سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید
منو کاربریمعرفی شاعران معاصرانتشار ویژه ناب
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
♪♫ صدای شاعران ♪♫پر نشاط ترین اشعار۲- 🕸️ عَنکَبوتر 🕸️ ۳- آرزو .. ۴- ایواره ـی مرگ ـــــــ(بوسه ی آخر باد ) ۵- سرود صبح و صبا ۶- ...سمبوسه... ۷- پروانه شو ۸- بیداری بیهوده ۹- ☠️ خواب مرگ☠️ ۱۰- درخت کانال تلگرام شعرنابتقویم روزجمعه 21 دی 1403 11 رجب 1446 Friday 10 Jan 2025 حمایت از شعرناب |
اشتراک گذاری این شعر
۳۷ شاعر این شعر را خوانده اند
پریسا کلهر،موسی ظهوری آرام(آرام)،مهرداد عزیزیان بی تخلص،مریم کاسیانی،فاطمه افکن پور،ایمان اسماعیلی (راجی)،محمد جواد عطاالهی،سینا خواجه زاده،مجتبی شهنی،مهدی محمدی،اله یار خادمیان(صادق)،موسی عباسی مقدم،سحر غزانی،فاطمه غیبی پور،طاهره حسین زاده (کوهواره)،یوسف همایون،ابوالفضل احمدی،پژمان خلیلی،مهرداد مانا،مسعود میناآباد مسعود م،فروغ فرشیدفر،طوبی آهنگران،تکتم حسین زاده،نیاز ناطق،مهدي حسنلو،سیاوش آزاد،امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)،عباسعلی استکی(چشمه)،رضا سعادت نژاد،محسن ابراهیمی اصل (غریب)،محمد باقر انصاری دزفولی،بهرام معینی (داریان)،سید محمدرضا لاهیجی،قربانعلی فتحی (تختی)،مهدیس رحمانی،مجیدنیکی سبکبار،سینا سجودی
نقدها و نظرات
 سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۲۲:۴۹
سلام این کار رو خیلی دوست داشتم . هم بخاطر اینکه تنوعی بود در صفحه تان و هم نوعی نزدیک به داداییسم و ایضا ناخنکی به جریانات آنارشیسم در حوزه ی ادب . منم مثل جناب خواجه زاده خواندم با این تفاوت که زنی بخاطر فقر را دوست داشتم متعه بخوانم تا متاهل .. و مسلح را مثله از طرفی حتا پس از بازسازی کلمات و تصحیح پازل آن ما با یک شعر جاندار و هدفمند طرف بودیم که لنگه ی بار آگاهی اش بر لنگه ی ولنگاری اش میچربید . شعر میتوانست الکن بودن تصمیمات در حوزه های کلان را نشان دهد و یا الکن شدن رعیت از وضعیت موجود !! میتوانست زبان اعتیاد باشد و همزمان زبان استیصال و همزمان زبان اعتراض . در شعر طنز و لودگی روبنا بود و اتفاقا زیربنای آن بیشتر و برتر و عمیق تر از یک مانیفست بود تا تعاریفی جدید از وضعیتهای موجود ارائه دهد . و مخاطب را _ کز قضا او نیز همنوا با خوانش شعر الکن شده _ به چاره جویی دعوت کند و پرده از حقیقت امر بردارد . تقابل حیات و مرگ آنهم در حیاط و آنهم حیاط خلوت خود همان عصایی بود که باید بر پشت تفکر _ یا در جای دیگرش _ میزد و این شگرد بنظرم شیرین بود و ارزش اینرا داشت که مهدی محمدی _ که انشالله در بافق عاشق شود و تا خرخره در مهریه اندر _ طبع آزمایی نماید . باری یک نکته هم مانده که باری ست بر گردنم و آنهم گلایه از سحر غزانی ، سینا خواجه زاده و مریم کاسیانی ست که هر سه هم از قضا دوستشان دارم و پای شان بر دیده و مهرشان بر دلم است . و آن گلایه اینست آنچه را که درین صفحه نوشتند هر سه نقد و واکاوی و برداشتهای فنی بود و به مراتب هم ازین خزعبلاتی که بنده نوشتند پربارتر بودند و ایکاش با تیک نقد میفرستادند که اولا عزیزانی دیگر هم به اینجا بیایند و کار شاعر را ببینند و در بحث شریک شوند و دوما ایجاد نشاطی میشد در سایت که چند روزی ساکت و صامت به نظر میرسید . منو ندیدید زرت و زرت هی دگمه ی نقد رو میزنم با این سواد خجسته ام ؟؟ خوب شما هم بزنید دیگه خدا خیرتان بدهد ..   چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۵۸
