دوشنبه ۵ آذر
ازشوق سرریز شعری از بهمن بیدقی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۱:۰۲ شماره ثبت ۹۸۶۳۷
بازدید : ۱۲۳ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب بهمن بیدقی
|
ازشوق سرریز
به خدا می گفت : کمک کن !
اوهم کمک میکرد ، یکریز
او کمک میکرد یکریز
بر درشت و بر ریز
آنقدرکمک میکرد، که بنده ازشوق
می شد سرریز
فقط ازبنده اش یک چیز میخواست
" آنهم پرهیز "
ولیکن بنده اش ،
ز بت ها ، دم بدم می ساخت تندیس
انگار که جهنم را
ترجیح میداد ، به پردیس
انگار که نمی دانست
سبزیِ ابد ، بردرختانِ بهشتی
خیلی بهتر ز زردی ست
چونکه زردی، به رخساره ی بیمار
نشان ز دردی ست
اصلاً خونگرم نبودن ،
نشان ز سردی ست !
و البته ، خونگرم بودن ،
شیرین ، چو قندی ست
شیرین بودنی همچون عسل ،
بهرِ این دار و ندار
نشان ازیکعالمه بهرِ خدا ،
علاقمندی ست
بهمن بیدقی 1400/1/6
|
نقدها و نظرات
|
باسلام وعرض ادب استاد بزرگوار ممنونم از نظر محبتتان زنده باشید | |
|
باسلام وعرض ادب بزرگوار ممنونم از نظر لطفتان سلامت باشید
| |
|
باسلام وعرض ادب بزرگوار سپاس | |
|
باسلام وعرض ادب آقای قنبرپور گرامی بزرگوارید ممنونم از نظر محبتتان سلامت باشید | |
|
باسلام وعرض ادب بزرگوار ممنونم از نظر لطفتان سلامت باشید | |
|
باسلام وعرض ادب استاد بزرگوار ممنونم از نظر محبتتان سلامت باشید ، درپناه حق | |
|
باسلام وعرض ادب آقای الهیاری گرانقدر بزرگوارید ممنونم از نظر لطف و پر از محبتتان سلامت باشید | |
|
باسلام وعرض ادب بزرگوار سپاس | |
|
باسلام وعرض ادب بزرگوار ممنونم از نظر لطفتان سلامت باشید | |
|
باسلام وعرض ادب بزرگوار ممنونم از نظر لطفتان سلامت باشید | |
|
باسلام وعرض ادب بزرگوار ممنونم از نظر لطفتان سلامت باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و امید بخش بود
موفق باشید