چهارشنبه ۳ بهمن
اشعار دفتر شعرِ اسمان خیس شاعر حامد خلجی
|
|
سوار شدی پشت دنیا
تا پرنده ها را با کمان بالدار بزنی
|
|
|
|
|
موج دیوار صدای خواندن مرا
به گوش ها می رسانی
|
|
|
|
|
اگر مثل باران و ابر بیایی
و گیسوان خورشید را ببافی
|
|
|
|
|
کسی نیست نشان دهد
غروب خاکستری ستاره ی مرا
|
|
|
|
|
خواهد مرد خاک ترشیده ی
که می نوشد از لاشه اب
|
|
|
|
|
زنگ می زنم مثل اهن
باز می کنم دری شکسته
روبه انجماد را
|
|
|
|
|
شبی طولانی تاریک
شبی اندازه ی دنیا
ساکت و تنها
|
|
|
|
|
دیوار اهنی می خزد و جیغ می کشد
در ایستگاه مترو
|
|
|
|
|
کلاغ ه روح مر ا نبر در قبر ستان سرد
|
|
|
|
|
او حتی در اسمان به یاد تنهایی زمین را دید
|
|
|
|
|
کاش می شد میان من و تو امید داشت
|
|
|
|
|
کاش می شد قبرستان مرده را بیدار کنم
|
|
|
|
|
خدایا چند روزه نشستم به انتظار جمعه
|
|
|
|
|
ارام
ارام گم شده ام
در میان اسمان و زمین
|
|
|
|
|
ساعت چند بار می زند
برای رفتن
پر خواهد کشید
|
|
|
|
|
گلوی فرشته ی کوچک
به سمت اب بی تاب است
|
|
|
|
|
کاشکی که پروازم میان دریا بود
|
|
|
|
|
هر قدم بی اب رفت به یاد قطره ی بی تاب رفت
|
|
|
|
|
زیر چادرهای خیس امدی با گل یاس
|
|
|