بنایی اس قنبر
یروز آقا تقی بخاطر خانواده اش اذیت نشن تصمیم می گیره یک دستشویی توی حیاط منزل بسازه. سپس تصمیم گرفت بنایی پیدا کنه و خودش هم بهش کمک کنه . شب به خانمش میگه فردا صبح یادم بیار می خوام برم از سر فلکه یک بنایی بیارم برای دستشویی......
خانمش صبح زود بیدارش می کنه می ره دنبال بنا....
بنا میاد و دستور خرید مصالح می ده میگه تهیه کردی خبرم کن تا بیام .......
آقا تقی می ره مصالح می خره ........ بنا فردا می یاد میگه گفتی کارگر نمی خوای خودم هستم درسته؟.....
آقا تقی : حالا هم می گم هستم
بنا: ببین چی بهت می گم مصالح باید نزدیک کار باشه تا اذیت نشی
خلاصه اس قنبر از دُور مصالح شروع به ساخت میکنه ......
چاردیوار می بره بالا کم کم آفتاب می شینه و هوا تاریک می شد.... یدفعه متوجه میشه که مصالح تمام کرده .....می گه خوب حالا سقفش برای فردا دیگه داره شب می شه.....
آقا تقی : اس قنبر ببخشد حالا چطور بریم بیرون بنا میگه همان طور که آمدیم آقا تقی یعنی چه .......!!!!!
آقا تقی : خُب راهی نیست چکار کنیم
اس قنبر : خب من مشغول کار بودم آقا تقی هواست کجا بود ، ندیدی ......
آقاتقی : می گه ...بله.....ولی شما استادی.....
استاد قنبر: اگه حواستِ می دادی نه من الکی خسته می شدم نه تو ضرر می کردی حالا جهنم از وقت من که هدر رفت حداقل دلت بسوخت برا مال خودت ، برا من که فرقی نداره من پولم می گیرم عزیز......
آقا تقی: استا حالا تا تاریک نشده یه کاری بکن یکی از دیوار ها رو خراب کن تا بزنیم بیرون
اس قنبر میاد یه دیوار خراب کنه ،اما همه دیوارا خراب می شن .....
آقا تقی :خسته نباشی اس قنبر خیلی زحمت کشیدی
استاد قنبر : قابلی نداره اگه اجازه می دادی یه کارگرمی آوردم نه تو خسته می شدی نه من احساس کردم شمری بالاسرم ایستاده ........والله دستمزدی که از همه می گیرم 70هزارتومانه حالا تو 60 هزارتومان بده البته بازم می گم قابلی نداره .....
آقا تقی نه توهم زحمت کشیدی ، من درخدمتت هستم......
امَا شما یه بدهی کوچلو هم داری
اس قنبر: بابت چی ......؟؟؟
ببین استا کل مصالح که من خرید کردم و تو ضررسوندی جمعا 340 هزارتومان میشه مصالح خودمم که بزحمت انداختی 20هزارتومان .... 15 تومان هم باید کارگری بگیرم بندازه بیرون می شه جمعاً 375 تومان شما لطف کن 360هزارتومان بده!!!!!!
اس قنبر : ببخشید من آمدم کارکردم برات جون کندم ازصبح تاحالا قبول داری آره دیوارنبردم بالا مگه من آمدم قماربازی ...!!!!
آقا تقی : بله درست می گی!!!
ولی استا دیوارهاش کو ؟
یه دیوارنشونم بده که بالا بردی؟
اس قنبر : یعنی قبول نداری که کار کردم
بله قبلاً گفتم زحمت کشیدی.....!!!
ولی شما هنوز تجربه بنایی نداری باید بری کارگری پیش یک استا کارکنی تجربه بدست بیاری ..... نه اینکه تا کسی آمد دنبال بنا و کارگر بگی من هم کارگرم هم بنا ..... خیلی کارکردم خودم میام درخدمتت هستم .
اینجوری خدمت کردن شما ؟
کسی که کارکرده باشده از همان ابتدا سنگ بنا را بلد چطورکارکنه ، نه دست پاچه بشه خونه مردم رو خراب کنه ، خرج بندازه روی دست مردم مصالح ساختمانی را هدر بده می خواستی توی سرکچل من بنایی یاد بگیری.....
این بود داستان کسانی که تجربه کار و تخصص ندارند و مدعی هستن کار بلد هستن باید توی هر کاری یک مدت استاد شاگردی کرد وتجربه بدست آورد آنوقت مستقل شد وکارتحویل گرفت وتحویل داد. تاموجب آزار و اذیت خود و دیگران نباشیم هم وقت خودمون هدربدیم وهم وقت دیگران رو......
پایان