سه شنبه ۹ خرداد
اشعار دفتر شعرِ اجتماعی شاعر منوچهر فتیان پور (راد)
|
|
داشتم می رفتم پنج انگشت دنبالم نکرد
هریک چشم براه نیم بندی نگاهم نکرد
زخم دل بشنیدن از نا بس
|
|
|
|
|
1- ویروس لعنتی
با تنگی نفس وتب
می کشد مردمِ ،نکبتی
|
|
|
|
|
دراین شهر انگار همه کوچ کردند نفسها درحلق وگلو خفه کردند
|
|
|
|
|
سخت ترین
بیماری قرن کرونا ست
وقتی که....
دمای بدنت بالا می رود
و جهان را به رعایت بهداشت
|
|
|
|
|
یک نگاهم به آسمان
شاید آید، ندای هر زمان
گاه می نشینم ، انتظار
چون بر، ابری سوار
مژده می
|
|
|
|
|
روبه، نقشه به دست
می کشد بهر، شکست
شیر را غرقش کند
گرگ از راه می رسد
|
|
|
|
|
امروز که ناشاد شدم از رفتن تو
خبر عشق شهادت برسید از رفتن تو
این همه اجماع به کردن بارفتن ت
|
|
|
|
|
درد (1)
چه درد آور است این خبر
می رسد هنگام مرگ سردار سفر
بر سینه می زنند مردانه با این
|
|
|
|
|
صحرا(1)
ازصحرا به صحرای دگر
ببستم بارسفررا
واسه دیدن تو ..
|
|
|
|
|
آذرم دیدی
که آبانت چه کرد
|
|
|
|
|
هرجا نگرم
قوم دگرگون شده
دیواربلا،درهمه دلها
جگر گون شده
*********
|
|
|
|
|
خانه ی ما تشنه ، آزاد گی است
امنیت بااین قفس ،افسردگی است
گربمانی درقفس ،دیوانگی است
|
|
|
|
|
آن صدایی که ز،پیروبرنا،سرمی زند
گفته های خودرا بر،در وپیکرمی زند
|
|
|
|
|
بدانید ،آبان شده، تکرارغم ها
کی برلب ،نشیند لحظه ای لبخندما
|
|
|
|
|
زندگی یعنی ،باهم بودن
نخست،عاشق ،انتهامجنون....
|
|
|
|
|
از این زمزمه شادمانی
بشود نصیب تو و من
لبیک گو با یک صف طولانی
|
|
|