دامن مکشان از من،برگرد و صدایم کن
آشفته دلم جانا،از غصه رهایم کن
بر من نظری ماها،دل در گرو چشمت
بانگی بزن ای دلبر،یک لحظه نوایم کن
برگرد و نگاهم کن،صد دل به دلت دادم
آلوده قبایم من،پاکیزه عبایم کن
راهی مشو از کویم،دلگیریت از من چیست؟
من بنده ی درگاهت،برگرد و گدایم کن
گیسوی پریشانت،بر باد و به بستان ها
بر من صنما رحمی،برگرد و جزایم کن
یادی ز صفایم کن،یادی ز دل چاکم
خاکم به سر راهت،بنشین و طلایم کن
ویرانه سرایم من،بی تو به فنایم من
لبخند وفایت کو؟یک باره بنایم کن
آید ز دلم صد آه،از سینه ی نالانم
شبگرد بیابانم،رحمی به حیایم کن
من بی تو در این دنیا،آواره ی صحرایم
یادی ز من ای جانم،یادی ز سرایم کن
ای گل تو به گلدانم،پاکیزه ترین بودی
یادی ز گلستانم،یادی ز وفایم کن
اینگونه جفا بر من،کو رسم وفاداری؟
دورم کن از این محنت،تو رفع بلایم کن
من بی تو به دورانها،دوارم و سرگردان
برگرد و ترحم کن،لطفی تو عطایم کن
هر شب به سوی قبله،بنشستم و صد نجوا
یادی ز دو دستانم،یادی ز خدایم کن
ظلمت شده شبهایم،سوسوی چراغی کو؟
یک باره درخشان شو،برگرد و صبایم کن
بستی تو دو دستانم،محزون و پریشانم
از بهر خدای خود،یک شب تو دعایم کن
راضی مشو از رفتن،امید ز من مستان
یادی ز دل زارم،برگرد و رضایم کن
بر مرگ دلم راضی،ای گل ز چه این سانی؟
بر من نفسی ای جان،برگرد و بقایم کن
...
مهدی بدری(دلسوز)
بسیار زیبا بود