پنجشنبه ۱ آذر
اشعار دفتر شعرِ نامه شاعر مونس ارجمندی
|
|
(دلم پر است ولی گفت وگو نخواهم کرد
وخاطرات تورا زیرورو نخواهم کرد )
شکسته است بغض واژه های
|
|
|
|
|
برگرد ،مهمانم بشو مادر
دنیای ما ،جای قشنگی نیست
اینجا تمام فصل ها سردند
فانوس شب ،زیبا و رنگی نیس
|
|
|
|
|
ماند ه ام
پشت چهار راه دلتنگی
وراههایی که
همه به یک اه
ختم میشوند
وخاطرات مسافریکه
|
|
|
|
|
غمگین ترین فاصله ها راتو نوشتی
دیوانه شدم درد وبلا را تو نوشتی
در دفتر فردوس برین جای دلم بود
ا
|
|
|
|
|
جدایی دردناکترین واژه هاست جدایی یعنی خوابیدن باگریه
|
|
|
|
|
سوز نخلستان
اه چاه
خفاشی سیاه
با چنگالهایی خونین
سوار بر ارابه جهل
میتازد در کوچه های کرکسان
|
|
|
|
|
دوباره گم شده در متن ازدحام خودم
بغل بغل ، غزل که نوشتم بنام خودم
شبیه ثانیه گم شد دلم در این
|
|
|
|
|
«خورشید چشمانت تب کرده است
دیگر قرص ماه هم
درمانش نمی کند
|
|
|
|
|
با تو ای معشوق زیبا باز عالی می شوم
من همان تشنه لب اشک خیالی می شوم
می روم تا کوچه های شب به تر
|
|
|
|
|
چون عنکبوت گره میزنی ..تار برتار دلم...با هر گامت اهنگ نیستی ام را بهانه می کنی
تا در هزار توی زند
|
|
|
|
|
مژه هایت بتکان ، سخت که سنگین شده است
ناز کم کن که مرا ناز تو شیرین شده است
شال از سر بنه و زل
|
|
|
|
|
نمیدانم......
چرا غمگین چرا تنها وتلخم
چرا بی
|
|
|