی کربلا از طلب آنی رسیدن تا فنا گر چه نامش از همه دل می برد بار او را عشق مشکل می برد بر لبانم هست دائم این سرود بر حسین و دوست دارانش درود سید علی کهنگی (واسع) شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ۰۲:۰۲
خون والقلمعاشقان را در عزایت پیر کردی یا حسین عشق را در کوی خود زنجیر کردی یا حسین بر سر نی با سر از تن جدا در راه شام آیه آیه داغ را تفسیر کردی یا حسین کربلا تا شام را با آیه ی خون والقلم بر تمام خفته گان تحریر کردی یا حسین منبر و مسجد شده بوزینه بازار یزید خواب ختم المرسلین تعبیر کردی یا حسین در سپاه کوفه هم قاری قرآن کم نبود جنگ را با لشگر تزویر کردی یا حسین با قیامت با سر بی تن به دشت کربلا شرح آیه آیه ی تکویر کردی یا حسین با شفاعت در حریم کبریایی خدا از عزا داران خود تقدیر کردی یا حسین سید علی کهنگی (واسع) شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ۰۶:۵۸
ارباب،حسینعالمی خون به دل اند از غمت ارباب،حسین صبر سخت است برای دل بی تاب،حسین با علی اصغرت ای زاده ی کوثر،تا حشر آتش انداخته ای بر جگر آب،حسین حرمله با چه دلی حضرت عبّاست را کرد با تیر دو سر غرقهٔ خوناب،حسین داشت با خود سخن از عهد شکن های زمان خیمه ات سوخت اگر در شب مهتاب،حسین اف به دنیا و زر و سیم و تعلّق هایش سبب ترک تو شد این همه اسباب،حسین همچنان کوفه و کوفی علم افراشته اند گاه در کعبه و گه در دل محراب،حسین نیست پشتی و پناهی به جهان واسع را این سراپا همه تقصیر،تو دریاب،حسین سید علی کهنگی (واسع)مرداد 1399  شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ۰۸:۲۷
سلام و عرض ادب محضر مبارک همه اساتید و هنرمندان و هنرجویان و .. صرفا جهت همراهی با کاران عاشورایی و التماس اجر بزرگ برای دست اندرکاران و فعالان و همه عزیزان و همراهان با سایت ارزشمند شعر نابشد زمین قلبش سیه پوشِ حسین(ع) ، غرقِ خون گردیده آغوشِ حسین(ع). آیه یِ حَیَّ علی خیر العمل ، بی گمان پیچیده در گوشِ حسین(ع). قاسم(س) وُ عباس(س) در میدانِ جنگ ، گشته سر تا پایشان آلاله رنگ. اصغر(س) وُ اکبر(س)نگر پرپر شدند ، وای بر اهریمنانِ مست وُ منگ. حق قلیل وُ شر وُ باطل بی شمار ، بی شمار از جغد وُ روباه وُ شغال. از شرف در وادیِ دد طینتان ، کس نمی پرسد ز وجدانش سئوال. کاش دینِ کوفیان بودش وفا ، پیروِ آزادگی ، خصمِ جفا. دین چه سود آخر که گیرد راهِ عشق ، اهلِ ایمان کی کند آتش روا. ماجرایِ کربلا از نو نوشت ، معنی وُ تفصیر وُ شرحِ خوب وُ زشت. بی گمان با خونِ مستان وُ حسین (ع) ، ایزد انسانی دگر از نو سرشت. شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۲۸
سلام و عرض ادب خدمت همه ی دوستان گرامی ایام سوگواری سالار شهیدان را تسلیت عرض میکنم🖤 خدا قوت جناب قنبرپورِ گرامی ، سپاس از زحمات شما بزرگوار اقا اباعبدالله امین گوی دعاهایتان🤲⚘ بنده هم غزلی به یادگار در محفل ارزشمندتان ثبت میکنم امیدوارم مورد قبول صاحب الزمان عج باشد 🖤ظهر عطش🖤 بنویسید که سلطان جهان مُضطَّر بود لحظه ی آخر و او منتظر خواهر بود بنویسید که ذریه ی زهرای بتول در بیابان بلا خسته و بی یاور بود بنویسید که در معرکه تنها جنگید حق حسین است،ولی دشمن اوکافر بود آنکه بر نیزه سرش ، پیکر او در میدان نور چشمان نبی و پسر حیدر بود داغ عباس و علی اکبر و قاسم را دید وای از ظهر عطش،کرب وبلا محشر بود زینبش خون جگر از داغ عزیزانش شد بر همه قافله دلسوز ،چنان مادر بود رفت از دشت بلا، مانده برادر آنجا همه ی هوش و حواسش به سر اصغربود در دلش غصه فراوان و به چشمانش اشک شاهدِ نیزه و شمشیر، پس از خنجر بود خطبه ها خواند،زبان بست همه دشمن را بنویسید که او فاطمه ی دیگر بود شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۰۶
