يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ خزان سرخ شاعر فاطمه مرادقلی(خزان سرخ)
|
|
آمد که در تقویم ِ من آبان بماند...
|
|
|
|
|
عشق یعنی حالِ خوبِ این غزل ها....
|
|
|
|
|
ویرایش شده ی ترانه ای که قبل تر ها نوشتم
|
|
|
|
|
قطعا خدا همین حوالیِ ماست
حتی اگر دلت از مِهر او جداست
|
|
|
|
|
من حال این روزاتو میفهمم
تو سخت, گیرِ یک هیاهویی
مردم نمیدونن چرا سردی
یه غولِ بی چراغ جادویی
|
|
|
|
|
داری توو دست این دنیا
یه جورِ بد اسیر میشی
مگه تا کی میمونی که
داری اینجوری پیر میشی
|
|
|
|
|
من حال این روزاتو میفهمم
تو سخت, گیرِ یک هیاهویی
مردم نمیدونن چرا سردی
یه غولِ بی چراغِ جادویی
|
|
|
|
|
پاییز یه فصلِ سرخ,قبل از یه زمستونه
سرخیِ تنِ برگا,روو فرش خیابونه...
|
|
|
|
|
مگه این دنیا چقدر بزرگه که
من و تو به همدیگه نمیرسیم
انقده دور شدی از من که دلم
بی تو حالش بدجو
|
|
|
|
|
تظاهر کردنم خوبه تظاهر می کنم خوبم
فقط گاهی نگاهم رو به سمت آینه می کوبم
|
|
|
|
|
تو در دلم مانند یک افسانه بودی
|
|
|
|
|
دیوونگی کردی و رفتی،مردونگی کن سمت من برگرد...
|
|
|
|
|
تو لب مرز جنون رفتی و من
دنبالت زدم به جاده پا به پا...
(د
|
|
|
|
|
چقدر خوشحالم از حسی که دارم...
|
|
|
|
|
ازت ممنونم عشق من.از اینکه عاشقم کردی
از اینکه بین آدم ها . تو موندی باورم کردی
ازت ممنونم
|
|
|
|
|
امشب گلای باغچه رو،برای تو پرپر میکنم
فضای این ترانه رو، کمی معطر می کنم
گلایه ها بسه کمی،کنای
|
|
|
|
|
ستاره ی شبای من،خورشید هشتم امید
اینجا به جز شما آقا،درد منو کسی ندید
|
|
|
|
|
ترانه های هر شبم،شبیه روی ماه توست
عجب از این بهانه ها،دلش پی نگاه توست
|
|
|
|
|
*اگرچه نیستیو یادِ تو اینجا،شده مرهم ترین،محرم ترینم
ب
|
|
|
|
|
خبر از دلم ندارم، که چرا بی تو میمیره
چرا آسمون چشمام،
|
|
|
|
|
می روی، دیده گریان می شود
می روی، خانه ویران می شود
چشم های تو مهمان خاک و چشم من
همچو ابر
|
|
|
|
|
یه شب از یه شهاب خسته
خبر اومد دل مهتاب شکسته
خبر اومد نگاه سرد برکه
چشای مهتابو رو دنیایی
|
|
|
|
|
شده این روزا دل من، شبیه یه تیکه از سنــــگ
حالا اون روزا گذشته، دل واسه گریه شده تنگ
بدجوری ع
|
|
|
|
|
هر روز شوق دیدنت،موکول به فردا می شود
روز وصال دل به عشق،فردا آیا می شود؟
من در میان چشم تو،چش
|
|
|
|
|
چشم شب با سرمه ای وا می شود
غم به خانه ی دلم رها می شود
خ
|
|
|
|
|
منو این بیدای مجنون،هممون چشم انتظاریم
قبل مردن ،با نگاهت حرفای نگفته داریم
کاشکی میشد که میمو
|
|
|