سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        گدای عاطفه

        شعری از

        باقر رمزی ( باصر )

        از دفتر غلام قمر نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۸:۳۷ شماره ثبت ۹۸۵۰۳
          بازدید : ۱۹۴   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

         
        آیا تو زنده ای ؟ حق حق گریه از سوز دل را حس می کنی ….؟ می شنوی …؛ گریه های  بدون اشک را می شناسی ؟ نگاه حسرت بار محرومان تو
         
        گدای عاطفه
         
        ای هوشیار
         
        اگر روزی مسیرت
         
        به دریچه ی دل افتاد
         
        نگاهی معنادار
         
        به خفتگان حاشیه ی فرهنگِ
         
        تخدیرشدگان بینداز
         
        ببین چقدر کف دستان التماس آنها
         
        به شیرابه های شیروانی
         
        شلاق و تگرگ نزدیک است .
         
        ببین چقدر در زباله دان تاریخ نهارخوران
         
        قصه ی گرسنگان
         
        تکراری و تکراری و اسفبار است .
         
        ببین چقدر در چهارراه استامبول
         
        کودکانِ کارِ قوتِ لایموت فراوانند .
         
        اینک از منظومه ی مثنوی
         
        آبگینه ای ساخته ام تا آئینه ی چلچراغها را
         
        از دورترین نقطه ی واژه رصد کنم .
         
        دیدگانمان به کابوس رگبار عادت کرده اند .
         
        من کماکان
         
        در سرسرای آتشکده ی چک چک
         
        به گدایی ذره ای شعله ی عاطفه مشغولم
         
        دلم برای مهربانی و دَرک
         
        لَک زده است .
         
        دیدگانم از شدت غلیان کم سو شده اند .
         
        دستانم به خوابهای عمیقِ خلسه فرو رفته اند
         
        و هرزگاهی
         
        برای کوک ساعتهای متمادی و روزمره گی
         
        زنده می شوند و می میرند .
         
        نمی دانم چرا
         
        نمی دانم چرا
         
        چرخهای ماشین زندگی ی جامعه ی
         
        محروم و مظلوم ملیّت
         
        چهارگوش است .
         
        باقر رمزی باصر
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۸:۱۷
        درود بزرگوار
        بسم رب الشهدا و الصالحین
        شهادت مولای متقیان حیدر کرار
        اسدالله الغالب توشه کش یتیمان
        حضرت علی علیه اسلام را تسلیت عرض میکنم
        و در این لیالی قدر التماس دعای فراوان دارم خندانک خندانک
        بهنود کیمیائی
        چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۸:۲۰
        درودها



        🌹🌹🌹🌹🌹
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۲:۳۴
        و دل من هم ....
        سلام استاد باصر عزیز خندانک خندانک
        درود و درودها خندانک خندانک
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۰:۳۳
        سلام و درود فراوان بر استاد رمزی بزرگوار
        بسیار
        زیبا
        بود خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۵:۳۶
        اینک از منظومه ی مثنوی
        آبگینه ای ساخته ام تا آئینه ی چلچراغها را
        از دورترین نقطه ی واژه رصد کنم .

        سلام و درود
        بر شما شاعر گرانقدر
        --------------
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0