سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        برای دیدنت جانا...پریشان بودم و مشتاق!

        شعری از

        بهروز رحمتی (سکوت شب)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ ۱۵:۳۶ شماره ثبت ۹۵۶۲۴
          بازدید : ۱۹۰   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهروز رحمتی (سکوت شب)

        به حکم عشق حتـــی مـــــی فروشــم اعتبارم را...
        حـــــراج فصــل پاییــزم، بخـــــر سبـــــز بهارم را...
         
        بساط عاشقی پهن است و من فـریاد خــواهم زد...
        بخــــر از مــــن تمامم را ببر با خــــــود قـرارم را...
         
        اگر از دور میبینی که من این گـــونه در بنــــــدم...
        کمی نزدیک شو بشکن به دست خــود حصارم را...
         
        چرا هرگز نمی‌خواهی که باشم مـــــــرد شبهایـت‌...
        منــــی کـه دســـت تو دادم همـه دار و نــدارم را...
         
        به بازی باز میگیری مــــــرا با تاس چـشمانــــت... 
        دوباره سخت میبازم در ایــــن بازی قــــمارم را...
         
        به تعداد نفس هایـــم به تو اصرار خواهــم کرد...
        که دریابـــــی تمناهای عشق بـــــی شــــمارم را...
         
        من آن صیاد بی صبرم که ساعت ها کمین کرده...
        فــراری داده گــنجشــکی به آوازش شــــکارم را...
         
        شبیه مولوی آخر شبـــی ســـر گشته و حـــیران...
        برای دیـدنـــت حـتــــــی رها کـــــــردم دیارم را...
         
        به گـــوشت می‌رسد آخر چه آمد بر سرم بی تو...
        و خــــواهی دید فــــرجام عجیب و ناگــوارم را...
         
        بدون شک تو می آیی سراغ از مــن که میگیری...
        نشانت می دهند آن روز فقط سنگ مـــــزارم را...
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۴۹
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        دستمریزاد خندانک
        بهروز رحمتی (سکوت شب)
        بهروز رحمتی (سکوت شب)
        يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۴
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۳۲
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        تاریک و بی چراغم
        شعر تورا بدیدم
        نوری بزد به بزمم
        استاد مهربانم
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهروز رحمتی (سکوت شب)
        بهروز رحمتی (سکوت شب)
        يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۱
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۲۶
        خندانک
        بهروز رحمتی (سکوت شب)
        بهروز رحمتی (سکوت شب)
        يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۰
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۲۶
        : خندانک
        بهروز رحمتی (سکوت شب)
        بهروز رحمتی (سکوت شب)
        يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۰
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        يکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۰۵
        درود بر شما
        زیبا بود
        ⚘⚘⚘
        بهروز رحمتی (سکوت شب)
        بهروز رحمتی (سکوت شب)
        يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ۱۶:۱۰
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4