سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        عصر طلائی

        شعری از

        مصطفی رضائی

        از دفتر شعرناب نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ فروردين ۱۴۰۰ ۲۱:۴۰ شماره ثبت ۹۷۱۰۰
          بازدید : ۲۶۹   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مصطفی رضائی

        هر دم ازین باغ بری میرسد
        خر برود، کره خری میرسد
        گشته زمان کوپنیزم و کنون
        صف بنشین تا که  بگیری دو نون
        مرغ وَ فرزند نکو روی او
        با کره و لپه و قدری لبو
        نیست چو دوران ستم شاهیان
        کز سر اسراف فراوان میان
        دوره چو دوران طلایی رسید
        رنگ ز رخساره ی مردم پرید
        آنکه نشستست به بام وطن
        فکر همه چیز و نه فکرش به من
        دغدغه اش نیست به دنیای ما
        فکر که دوزخ نشود جای ما
        نان و برنج و کره و لوبیا
        بیضه ی مرغان زمین و هوا
        پول و دلار و زر و نفت، آب و خاک
        جیفه بود، فکر  بکن پاک پاک
        فقر بود فخر و  همی اعتیاد
        لایق مومن نبود جانِ شاد
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۰ ۱۱:۲۹
        درود
        فرا رسیدن نیمه شعبان، سالروز ولادت با سعادت منجی عالم بشریت، صاحب عصر و زمان، بقیة‌ا... اعظم، حضرت حجة بن حسن (عج) را بر حضرتعالی و تمامی شیعیان جهان تبریک عرض می‌نماییم خندانک
        سلمان مولایی
        دوشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۰ ۱۱:۲۶
        سلام

        و

        طنازی هنر و استعدادی ست که شاید بیست درصد آن
        اکتسابی باشد و باقی به قدرت های شخصی و خدادادی
        شاعر یا طناز باز می گردد که در این میان شاعر طناز
        و بازیگر و کارگردان و ... تقریبا مشترک هستند .
        در این صفحه با طنزی رو به رو هستیم که هیچ هجو و
        هزلی در آن راه ندارد و برای این که مخاطب را به خنده ای
        مهمان کند در مسیری مبتذل گام ننهاده است بلکه با کلمات
        و تصاویری مخاطب را تحت تاثیر قرار داده است که ابتدا
        خواننده ی شعر اگر‌چه لبخندی بزند از ته دل اما در ادامه
        بی تردید آن چه که باقی می ماند تفکر است و ادامه جریان
        شعر در ذهن آدمی که چه شد و چگونه شد ...
        شاعر هیچ شق القمر خاصی در انتخاب واژه ها و تصاویر
        ننموده است بلکه با ساده ترین کلمات این کار را به بهترین
        و شاعرانه ترین وجهی انجام داده است ، چرا که او با استفاده
        از تصاویری که برای بسیاری از هم نسلی های اش به گونه .نوستالژی به حساب می آیند ، اقدام به ارائه طنز خویش
        می نماید ( کوپنیزم ، صف ، بام وطن ، دوران ستم شاهیان)
        روش دوم او در طنازی استفاده کردن از ارزش هایی ست
        یا بهتر بگویم آرمان هایی ست که زمانی مردم برای رسیدن
        به آن هر کاری می کردند حتی گذشتن از جان خویش ولی
        امروزه روز آن ارزش ها بی بها شده و کم کم دارند به ضد ارزش بدل می شوند ( جیفه دنیا ، دوزخ ، فقر و فخر ، دوره طلایی و ... )
        سه دیگر کاری که شاعر به کار بسته است استفاده از مباحثی
        است نه در جامعه ی روز و زمان حال دست به دست می شود
        و بین مردم رایج شده است و هر روز هم این مباحث تازه
        می شوند ولی آن حس تمسخر و استهزا ء را در خویش حفظ
        می نمایند ( به زور به دوزخ نرفتن ، بیضه ی مرغان ، مرغ
        و فرزندش ، دلار و طلا و ... ) که بر اساس نظر جامعه شناسان
        ملتی من که از هر موضوعی حتی آن انگیزترین آن ها به سرعت لطیفه و طنز می سازند ، مردمانی هستند که از
        اصلاح امور به کلی ناامید شده اند .

        نه تنها این شعر از جناب رضایی دارای این ابعاد بی مانند
        طنازی ست بلکه با اندک تاملی که در دیگر آثار ایشان
        نمودم ، طنزنویسی و طنازی شیوه ی معمول اوست و
        نوع نوشتارش به سبک شخصی برای خود ایشان نزدیک
        شده است که هم بی باک است و پر جسارت و هم آن
        گونه است که تیغ سانسور را رد کند و هیچ جایی از
        آن زخمی نشود بهمنی شاعر از محدودیت های موجود
        در جامعه و در راه آزادی بیان استفاده کرده و با آفریدن
        لفافه هایی شاعرانه و البته زودیاب مقصود نهایی رادر زیر آن ها پنهان داشته است تا هم مخاطب به التذاذ ادبی برسد و
        تفکر ی عمیق پس از آن و هم سانسورچی ها نتوانند ایرادی
        بر وی بگیرند چرا که او فریاد نمی زند و غوغا نمی کند بلکه
        را آرامش و متانت فریادش را در گوش های مردم با حالتی
        بسیار محترمانه و پر از آرامش القاء می کند .
        و اما طبق معمول حرف آخر ؛
        امیدوارم که از این قلم آثار بیشتری مطالعه کنیم تا هم
        بتوانیم خوشه چینی کنیم در راه کسب معرفت و هم
        به همراه ادراک لذت به فهمی جدید نیز دست بیابیم ...
        بهنود کیمیائی
        دوشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۰ ۰۸:۳۵
        با عرض سلام و احترام
        خدمت شما شاعر گرامی
        بسیار بسیار عالی بود
        لذت بردم
        سبز باشید
        سبز بمانید
        لحظه لحظه های دلتان شاد
        شاعرانگی هایتان مستدام

        🌷🌷🌷🌷🌷🌷
        مجتبی شهنی
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۳۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مصطفی رضائی
        دوشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۰۶
        از لطف بیکران دوستان و دیده ی خطاپوششان سپاسگزارم
        آرزو نامداری
        دوشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۰ ۱۶:۳۵
        سلام جناب رضائی گرامی
        بسیار زیبا و پرحرف سلامت باشید خندانک خندانک خندانک
        محمد علی رضاپور
        دوشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۰ ۱۷:۵۳
        🌿 🌿 🌿
        مجتبی شهنی
        دوشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۳۰
        درود فراوان بر جناب رضائی بزرگوار
        بسیار
        زیبا
        بود خندانک
        مصطفی رضائی
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۴۰۰ ۱۸:۵۸
        مخلصاتیم و به اخلاص همی مفتخریم
        😍🙏😍
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4