سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 14 بهمن 1403
    4 شعبان 1446
    • ولادت حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام، 26 هـ ق، روز جانباز
    Sunday 2 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      هر آشنایی تازه، اندوهی تازه است... مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان. هر سلام، سرآغاز دردناک یک خداحافظی است . نادر ابراهیمی

      يکشنبه ۱۴ بهمن

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      چرخ فلک ....(3)
      ارسال شده توسط

      دانیال فریادی

      در تاریخ : دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ۱۵:۳۶
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۲۰ | نظرات : ۱

      سوار بر چرخ فلک زندگی به بهار رسیدم و نوروز زیباو سفره پهن عشق ورزیدن ها.لبخندها و ستایش ها و شکر گذاری ها مهیاست...
      شاکرم که هنوز بعض م می زند.هنوز چشمم انتظار کسی را می کشد.
      هنوز اسمامی  آدم ها ی اطراف م فراموش نکردم.
      هنوز عشق مسافرت دارم و هنوز یاد هست یاد کنم از کسانی که روزی مرا یاد کرده اند
      هنوز صبح ها به فکر آب دادن گلدان پشت پنجره ام
      و دانه ریختن برای کبوترهای که به عشق دانه خوردن در اطراف م در چرخش هستند..و ماهی های قرمزی که با دیدن من بالای آب می آیند!
      احساس می کنم در پنچ قدمی بهشتم.احساس می کنم فردا روزی زیباتر از امروز است.صدای انفجار چیزی نیست جز صدای ترقه هایی در دست بچه هاواتش بازی ...
      نه از جنگی خبری هست نه از آواره گی آدم ها.....
      انرژی مثبت دور کره زمین را فرا خواهد گرفت و آدم ها هنر عشق ورزیدن را یاد خواهند گرفت..
      و امید آن روز....
       
       

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۱۹۶۸ در تاریخ دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ ۱۵:۳۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      دانیال فریادی
      سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ۱۱:۲۶
      چرخ فلک زندگی انگار به روغنکاری احتیاج دارد؟
      دیروز در بازار دیگر بوی از بهار نبود.دستفروش ها بی مشتری به هم خیره مانده بودند.کلاغی که از سر رهگذران می گذشت خبرهیچکس را به کسی دیگر نمی‌رساند.انگار زمین هم در تب یک بیماری گران به خود می‌پیچد .باد بهار ی نمی وزید و از ماهی قرمز خبری نبود و کسی سبزه بهاری را برای سفره هفت سین نکاشته بود.دلم گرفت و به خانه برگشتم خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1