سلام و درود و عرض ادب دوباره،خدا قوت، ادامه ی سروش های عاشورایی: شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۰۷
سروش های عاشوراییسروش 11 دیگر انگار یک نفر هم نیست سقّا رفته قاسم رفته اکبر هم نیست اصغر هم نیست دیگر یک جنگاور هم نیست سرلشکر، آن بالا، قرآن می خواند به تحیّر می نگرند کودکان و زنان. سروش 12 دست ها! بی وفا چرا شده اید؟! از تن من جدا چرا شده اید؟! مشک را، می توان به دندان بُرد(؟!) سروش 13 دست هایم به حیله بستی، تیر! کاش بر قلب می نشستی، تیر! تا دلم را، نمی شکستی، تیر! آتشت را چرا به مشک زدی؟(!) سروش 14 بازتاب نبی تشنه آتش به جان، به رزم آمد مدتی از حماسه اش که گذشت آیه آیه جدا شد و افتاد پُر گلِ... پُر گلابِ محمدی شد دشت عشق آشفته سوی بزم آمد کمکم می کنید؟ ورقی جا نمانَد! شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۱۰
سروش های عاشوراییسروش 15 پاره ی ماه، پاره پاره شده کهکشان، باز، پُر ستاره شده شعر تسبیح لَخته لَخته جداست دانه هایش پر از ثنای خداست که دوباره ی پیغمبر کُشته ی کینه هاست کُشته ی صدهزار باره شده پیکرش را چگونه باید بُرد؟! سروش 16 زِرِه اندازه ات ندیدیم و تازه داغ جگر چشیدیم و از گُلَت آرزو نچیدیم و ای یتیم برادرم! بگذر! سروش 17 همه ی ماجرا، به آب که نیست یا به دستان افتاده ی ساقی و شهادت مشک یا شکستن آیینه ی پیغمبر یا به حنجر و خنجر و حتّی به غمِ بی حدِ رُباب که نیست یا که بر قلّه ی نیزه، قرآن خواندنِ مَطلع سرخ آفتاب که نیست و اسارت خاندان آزادیبخش تَشَری زده اند تا قیامت به جانِ وجدانِ تو، ای انسان!  شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۴۵
درود اکنون که تو گام بر داشته ای و حضور یافته ای دل را روانه کرده ای و شور یافته ای اکنون تو ز مشق و اشک و نوا نور و عشق و شعور یافته ای م حسنی يکشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ ۱۸:۴۸
سلام خدمت استاد قنبرپور بزرگوار و سایر بزرگان شعر بسیار ممنون از ایجاد این محفل ارزشمند تسلیت عرض میکنم ایام سوگواری آقا اباعبدالله علیه السلام را (سفینه النجاة) آتش دوزخ خجالت می‌کشد از اشک ما نیست ترسی با وجود بهترین خلق خدا خون غیرت جاری رگهای ما تا آن زمان شاهرگ‌ها گیرد از جام می‌اش شهد وفا چشم و پا بسته صراط از بر گذر گردد اگر ذکر او باشد به لب هنگامه‌ی درد و بلا گر زنی زنجیر در میخانه‌های عشق او می کشی در بند خود جامینه‌ی زهد و ریا مشتی از تربت بود کافی برای ماسوا خاک او از غم به سر کن اندرین بهر شفا امر بر معروف و نهی از منکر آوردی بجا می شوی آزاده مردی در تقابل با جفا حر گذشت از صافی بخشش ولی افسوسها ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم اما چرا نقد جان بر غیر راه او ندارد ارزشی پس چه بهتر قلب قلبم را کنم بر او فدا یاحسین زیبا و اما باحسین زیباترست غرق کن خود را به دریای غمش در کربلا محمدحسن  يکشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۳۳
