جمعه ۷ دی
سفر شعری از پژمان بدری
از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۳۰ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۰۴ شماره ثبت ۹۶۸۴۵
بازدید : ۷۱۰ | نظرات : ۳۸
|
آخرین اشعار ناب پژمان بدری
|
شناسنامه هایی مایوس
در مسیر پرسه می زدند
حافظه ای افسرده
به آینده می گفت:
یادش بخیر
آغوشِ او
عطرِ نانِ تازه داشت
به بیمارستانِ آسمان رسیدم
(ببخشید:
قرصِ ضد فراموشی دارید؟؟؟
زمین انگار
از خاطرِ خدا رفته...)
((نسخه جواب داد:
درمان
گرفتارِ بهمن بی تفاوتی
شده است))
هنگامِ برگشتنم
زمستان
در بالکنِ فصول
منتظرم نشسته بود
ساعت دیواری امّا
پایین آمد
زمانِ دیدارت را
روی میز چید
وقتی دیدم تابستان
در لاجوردی پیراهنِ تو
آبتنی می کند
من از همین برگِ تقویم
به کنارت سفر کردم!!
سفر
پژمان بدری
|
|
نقدها و نظرات
|
تکیه به دیوار خیره به افق دهان باز................. زیبا ..............عشوه نیا..........او مرده. ...... دوست خوبم متن زیبایت را که خواندم یکدفعه هوس کردم بنویسم...ان هم سپید. | |
|
سلام و درود جناب بدری باز هم آموختیم از شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عیدت مبارک
سال خوبی داشته باشی