جمعه ۲ آذر
خورشید شعری از علیرضا عالمی
از دفتر شالیزار نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ جمعه ۶ فروردين ۱۴۰۰ ۰۱:۲۳ شماره ثبت ۹۷۰۱۱
بازدید : ۲۰۴ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب علیرضا عالمی
|
بجای این همه ای کاش یه کم فکر فرداها باش
نگاه کن این آسمون پر ابرِ، تو به فکر علت این اشک ها باش،
اگر چه سینه ها پر درده همه جا تاریک و پر غصه
بیا تو این شب تاریک بخونیم از تک ستاره یه قصه
اگر چه یخ زدیم توی این سرما به انتظار بهار هستیم
چشم انتظاری هم عالمی داره ما هنوز به فردا امید بستیم
یه روزی میرسه خورشید پایان شب سیاه صبح هستش
بدون که زندگی سخته تو این روزها که درد هستش
صداتو غیر از خودت کسی نمیشنو خودت بگو چه باید کرد
تو این روزهای پر گریه تا خورشید راهی نیستش، میشه این بازی رو راهت برد
بدون که تو عهدی بستی با خورشید که مدیونه آسمون هستی
با شور و شر این روزها با تاب و تب این هوا دل بریدی و دل بستی
چه روزهای غریبی رو ما دیدیم
فهمیدیم که همش توی یه رویا بودیم
چقدر بار رو دوش ما چقدر فریاد کنیم ای خدا
چقدر بیقراری توی دلهای ما اسیریم تو دست فردا
ببین توی این روزها دلمون مثله آینه ترک خورده
بیا ببین توی این روزها هیچکی این بازی رو نبرده
حسرت گذشته رو خوردن که مرهم دردها مون نیست
چقدر غم توی چشماته نگو که امیدی به فردا نیست
دلم غرق خون گشته رو زخم ها نمک میپاشن
نگاه کن تا خورشید فقط یک فریاد مونده اگر چه درد میپاشن
ولی بهار پیش رو مونه از این پیله بزن بیرون
تو قراری داری با خورشید نباید باشی پشیمون
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
امید بخش و زیبا بود