يکشنبه ۷ بهمن
اشعار دفتر شعرِ دل نوشته های روی یخ شاعر عطیه باغی
|
|
یلدا یعنی چه دلتنگم
برای خنده های تو
یه لحظه قدر صد ساله
شب و روزم فدای تو
|
|
|
|
|
عاشق میشی بی هوا
گم میشی تو ضمیرت
خوب و سر به راه میشی
عوض میشه مسیرت
|
|
|
|
|
با همه ی وجود تو رو
حس می کنه جون و تنم
از تو چه پنهون عزیزم
عاشق عشق تو منم
|
|
|
|
|
هدف گرفتی قلبمو خیلی درسته کارت
کار بلدِ خیلی خفن خیلی شدید میخوامت
|
|
|
|
|
آب میشه قند توی دلم
می بینم روی ماهتو
امروز برام فرق میکنه
میخوام بیام کنار تو
شاخه گل سرخ می بر
|
|
|
|
|
می ترسم پشت سرمو
برگردم و نگاه کنم
حتی اگه خودت باشی
دوباره اشتباه کنم
|
|
|
|
|
تو زندونت گرفتارم
به رفتن تو محکومم
به جرمی که نکردمُ
گناهی که نمی دونم.
|
|
|
|
|
خیلی سال و ماه گذشته
دل تو رو نبرده از یاد
قصه ی تو جور دیگس
آه از عشق اول ای داد
|
|
|
|
|
باز زمستون بازم بارون و برفش
یادش بخیر میگفت مَرده و حرفش
|
|
|
|
|
رو خودم کار می کنم قوی بشم
اسمتو زیر لبم ذکر نکنم
با خودم عهد می کنم از شنبه صبح
پا شدم دیگه بهت
|
|
|
|
|
باز داره میرسه لحظه ی خوب دیدار
بیا با هر قدمت فاصله ها رو بردار
|
|
|
|
|
دوسِت دارم دیوونه وار
میچرخم دور چشم تو پروانه وار
تو هم سر زبون بیار
بگو دوسم داری یه بار
|
|
|