سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        در حسرت نبودن

        شعری از

        یوسف همایون

        از دفتر در طلب معشوق نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۳۱ شماره ثبت ۹۶۳۹۶
          بازدید : ۲۵۷   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر یوسف همایون

        روزی گلی ببارد باز، اشکی بریز برایش
        گلرخ شود نهالش، سوزند بهار جایش
        صبحی شود حسابی، مرغی سحر بخواند
        عمری دهد ثنایی، کنجی قفس صدایش
        گرسنه دهد حواله، جنگل غریب نوازی
        شیری دهد غذایی، روباه فریب برایش
        کوهی سخای یا رب، شمشیر دهد همایی
        گویی زمین خمیده، غمگین به نام نایش
        چشمه زند چشمک، اشکی روان بخواهد
        گاهی دهد سرایی، باران بهار برایش
        تشنه شود حسینم، سیراب کند عذابی
        عطری دمد صدایی، تیری زند ز رویش
        مشکی به دوش دلیر، دریا شود خجل‌وار
        خنجر زند حرامی، دریا روی بسویش
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۱۱
        درود بزرگوار
        به شعر ناب خوش آمدید
        موفق باشید خندانک
        یوسف همایون
        یوسف همایون
        سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۸:۵۸
        سلام بر شما استاد گرامی
        ارسال پاسخ
        عیسی نصراللهی
        سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۷:۳۸
        درود بر یوسف/ شاعر دهه هشتادی.
        قبلا در این سایت حدود سه چهار مورد در خصوص غزل و شرایط آن و ویژگیهای شعری و صور خیال و شاکله اش توضیح داده ام... احتمالا تکرار مکررات است و از حوصله ی دوستان خارج.
        مختصر اینکه در غزل ( اگر بدون ردیف باشد مانند سروده ی شما) حرف اصلی واژه ی پایانی بایستی بین مطلع ( مصرع اول شعر) و مصاریعِ زوجِ سروده یکی باشند و عدول از آن پذیرفته نیست. مثلا نگاه کن:
        جان... قسمت ان ... حروف اصلی قافیه است و شین که بیاید جانش... این ش حروف متصله است و نه اصلی پس جزوِ قافیه در حساب نیاید. وقتی گفته ای نسازش...شین آن مانند توضیح فوق به حساب نمی آید.
        پس جانش و نسازش هم قافیه نیستند ( شین را حذف کن... می ماند جان و نساز... دوست خوبم آیا جان با نساز هم قافیه است... خودت مستحضری که نه..) اصلا توجه ای به آخر واژگان نکن... ش و مثلا ه و غیره جزو قوافی نیستند.

        وزن را تمرین کن،همین آهنگ شعر منظورم است ( زیاد از این مورد نمینویسم.. ولی با استعدادی که دارید حتما از پس آن بر می آیید.)

        از دامنه ی لغات امروزی بیشتر بهره ببر.

        برای امروز همین مقدار کافیست... نخواستم ذهنتان را بیشتر درگیر نمایم.

        موفق باشی


        ( اوزان و کتابهای شعری را مطالعه کن...حتما موفق میشوی)
        یوسف همایون
        یوسف همایون
        سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۸:۵۷
        سلام و عرض ادب
        خیلی ممنون بخاطر وقتی که گذاشتید و راهنمایی خوبتون
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۰۰
        درود فراوان بر جناب همایون بزرگوار
        بسیار
        عالی
        بود خندانک
        یوسف همایون
        یوسف همایون
        سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۸:۵۹
        درود و عرض ادب
        سپاس از لطف شما
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۰۰
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        یوسف همایون
        سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۱۳
        سلام وعرض ادب سپاس از لطف شما
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۳۷
        دورود بر شما جناب همایون
        بسیار زیبا سروده اید
        یوسف همایون
        یوسف همایون
        سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۸:۵۹
        سلام و عرض ادب
        سپاس از لطف شما
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9