صفحه رسمی شاعر منوچهر فتیان پور (راد)
|
 منوچهر فتیان پور (راد)
|
تاریخ تولد: | دوشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۴۲ |
برج تولد: |  |
گروه: | شاعران سپید |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | يکشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۸ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | شوشتر |
علاقه مندی ها: | شعرهای آئینی ،غزل،اجتماعی،قصیده،مثنوی، رباعی ،عاشقانه.... |
امتیاز : | ۱۲۷۴ |
تا کنون 134 کاربر 412 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
|
لیست دفاتر شعر
۱ |
|
۲ |
|
۳ |
|
۴ |
|
۵ |
|
۶ |
|
۷ |
|
۸ |
|
۹ |
|
۱۰ |
|
۱۱ |
|
۱۲ |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
دیدی زیبایی چشمم حیرت خوااااااااااه تو شد
همه اااااااااااااحساس دلم رو به زادگاه توشد
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۶۶۵۴ در تاریخ ۷ روز پیش
نظرات: ۱۴
|
|
گرفرمان دهی جاااااااام می زدستت بنوشم
سوار براسب به یااااااادت می جشنت بنوشم
آنگاه که حدیث خوانم ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۶۶۲۲ در تاریخ ۹ روز پیش
نظرات: ۶
|
|
دل من یاد تو کرد چو شب عید پارسال
همین روز همین ایام آشفته هر سال
چنان شب قدر واسه ی تو بگ ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۶۶۰۱ در تاریخ ۱۰ روز پیش
نظرات: ۱
|
|
به اسم چشم بادامت پرهیز داری
توی جمع چهره ی سحر خیز داری
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۶۵۶۴ در تاریخ ۱۲ روز پیش
نظرات: ۲
|
|
نقشی از شیرین بکشیدم با پروانه نیای سربزنی
دست زیر چانه دمی شانه سرتاسربرسربزنی
وقت دلداری تو ع ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۳۶۳۲۹ در تاریخ ۲ هفته پیش
نظرات: ۶
مجموع ۱۱۸ پست فعال در ۲۴ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر منوچهر فتیان پور (راد)
|
|
پهلوان باش روزی پهلوانی عده ای از دوستان خود را دریک روز تعطیلی دعوت به گردش کرد همه دوستان دعوت اورا پذیرفتندهرکدوم آنها یک محلی را برای گردش پیشنهاد می دادند،ودرانتخاب محل هم نظر نب
|
|
شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ ۰۵:۵۸
نظرات: ۱
|
|
ببخش تا عبور آزاد شوی درزمان جنگ تحمیلی بدلیل کمبود مواد غذایی برخی ازاجناس سهمیه بندی شده بودوباید مردم برای آنها توی صف طولانی درمغازه عاملین توزیع جنس مواد خوراکی کوپنی می ا
|
|
دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۸ ۰۳:۳۳
نظرات: ۲
|
|
سال 1348مادرم گفت ثبت نام مدارس شروع شده، باید بریم ثبت نام بشی بری درس بخونی ، دستمو گرفت تودستش منو بُرد،که ثبت نام کنه دبستان سپه برا کلاس اول ،مدیردبستان یک آقای بود بنام محمدعلی یزدان پناه
|
|
شنبه ۷ دی ۱۳۹۸ ۱۲:۲۰
نظرات: ۲
|
|
عصرروز سه شنبه آذرماه 98خانمم صدام زد بلند شو،از خواب برو ،دم دانشگاه این دختر تماس گرفته بارون شدید شده دم دانشگاه آب جمع شده نمی تونم بیام باعجله زود لباس تنم کردم ماشین ازپارکینگ در
|
|
پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۸ ۰۶:۳۲
نظرات: ۳
|
|
تنهائی روزگار ،من به تنهائی عادت کرده ام ،جان تو،دست ازسرم بردار،مچم درچنگال ستم سخت درگیراست ،سینه ی دریا را ببین ،دردلشب خس خس می کند، چون به دیوار رسیدم اشک شوق ریخت باچشم دل مرا د
|
|
جمعه ۲۲ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۱۴
نظرات: ۴
مجموع ۲۲ پست فعال در ۵ صفحه |