سهم ما از آسمان غیر از تراسی بیش نیست
سبزهٔ ما را نصیب از عیش؛ داسی بیش نیست
جان ما را جامه خیاط ازل جز غم ندوخت
جز همین یک پیرهن ما را لباسی بیش نیست
هیچ کس جدّی تر از غم سرکشی از ما نکرد
دوستان را ماه تا سالی تماسی بیش نیست
آنچه بر ما میرود را، زندگانی نام نیست
زندگی نامیدنش، باطل قیاسی بیش نیست
ََ
در کلاس درد ما را درس صبر آموختند
رشتهٔ ما را بغیر از غم کلاسی بیش نیست
این غزل، تصویری از آئینهٔ تقدیر ماست
خاصیت آئینه را جز انعکاسی، بیش نیست
بر
رحم کن بر خویش از آه جگر سوزم بترس
گر چه ما را جز زبان التماسی بیش نیست
سهم ما از آسمان غیر از تراسی بیش نیست
سبزهٔ ما را نصیب از عیش؛ داسی بیش نیست
جان ما را جامه خیاط ازل جز غم ندوخت
جز همین یک پیرهن ما را لباسی بیش نیست
هیچ کس جدّی تر از غم سرکشی از ما نکرد
دوستان را ماه تا سالی تماسی بیش نیست
آنچه بر ما میرود را، زندگانی نام نیست
زندگی نامیدنش، باطل قیاسی بیش نیست
ََ
در کلاس درد ما را درس صبر آموختند
رشتهٔ ما را بغیر از غم کلاسی بیش نیست
این غزل، تصویری از آئینهٔ تقدیر ماست
خاصیت آئینه را جز انعکاسی، بیش نیست
بر
رحم کن بر خویش از آه جگر سوزم بترس
گر چه ما را جز زبان التماسی بیش نیست
بسیار زیبا و دلنشین