شنبه ۱۳ ارديبهشت
اشعار دفتر شعرِ پاییز شاعر حبیب حاجی پور (پاییز)
|
|
به ضریح تو گره خورده دلم باز نکن
به جوادت قسمت می دهم اعجاز نکن
|
|
|
|
|
خر روزهای ذی الحجه
شعرهایم سیاه جامه شده
حرف هایم به جای یک غزلی
به درازا کشیده نامه شده
عذر می
|
|
|
|
|
یازده پله تا خدا رفتیم
یک قدم مانده دست و پا گم شد
|
|
|
|
|
می ریزد از احساس تو آواز قناری
با خنده سرخت شده ای باغ اناری
|
|
|
|
|
مثل خطی موازی و بی انتها شدی
|
|
|
|
|
باید به دست اورد این جام جهانی را
|
|
|
|
|
بر لهجه کویری تلخم عسل بریز
|
|
|
|
|
راه باز است و این جاده درازا دارد
بعد تو نقل محافل شدنم جا دارد
|
|
|
|
|
مشکاتیان چشم تو سنتور می شود
|
|
|
|
|
خورشید بسته دل به خراسان چشم تو
آهو پناه برده به دامان چشم تو
ابلیس خاک پای تو را سجده می کند
|
|
|
|
|
باد در زلف تو که می غزلد،شعر من صوفیانه می رقصد
|
|
|
|
|
می ریزد از لب های سرخت هندوانه
|
|
|