سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        زن

        شعری از

        رضا محمدی (شب افروز)

        از دفتر ناز نگاه نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۰:۳۸ شماره ثبت ۹۵۵۳۸
          بازدید : ۳۶۷   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا محمدی (شب افروز)

        زن اگر پشت مرد خود باشد
        قامت مرد خم نمی گردد
        یا که نه, شانه شانه اش باشد
        زندگی رنگ غم نمی گردد
        وای از آن دم که روبرو باشد
        دیگر او محترم نمی گردد
        شب افروز91/1/5
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۰۵
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و بجا بود
        دستمریزاد خندانک
        رضا محمدی (شب افروز)
        رضا محمدی (شب افروز)
        شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۱۲
        دست بوس استاد خودم هستم خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۰۴
        درود فراوان
        بسیار
        زیبا
        بود خندانک
        رضا محمدی (شب افروز)
        رضا محمدی (شب افروز)
        پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ ۲۱:۱۶
        ممنون از حضور سبز شما
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۰۴
        خندانک خندانک خندانک
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۹
        درود جناب استاد شب افروز
        مرد و زن همیشه مکمل هم بوده هستند
        هر کدام بال نباشند وبالند
        زیبا سرودید خندانک خندانک
        رضا محمدی (شب افروز)
        رضا محمدی (شب افروز)
        پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ ۲۱:۱۹
        سلام
        دقیقاً
        خداوند زن را برای تکامل مرد آفرید خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا محمدی (شب افروز)
        پنجشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۹ ۲۱:۲۳
        بهترین افتخار زن بودن
        مهر مادر صفای همسری است
        هرکجا جلوه ای ز حق دیدم
        زن زیبا دلی به دلبری است
        دامن مهر مادرانه ی او
        علت بودن پیمبری است
        شب فروز این هنر نمی دانست
        آنچه داند ز عشق مادری است خندانک
        یدالله عوضپور    آصف
        جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۵۶
        درود وآفرین دوست دیرین
        خوشحالم از زیارتتان
        خندانک خندانک خندانک
        رضا محمدی (شب افروز)
        رضا محمدی (شب افروز)
        جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۹ ۱۷:۳۵
        سلام و درود خدمت استاد عزیز
        منهم خوشحالم که در کنار شما عزیزان هستم
        ارسال پاسخ
        شقایق دانش آموز
        جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۹ ۲۱:۳۱
        سلام بسیار عالی نوشتید موفق باشید 🌹
        رضا محمدی (شب افروز)
        رضا محمدی (شب افروز)
        شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۱۱
        چوخ ممنون
        قابل نداشت خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        جمعه ۲۴ بهمن ۱۳۹۹ ۲۱:۳۴
        دورود بر شما
        از نظریاتزیبای شما
        رضا محمدی (شب افروز)
        رضا محمدی (شب افروز)
        شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۱۱
        ممنونم خواهر خوبم
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۴۱
        دقیقا درسته خندانک خندانک
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۱:۴۲
        اﻭ ” ﻣــﺮﺩ ” ﺍﺳﺖ
        خوابش از تو کوتاهتر و خواب ابدیش از تو طولانی….
        آسایش برایش مفهومش آسایش توست پس صبح تا شب درپی آسایشی است که سهمش را ازعشق تو میجوید…اگر آنرا دریابی!!
        ﺩستهایش ﺍﺯ ﺗﻮ زبرتر ﻭ ﭘﻬﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ…
        تاحال به دستهایش نگاه کرده ای ؟ هیچگاه بدون خراش و زخم دیده ای؟
        ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺗﻪ ﺭﯾﺸﻰ ﺩﺍﺭﺩ…
        ﺟـﺎﻯﹺ ﮔﺮﯾــﻪ ﮐﺮﺩﻥ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺳﻔﯿﺪ میشود…
        ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤــﺎﻥ ﺩستهای ﺯﺑﺮﺵ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ…
        و ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺻﺎﻑ ﻭ ﻧﺎﻣﻼﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ می بوسد ﻭ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﺸﻮﻯ…
        به او سخت نگیر..!
        او را خراب نکن..!
        ﺍﻭ ﺭﺍ “ﻧﺎﻣــــﺮﺩ” ﻧﺨﻮﺍﻥ..!
        ﺁﻧﻘﺪﺭ او را با ﭘﻮﻝ ﻭ ﺛــﺮﻭﺗﺶ اندازه گیری نکن..!
        کمی بوی تنش عرق آلود است طبیعتش اینست ؛حواسش به بو نیست؛ فکر نان شب است….
        ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧــــﺦ ﺑﺪﻩ ﺗﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺪﻭﺯﺩ…
        انتظار یک فنجان چای تلخ توقع زیادی نیست!!!
        از هر مرد ونامردی هرچه شنیده و دیده در صندوقچه قلبش پنهان کرده و آمده .اگر کم حرف میزند نمیخواهد کام تورا تلخ کند.
        ﻓﻘــــﻂ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﻭﺭﺍﺳﺖ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ ﺑﺮﯾﺰﺩ…
        آن مردی که صحبتش را میکنم، خیلی تنهاتر از زن است..!
        ﻻﮎ ﺑﻪ ﻧﺎخنهایش ﻧﻤﯿﺰند ﮐﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﻟﺶ یک ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪ، ﺩست هایش را ﺑﺎﺯ کند، ﻧﺎخنهایش را ﻧﮕﺎﻩ کند ﻭ ﺗﻪ ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺧﻮﺷﺶ ﺑﯿﺎید..!
        ﻣﺮﺩ نمیتواند ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺶ ﮔﺮﻓﺖ، به دوستش زنگ بزند، یک دل سیر گریه کند و سبک شود..!
        ﻣﺮﺩ، ﺩﺭﺩﻫﺎیش را ﺍﺷﮏ نمی کند، فرو می ریزد در قلبی که به وسعت دریاست…
        آری یک مرد همیشه تنهاست چراکه سنگ صبور همه است و خودشانه ای ندارد که سرش را روی آن بگذارد…
        یک ﻭقت هایی،
        یک ﺟﺎﻫﺎﯾﯽ،
        ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ:
        “میم” مثل ” مرد “
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۱:۴۳
        درود استاد شب افروز گرانقدر
        روزتون مبارک باشه
        باشید و بسرایید خندانک خندانک خندانک
        رحمان لونی
        دوشنبه ۵ دی ۱۴۰۱ ۰۸:۲۰
        درود بر شاعر گرانقدر استاد محمدی

        دمت گرم و لبت خندان بماند خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3