* پ. ن: نکتهای پیرامون کاربردِ فعلِ «هست» از کتاب آوای احساس:
توضیح مفصّل درخصوصِ کاربردِ فعلِ «هست» را مجالی فراختر میطلبد؛ در دستور زبانهایی که برای زبان فارسی نوشته شدهاست، برای مفهومِ فعلِ «هست» بیشتر به معنای «وجود داشتن» اشاره شده است؛ در اینجا تنها به نکتهای که، _شاید در کتابهای دستور زبان، کمتر بدان پرداخته شدهاست،_ اشاره میشود:
گاهی کاربردِ فعلِ «هست» رسانای مفهومی اسنادی است و برای نوعی تاکید، پیرامونِ مطلبی خاص کاربردمییابد؛ مانند این بیت از نظامی:
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
و یا این بیتِ شاهنامهی فردوسی:
تهمتن چنین پاسخ آورد باز
که هستم ز کاووس کی بینیاز
و نیز این بیت از شاهنامهی حکیم طوس:
خداوند کیوان و بهرام و هور
که هست آفرینندهی پیل و مور
و نمونههای دیگری که از این مفهوم در ادبیات فارسی؛ بهویژه شاهنامهی فردوسی وجود دارد.
زهرا حکیمی بافقی، مقدمهی کتاب آوای احساس (260 غزل همراه با معرفی اشعار سرخابی) اصفهان: نشر نقش نگین، ۱۳۹۸.
,.-~*´¨¯¨*•~-.¸,.-~*´¨¯¨*•~-.¸,.-~*´¨¯¨*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨*•~-.¸.....*
ترانهی حالِ دلت:
اگه حالِ دلت خوبه/ بدون حالِ منم خوبه
یه حسّ نابِ زیبایی/ رو قلبم مشت میکوبه
مثِ وقتی، که یه، عاشق/ میکوبه، حلقهی در رو
که تا در واکنه یارش/ ببینه، یک رهِ در رو
برای پرزدن توی/ خمِ پسکوچهی آغوش
و با جامِ گُلِ بوسه/ بشه مست و، بشه مدهوش
من این کوبیدنِ مشتو/ رو قلبم دوست میدارم
من اصلا با صدای اون/ صفای زندگی دارم
بمون با من؛ که هر روز این/ صدای تاپ تاپِ قلبم
برات آهنگِ دل داره/ برات دل میزنه، هر دم
زهرا حکیمی بافقی، کتاب ترنّم احساس (87 ترانه؛ 64 سرودهی کلاسیک و 300 دلسروده)
,.-~*´¨¯¨*•~-.¸,.-~*´¨¯¨*•~-.¸,.-~*´¨¯¨*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨*•~-.¸.....*