سلام رفیقراستش مهدی جان من با این طرز نوشتار که مطمنم هدفی پشتش بوده که شاید از زبان فردی خاص روایت میشده معنی بیشتر کلات را متوجه نشدم کاش در پایان شعر به زبان معیار شعر را باز نویسی می کردی  چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۲:۴۱
سلام🌹به نذر من تعنه ای به هروف الفبا مثلن فارسی است که چرا یک نشانه به چند شکل باتوجه به تلفز یکسانش متفاوط نوشطه می شود این یک زاویه دید در من بود که از سال گذشته برایم سوال شد بند اول خیلی زیباست بخصوص منزل زمان غم انگیز بود این جمله که فقر کودکی را مثله کرده بود پیروز باشید  چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۷:۳۴
درود مهدی عزیز با نظر دوستان موافقم
 چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۱۸:۴۰
سلام جناب محمدی بزرگوار جالب بود و متفاوت البته پر درد جامعه قلمتان ماندگار
 چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۱۸
درود بزرگوار
 چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ۲۰:۴۴
درود مهدی جان زندگی مدعی بود که من در جریان ام مثل آب در حوض خانه‌ی ادراک مرگ از حیاط خلوت فریاد برآورد که منزل زمان را خریده و تنها او حق دارد که بگوید «من»! کوچه را دیدم آواره‌ی مویی عاشق چنگ‌واره‌ی آتشِ فقر کودکی مسلح «کرده بود» زنی را متأهل حنجره در چنته‌ی بت سلاخِ سخنان پوست کنده‌ی دیوانه‌ای عاقلان را ریش‌خند پیرمردی با عصا به پشت تفکر انسان . . . حیوان ناطق چهارپایه را کشید زندگی سکو زد بر برترین نقطه در حیاط خلوت با دیدن سروده‌تان، یاد این سروده‌ی قاآنی شیرازی افتادم: پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن می‌شنیدم که بدین نوع همی‌راند سخن کای ز زلفت صصصبحم شا شا شام تاریک وی ز چهرت شا شا شا مم صصصبح روشن تتتریاکیم و بی شششهد للبت صصبر و تا تا تابم رررفت از تتتن طفل گفتا: مممن را تتو تقلید مکن گگگم شو ز برم ای کککمتر از زن مممی خواهی ممشتی به کککلت بزنم که بیفتد مممغزت ممیان ددهن؟ پیر گفتا وووالله که معلومست این که که زادم من بیچاره ز مادر الکن هههفتاد و ههشتاد و سه سالست فزون گگگنگ و لا لا لا لم به خخلاق زمن طفل گفتا خخدا را صصصد بار شششکر که برستم به جهان از مملال و ممهن مممن هم گگنگم مممثل تتتو تتتو هم گگگنگی مممثل مممن (برای آوردن عین قافیه‌ی بیت چهارم عذرخواهی میکنم، همچنین از عزیزانی که با لکنت سخن می‌گویند) البته شما بسیاری از واژه‌ها را دگرگون نگاشته‌اید. می‌دانیم همیشه بخشی از خواننده‌ها بیش از نگاهی سطحی دارند. بیشتر خواننده‌ها هم نگاهی گذرا می‌اندازند و دست به تشویق می‌زنند. این ترفند شما، مانند یک جور غربال است. به گمانم می‌خواهید خواننده یا همه‌ی سروده را عمیق بخواند و با هر واژه درگیر شود، یا هیچ از آن نخواند حتی در حدّ همان نگاه سطحی و گذرا. البته همه‌ی فیلترها صد در صد عمل نمی‌کنند. دوست دارم بدانم که این رمزنگاری برای شما چقدر زمان برد و با چه روشی؟ چطور می‌بود اگر بجای (و تنها او حق دارد که بگوید «من»!) می‌نگاشتید : و تنها او حق دارد که «من» بگوید! این پیشنهاد را خدمتتان ارائه نمودم تا گواهی باشد بر اینکه بنده نیز نتوانستم به اعماقِ سروده‌تان راهی بیابم. همچنین، بخاطر مفاهیمی که دریافتم شادمانم اینگونه: مممن هم گگنگم مممثل تتتو تتتو هم گگگنگی مممثل مممن پاینده باشید.  پنجشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۳۴
