يکشنبه ۲۱ ارديبهشت
اشعار دفتر شعرِ دیوان شعر 《رضوان》 شاعر سیدحسین رضویان
|
|
برای از تو سرودن بهانهها دارم
در آتش دل خود عاشقانهها دارم...
|
|
|
|
|
ای آرزوی امشب و شبهای دیگرم
با من بمان و ماه شبم باش تا ابد...
|
|
|
|
|
هر کَس به تعلّقي گرفتار
من شیفتهٔ دو چشم مستت...
|
|
|
|
|
شب به شب این دل هوایت میکند
بیهوا گاهی صدایت میکند...
|
|
|
|
|
ای مادرم! بهانهٔ شیرین زندگی
من سر نمینهم مگر آنجا، که پای توست...
|
|
|
|
|
من و یه خیابون و یه چتر و نمِ بارون
|
|
|
|
|
دلتنگ توام جانا در گوشهٔ تنهایی
با یاد تو میخوانم ، امید که بازآیی...
|
|
|
|
|
پُر شد از عطرت
فضای خانهام
ماه بی تکرار من
یادت بخیر ...
|
|
|
|
|
خداحافظ صدای عشق و عرفان
خداحافظ شَه آواز ایران...
|
|
|
|
|
باز در حسرت روز خوش دوران ماندیم
باز در حلقه زلف تو پریشان ماندیم
مانده در گوشه دل حسرت روزی که
|
|
|
|
|
شب ولادت دُردانهی خدا آمد
صدای شادی و شور از دلِ سماء آمد
میان اهل زمین، نور حق تجلی کرد
حسین(
|
|
|
|
|
مرغ خیال من شبی پَر زده در هوای تو
نیست بجز تو ای صَنم ؛ همدم و آشنا مرا...
|
|
|
|
|
بارِ دیگر آسمان بُغضش شکست، باران گرفت
شک ندارم مثل من، او هم کمی عاشق شده...
|
|
|
|
|
نِشسته مثل غمی مِه به روی چهرهی شهر
گمان کنم که کشیده است درد عشقی را...
|
|
|
|
|
مثل هر شب ، بي بهانه در میان خاطرات
خواستم یادش کنم اما دلم یاري نکرد ...
|
|
|
|
|
دلِ تنگم فقط یك چیز خواهد
و آن هم دیدن و دیدارِ یار است ...
|
|
|
|
|
بتاب ای ماه بر شبهای تارَم
شده گریه به جای خنده کارم
|
|
|
|
|
آسمان شعله ور از داغ غم غربت توست
سرمه ي چشم تَرَم خاکِ ره و تدبت توست
|
|
|