باز داره میرسه لحظه ی خوب دیدار
وای چه بیقرارم دل تو دلم نیست انگار
کودک درونم دوباره میشه بیدار
من همون کودکم که بی تو میشه بیمار
باز داره میرسه لحظه ی خوب دیدار
بیا با هر قدمت فاصله ها رو بردار
نه یه بار نه صد بار هردفعه میشه تکرار
هر قرار دیدار تازگی داره هر بار
بیا مهربون یار پا روی چشمام بذار
چشمام از دیدن غیر تو گشته بیزار
باز داره میرسه لحظه ی خوب دیدار
بیا با هر قدمت فاصله ها رو بردار
می درخشه چشمات می تپه قلبم برات
قلب بی تابمو دار و ندارم فدات
چه قشنگه حرفات به دل میشینه حرفات
دونه دونه حرفات تازگی داره حرفات
باز داره میرسه لحظه ی خوب دیدار
بیا با هر قدمت فاصله ها رو بردار
با تو خوبه حالم ، با تو چه خوب و شادم
دل پاک و سادم ، ساده دست تو دادم
دلُ به تو دادم عوض شده این آدم
یا بده به بادم یا که برس به دادم
این دل بی قرار نداره راه فرار
نداره اختیار از اون چشای خمار
عاشق با وقار بغض بی انفجار
مثل نور توو غبار به من دادی اعتبار
باز داره میرسه لحظه ی خوب دیدار
بیا با هر قدمت فاصله ها رو بردار. /
صبح عالی متعالی