سلام جناب محمدی رااستش اول شعرتونو که خوندم با واژه ژندگی که شبیه لحن حرف زدن معتاداست مواجه شدم مخصوصا ژررریان حدس زدم که باید با یک شعر پریشان حال طرف باشم بعدش که بیشتر پیش رفتم غلطای املایی نشون داد که نمیتونه منظورتون این باشه که این شعر از زبان معتادی نوشته شده و این فرضیه رد شد بعدش گفتم شاید این روشو استفاده کردین که مخاطبتون کنجکاو بشه و شعرتونو تا اخر بخونه و البته منو یاد یاد یکی از کارهای پدرم انداخت که وقتی توی بچگیم کار اشتباهی میکردم یا مثلا دروغی میگفتم برای تنبیه نزدیک به 10 یا 11 صفحه حدیث و ترجمه قران در باره دروغ یا مرتبط با اشتباهی که انجام دادم با غلط های املایی فراووون تهیه میکرد و میداد به من تا تصحیش کنم و هم درس بگیرم و با یک تیر دو نشون میزد...  احتمالا شما هم هدفتون یک تیرو دونشون بود تا ذهن مخاطبو درگیر کنید اما به نظر من همونقدر که آدم پر حوصله ای مثل جناب خواجه زاده زیاد هستند همونقدر هم بی حوصله ها زیادند و شاید اصلا نخونند راستش با خوندن شعرتون ایده های جالبی به ذهنم اومد که فکر میکنم از ذهن شما هم عبور کرده باشه به کار بردن کلمات هم آوا توی شعر به طوری که با هر معنی به کار برده مفهوم شعر متفاوت باشه که البته خیلی هم سخته اما شعر شما میتونست با کمی صبر کردن و فکر کردن روی اون یه کار خیلی متفاوت بشه طوری که مثلا مخاطب بدونه از نوشتن ژندگی منظورتون زندگیه اما شعر با ژنده هم مفهوم پیدا میکنه امیدوارم منظورمو رسونده باشم موفق باشید و قلمتون نویسا
 پنجشنبه ۶ خرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۸
درود جناب محمدی راستش من از این شعر فقط بغضی و طغیان درونی رو برداشت کردم جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۴۲
درودزیبا بود  جمعه ۷ خرداد ۱۴۰۰ ۱۹:۰۹
سلام اقای محمدی عزیزتا حالا چنین سبکی ندیده بودم و جدید بود به کار بردن انواعی گوناگون از یک حرف یکسان... و چه درد آلود!  يکشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۰ ۲۱:۲۶
خواندمتان و لذت بردم
 سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ ۲۳:۴۰
سلامدرود بر شما جناب محمدی عزیز خیلی هم خوب بود و برداشت و تشریح دوستان هم بسیار مفید چنین روشی برای تغییر ذایقه سایت هم به نظرم لازم است همچنین اشعار طنز ... کاش ( ژ = ش ) = دژمن ویا ( چ = ت+ش ) - مچکرم و... را هم می افزودید ارادت ----------
 چهارشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۱ ۱۴:۱۲
سلام و درود دوست عزیزم جناب محمدی ایده خیلی جذابی برای سرودن انتخاب کردی یک ایده فوق العاده که در سطح قابل قبولی اجرا شده اما با خانم غزانی بسیار موافقم چنین ایده خوبی نیاز با اجرای کامل تری دارد و چنین شعری با یک ایده جذاب با اجرای قوی تر از این می تواند به سطح بالاتری ارتقا پیدا کند به نظرم اگر این ایده صرفا برای تفنن نبوده و باز هم دوست دارید با چنین پس زمینه و روشی شعر های دیگری هم بسرایید حتما داستان یادداشت های یک دیوانه از نویسنده شهیر روس گوگول را بخوانید گوگول ایده ای شبیه این البته با تفاوت هایی را در داستان خود پیاده سازی کرده اتفاقا خود من با الهام از داستان او شعری گفتم در نهایت باید بگم قلم شما واقعا توانمندی خوبی داره امیدوارم همیشه روز به روز به درخشش این قلم افزوده شود  چهارشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۱۳
بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما شاعر گرامی شعرهای شما تحفه ی شاهانه است عطرش مستانه است در عشق یگانه است در دل جانانه است چون از یک شاعر فرزانه است
 چهارشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۱ ۲۲:۲۲
درود های فراوان استاد محمدی عزیز وگرانقدربسیار زیبا وقابل تامل قلمتان ماندگار سال نو مبارک در پناه حق ایام بکام 🌷🌷🌷 پنجشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۱ ۰۲:۳۲
باید که عمر وقف الفبای او کنندخود را فدای قامت رعنای او کنند از دست پشت پرده ی غیبت امان وآه لعنت به طعنه ای که به شیدای او کنند نفرین به مردمان سیه بخت روزگار آنان که از دروغ تولای او کنند عمریست سنگ غیبت ما خورده بر سرش کو عالمان دین که مداوای او کنند ما را که از مترسک افتاده کمتریم این خوش خیالی است که همپای او کنند موسی از آن تضرع قومش ظهور کرد کو اهل ندبه ای که تمنای او کنند آنان که از تلاطم دنیا مصون شدند باید دعا به خیر سجایای او کنند صد مرده زنده میکند از گوشه ی نگاه گر چشم همتی به مسیحای او کنند دارم امید تا که بیافتم به پای یار شاید مرا غبار قدم های او کنند ... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #اللهم_لعن_جبت_والطاغوت #ایمان_اسماعیلی_راجی  پنجشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۱ ۰۹:۰۹
لطفا برای ارزش گذاردن روی آدمها. ثروتشان را میار نکنید در باور خود به فهمانید که بهترین شخصیت هاهمان تنگ دستان اصیلی هستند که. از دارایی. خود قانه. و. بدون. تمه از اندوخته دیگراند آدم های خوب و اصیل به جای اینکه به جیب شما فکر کنند به مغز های پر شما فکر می کنند آنها قلبشان مملو. از عشق و احساس نیک. است همیشه در فکرند چگوه با. آرامش. زندگی. کنند در صورتی که انسان ثروت مند همیشه در فکر ند چگونه. مال دل خواهش را در هرراهی بدست. آورد سلام بر بزرگ وار؟ان شعر ناب و. ادب. سرایان درود. درود  پنجشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۱ ۰۹:۵۶
درود برشما شاعر ارجمند جناب محمدی عزیز وبزرگوار بسیار عالی البته به نظر سبکی جدید بود اما.. عالی موفق باشید  
 پنجشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۱ ۱۴:۱۹
درود جناب محمدی جالب بود شعر عجیب و خاصی بود و دوستش داشتم
 چهارشنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۱ ۱۳:۰۷
به به جناب محمدی شوک جالبی به واژه ها وارد کردید اونم ۳۶۰ ژول پازل بند های زیبایی در سپیدتان مشهود است درود به شما تقدیمتان
پنجشنبه ۱۱ فروردين ۱۴۰۱ ۱۶:۰۸
درود و احترام جناب محمدی بزرگوار🌷بسیار زیبا و عالی بود قلمتان ماندگار
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
|
نقد و آموزشنظراتمشاعرهکاربران اشتراک دار
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
|
|||||||||||
شاعر درخواست نقد دارد
ارسال پیام خصوصی
وحید سلیمی بنی
جمیله عجم(بانوی واژه ها) 
زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
علی باقری خورآبادی 
مهدیس رحمانی 
ساسان نجفی(سراب) 
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
زیبا ،متفاوت و دغدغه مند بود 👏👏🌺🌺