سلام به مازیار جان و سایر دوستانمحفل ارزشمندی ست خدا خیرتان بدهد اجرتان با حضرت حق🌹 «امیر دلها حسین تنها» آب مرثیه ی شرمندگی خواند... و شمشیرها خون گریه کردند! . . . خورشید پرواز کرد... تا آسمان حقیقتِ سرخِ عاشقی و آزادگی را ببارد بر این زمینِ تشنه پ ن: اکثر ما فیلم روز واقعه را تماشا کردیم، سکانس پایانی این فیلم دیالوگی دارد که تا همیشه از ذهن من و ما پاک نخواهد شد! آنجا که راحله به عبدالله نصرانی میگوید: کجا رفتی؟ چه دیدی؟ بگو عبدالله حقیقت را چگونه یافتی؟ عبد الله نگاهی به دوردست میکند و پاسخی میدهد تامل برانگیز و ماندگار: حسین (ع) به بالاترین جایی رسید که بشری رسیده، او را در نینوا به صلیب کشیدند تمام حجت مسلمانی من حسین ابن علی ست من حقیقت را در زنجیر دیدم من حقیقت را پاره پاره بر خاک دیدم من حقیقت را بر سر نیزه دیدم من حقیقت را... دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ ۰۰:۱۴
سلام و عرض تسلیت به مناسبت ایام تاسوعا و عاشورای حسینی به تمامی اهالی سایت شعر ناب و دوست بزرگوار آقای قنبرپور عزیز،سروده ایی همینک به پایان رساندم که خدمتتان ارسال می کنم،اجرتان با مولا حسینکشتی نجات با عشقت ای حسین ز رضوان گذشته اند آنان که در رکاب تو از جان گذشته اند یاران جان نثار تو با شور و یک شبه از شاه راه وادی عرفان گذشته اند سر،داده اند و دم ز عطش سر نداده اند با معرفت ز چشمه ی حیوان گذشته اند با عاشقان صادقت آقا چه کرده ای کین گونه از عوالم امکان گذشته اند با کشتی نجات تو ای زاده ی رسول دریا دلان ز بحر خروشان گذشته اند شرم از خدا و حضرت زهرا نمی کنند؟ آن ناکسان که از سر پیمان گذشته اند با کاروان ظلم کسانی که همره اند از آبروی خویش چه آسان گذشته اند واسع تمام لشکر مولایمان حسین از زیر آیه آیه ی قرآن گذشته اند سید علی کهنگی مرداد 1401  دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ ۰۴:۴۷
سلام به همه عزیزان ناب بانی این کار خوب مازیار عزیز و عرض تسلیت به همه خوبان پرده را می کشم صحنه بالا می آید با نوای نام تو از کوچه ها و راه تو را /در پشیمان / نکند باز به بیراهه می برم! :وقت اندک است کار را باید کرد جمع که می‌شویم شُور می کنیم شور می گیریم و حالا می نویسم که اسب بتازد :تو! این شهر را خوب می شناسی خوب کوچه به کوچه خانه به خانه تو! این شمشیر را خوب می شناسی این همان است که فرق عدالت را دو نیم کرد امروز باز خیمه ها را بر پا تا دیگر بار اینکه کجا مگر فرقی می کند /هر جای زمین با نام تو راه آغاز می کند / مردی که از آزادگی می گوید باید باید در میانه میدان ! نشد با سر و سینه با اشک گونه! سرها را همان بعد نوشتن به باد دادیم! گلها را به نیزه می کنیم زنهاو کودکان را به گریه و آتش فلک کرده به وقت شام روانه و این اسب قرنهاست بر پیکر تو می تازد سوارش کیست؟ راه خانه را می گیرم بدون سر بدون قلب با قیمه ای در دست با پیراهنی آغشته ی خون چگونه بر می گردم به شام غریبانم! دیگر صدایی از.... نیست سکوت مرا به پشت صحنه می برد دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ ۰۵:۰۷
