شعرناب

چرخ فلک ....(3)

سوار بر چرخ فلک زندگی به بهار رسیدم و نوروز زیباو سفره پهن عشق ورزیدن ها.لبخندها و ستایش ها و شکر گذاری ها مهیاست...
شاکرم که هنوز بعض م می زند.هنوز چشمم انتظار کسی را می کشد.
هنوز اسمامی آدم ها ی اطراف م فراموش نکردم.
هنوز عشق مسافرت دارم و هنوز یاد هست یاد کنم از کسانی که روزی مرا یاد کرده اند
هنوز صبح ها به فکر آب دادن گلدان پشت پنجره ام
و دانه ریختن برای کبوترهای که به عشق دانه خوردن در اطراف م در چرخش هستند..و ماهی های قرمزی که با دیدن من بالای آب می آیند!
احساس می کنم در پنچ قدمی بهشتم.احساس می کنم فردا روزی زیباتر از امروز است.صدای انفجار چیزی نیست جز صدای ترقه هایی در دست بچه هاواتش بازی ...
نه از جنگی خبری هست نه از آواره گی آدم ها.....
انرژی مثبت دور کره زمین را فرا خواهد گرفت و آدم ها هنر عشق ورزیدن را یاد خواهند گرفت..
و امید آن روز....


0