با سلام به همه عزیزان ناببانی این کار خوب مازیار عزیز و عرض تسلیت به همه خوبان پرده را می کشم صحنه بالا می آید با نوای نام تو از کوچه ها و من نکند راه تو را در پشیمان باز به بیراهه می برم! ؟ :وقت اندک است کار را باید کرد جمع که می‌شویم شُور می کنیم شور می گیریم و حالا می نویسم که اسب بتازد :تو! این شهر را خوب می شناسی خوب کوچه به کوچه خانه به خانه تو! این شمشیر را خوب می شناسی این همان است که فرق عدالت را دو نیم کرد امروز باز خیمه ها را بر پا تا دیگر بار اینکه کجا مگر فرقی می کند /هر کجای زمین با نام تو آغاز می کند به راه / مردی که از آزادگی می گوید باید باید در میانه میدان ! اگر نشد با سر و سینه با اشکِ گونه! ما سرها را همان بعد نوشتن به باد داده ایم! گلها را به نیزه می کنیم زنهاو کودکان را به گریه و آتش فلک کرده به وقتِ شام روانه و این اسب! قرنهاست بر پیکر تو می تازد سوارش کیست؟ راه خانه را می گیرم بدون سر بدون قلب با قیمه ای در دست با پیراهنی آغشته ی خون چگونه بر می گردم!؟ به شام غریبانم! دیگر صدایی از.... نیست سکوت مرا به پشت صحنه می برد.!  دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ ۱۴:۱۰
سلام برحسین وشیعیان ای قلب من بنویس ،قصه عشق راقصه مسافران رسیده به ، دمشق را قسم برستم دیده گان جنگ سرنوشت بنام حسین گشودم این دفترعشق را که امشب یتیمان مهمانن دراین سرا سربریده پدرآورده اندسوغات، چرا ای دل بنویس از سقای بی دست کربلا ازیتیمان حسین واین دشت بی حیا بریدن سرها وبدنهای خونین کردن رها شلاق زدن برکودکان و زنهای بی پناه اشک نیست، خون میباردازچشم ما به تیرها زده لشکری آب را مشک ،چرا زمین هم آب نخورد ازاین شرم وحیا نانجیبان آوردنده سوغاتی در تشت طلا مهمانان لباس خاک برتن کردن ازاین جفا امشب یتیمان حسین تشنه اند به صحرا امان از دشت کربلا، که سوزانده مرا سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۰۶
درود و عرض ادب خدمت دوستان و اساتیدگرامیدوسروده ی دیگر به یادگار در این محفل نورانی ثبت میکنم امیدوارم مورد قبول صاحب الزمان عج باشد 🖤🖤 1>گل پرپر شبه پیغمبر،پدر او را علی نامیده است صورت ماهش چنان نور شفق تابیده است ظهر عاشورا ز داغ این گُلِ پرپر شده خم شد از بابا کمر، عمه دلش رنجیده است در جوانی کشته ی راه خدا شد،وای من چشم هر شیعه چنان ابری بر او باریده است اکبر است اما به میدان می رود همچون علی در میان جنگ،مولایم به او بالیده است ●•●•●•●•●•●•●•●• 2>سلطان عشق قطره با ذکر تو دریای خروشان میشود عطر تو آید بیابان هم گلستان میشود زیر لب آهسته میگویم حسین بن علی هر گدای کوی تو یک روزسلطان میشود سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۰۷:۲۹
سلام و درود و عرض تسلیت و خدا قوت،سروش هایی دیگر، تقدیم شما عاشقان حضرت عشق: سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۰۷:۳۰
سروش های عاشورایی،18 تا 20 سروش 18 گریه کردن، طلوع ایمان است مژده ای بر شروع پیمان است ارتباط میان جان لطیف با جانان است همه اش هم این نیست در کدام جبهه ای؟ کربلا، زنده است. سروش 19 کربلا، ملک شخصی ات نشود! ذبحِ میلِ سیاسی ات نشود! خاک پاکش ای سخنران و ای نویسنده! باز، میدان بازی ات نشود! هر کسی گرچه گَبر یا هندو بهره ای دارد از حسین شهید. سروش 20 می رود آفتاب سرخ غروب مانده دشت بلا، پر از آشوب رفته ساقیّ و ساغر و محبوب کودکان و زنان، اسیر شد(ه) ند. سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۰۷:۳۱
سروش های عاشوراییسروش 21 بُرده دل، بیش و بیش تر، نیزه رفته است آفتاب بر نیزه خون چکانده گلوی سرنیزه کودکان و زنان، فتاده به خاک. سروش 22 هر که با هرچه داشت، می کوبید خواهرش داشت صحنه را می دید چند بار آن غریب را کُشتند. سروش 23 جمع گشتند و بی شمار شدند عازم دشت کارزار شدند راه را بستند آب را بستند بعدش از دور، تیر و نیزه زدند راستی: از رقیه می گفتی. سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۵۶
پایان فراخوان شعرعاشورایی را اعلام میدارمدرود بر اهالی شعر ناب و عزیزان حاضر در فراخوان با عرض قبولی طاعات و عبادات و عزاداری های شما بزرگواران عزیز بدلیل پاره ای مشغله شخصی که باید عازم سفر شوم بازهم اجبارا پیش از موعد پایان فراخوان «شعر عاشورایی» را اعلام مینمایم و شخصا بسیار خرسندو خوشحالم از این استقبال کم نظیر و ماندگارِ یکایک ارادتمندان و شاعران عاشورایی و اهالیِ شعرِناب خصوصا بزرگان و اساتید سایت که حضورشان نشان از ارادت به اهل بیتِ عصمت و طهارت بویژه ارادت به خاندان حسین بن علی (ع) و یاران با وفایشـ داشت ضمن تقدیر و تشکر و قدر دانی از مدیریت محترم جناب ملحق و همراهی ایشان و همچنین شاعران با ایمان و متدین و حسینی شعرناب که ادای دین نموده و شعر و اشعاری را نذر ساحت عظیم کربلا و آقا ابا عبدالله الحسین(ع) نمودند و انشاالله از اجر و ثواب این حرکت بزرگ و معنوی بهره مند خواهند شد. و همچنین طبق سنوات گذشته جناب مهرداد عزیزیان که مورد اعتماد همه کاربران و شاعران عزیز شعرناب میباشند زحمت قرعه کشی این فراخوان را برعهده گرفتند و طبق قرعه انجام گرفته: هدیه پانصد هزار تومانی متعلق به : خانم فاطمه بهرامی هدیه یکسال اشتراک متعلق به: جناب فلاح رمضانی هدیه شش ماه اشتراک متعلق به: جناب حمید نوری و سه هدیه اشتراک سه ماهه متعلق: خانم ناهید افسری نژاد ، اقای سید رضا موسوی راضی، خانم مهدیس رحمانی می باشد. (هماهنگی برای اهدای هدایا با منتخبین انجام خواهد شد) اجر همه شما با شهدای کربلا یاحق و یا حسین و یا صاحبَ الزمان ⚫🚩 خدانگهدار سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۰۹
خسته نباشید جناب قنبرپور و جناب عزیزیان و مدیر محترم جناب آقای ملحقتبریک به برندگان این چالش ارزشی و ادبی و خدا قوت به همهٔ زحمتکشان و دست اندرکاران فعال و خیرخواه
جمعه ۲۱ مرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۴۰
درود بر جناب استاد مازیار گرامی سپاس از برگزاری این فراخوان ادبی و آیینی و تبریک به برندگان محترم 
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
|
نقد و آموزشنظراتمشاعره
کاربران اشتراک دار
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
|
||||||||||||||||||||
ارسال پیام خصوصی
داود تیموری 
مهرداد مانا
ابراهیم هداوند
محمد رضا خوشرو (مریخ)
محمد منصوری بروجنی 
محمدرضا آزادبخت 
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
_ضمن قبولی طاعات و عزاداری های شما شاعران و هنرمندان عزیز بار دیگر دعوت مینمایم اشعار (کلاسیک، موزون، شعرنو، متن ادبی، داستانک) خود را با ما به اشتراک بگذارید تا نقش پر رنگ و موثری در حفظ نهضت عاشورا و حرکت آزادمردانه ی امام حسین(ع) در واژه واژه های شعر و ادبیات داشته باشیم ـ
موضوعات:
⚫شعر و درس های نهضت عاشورا
⚫شخصیت و زندگی نامه امام حسین(ع) در شعر
⚫شعر و اهداف امام حسین
⚫اربعین در شعر
⚫و یا هر موضوعی که مربوط به این حرکت تاریخی و ماندگار میباشد.
ضمنا هدایایی به قید قرعه و بدون داوری صرفا جهت قدردانی از حضور یکایک شما عزیزان بدین ترتیب اهدا خواهد شد:
_هدیه نفر اول: پانصد هزار تومان وجه نقد
_نفر دوم یک سال اشتراک رایگان سامانه شعر ناب
_نفر سوم شش ماه اشتراک رایگان سامانه شعر ناب.
منتظرتان هستیم تا بیستم مرداد
یاحسین⚫