سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        قندیل

        شعری از

        پژمان بدری

        از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۱۹:۵۰ شماره ثبت ۹۴۸۹۹
          بازدید : ۲۱۸۲   |    نظرات : ۷۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پژمان بدری

        هوا از دنده ی چپ بلند شده
        از سقف و کف برف می بارد
        بی رحمانه سردست
        از امواج رادیو با قایقِ سپیدم
        به دریا زدم تا قاره ی بهار را
        کشف کنم
        ولی دوباره به جایی رسیدم
        که پیاده رو از سرما
        به خیابان پیچیده بود
        کدام اندوه
        محاسنِ زمستان را سفید کرده
        که از چشمانش
        قندیلِ غصه می ریزد؟؟؟
        سوز گفت:
        چند جانِ مندرس
        زیر پل ایام یخ زده اند
        بی رحمانه سردست
        باید برمیگشتم
        پاهای چاییده امّا
        نای حرکت نداشتند
        خانه به سمتم آمد
        خودم را پشت پنجره دیدم
        انتظار می کشیدم بودنَت برگردد
        تا دورِ آتشی که در دلم به پا کردی
        گرم شویم!!

        قندیل
        پژمان بدری
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۸ شاعر این شعر را خوانده اند

        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        آرمان پرناک

        ،

        سید محمدرضا لاهیجی

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        محمد راد

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        مجتبی شهنی

        ،

        شعله(م جلیلی)

        ،

        علیرضا شاه محمدی (عشاهیر)

        ،

        یدالله عوضپور آصف

        ،

        آرزو نامداری

        ،

        امینی

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        فروغ فرشیدفر

        ،

        رضا کاظمی اردبیلی

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        منوچهربابایی

        ،

        سلمان مولایی

        ،

        محمد رضا خوشرو

        ،

        سیدحسن خزایی

        ،

        فهیمه روشن ضمیر

        ،

        لیلا سهندی

        ،

        سارا رحیمی

        ،

        شمس پرنده

        ،

        سيد هادی حسینی(هادی)

        ،

        مینا فتحی (آفاق)

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

        ،

        شکوفه مهدوی (بهارانه)

        ،

        محبوبه امیری

        ،

        سمیرا حاجی کمالی(گندم)

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        حدیث ابراهیمی (سوگند)

        ،

        سیده نسترن طالب زاده

        ،

        زینت جلالی نژاد ( زینا)

        ،

        پژمان بدری

        ،

        سمیه قیاسی

        ،

        نگین امیری

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        سجاد پورخدایار

        ،

        درویش حسین ندری

        ،

        بهروز عسکرزاده

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۰۷:۵۷
        با درود حضور شما شاعر سپیدانه های شیرین
        قلم زیبای شما درسپید را دوست دارم و می اموزم از قلم تان
        و اینکه مسلط به این سبک شعری هستید ،برایتان ارزوی موفقیت های روز افزون دارم
        یکی از ویژگی های اساسی در سپید تسلسل است و پیوستگی فضای کلمات درشعر می تواند نماد این نکته باشد
        وشما بخوبی کلمه های برف،زمستان ،سوز،اتش،قندیل ،یخ و،،،
        در جایگاه خود بکار برده وبزیبایی رسانده اید و معنی شعر را کامل نموده اید
        فضای مشترک و واحدی که در عین غم انگیزی ،هنوز شراره های اتش امید در ان موج می زند
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۲

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۴۷
        سلام بر بانو رحیم زاده
        آره دقیقا مراعات نظیر و کلمات هم جنس دیبای خوش خیاطی شده ای رو به تن کلمات میکنه...سپاس از نکته نظرات شما
        مخلصاتیم خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۱۰:۱۶
        دود پژمان عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        دنیا دگرکون شده هیچ چیز سر جایش نیست
        عجب حکایت نابی
        موفق باشی خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۲

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۵۰
        سلام پدر جان
        اتفاقا شعر قدیمی دلقک گریان
        که همه ی افعالش دگرگون شده جایی میگه
        تو رفته ای و
        هیچ چیز سر جایش نیست
        مثل هر چیز استفاده شده ای که هرچه رو به پایان میره پوسیده تر میشه حکایت دنیاهم همینه خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۱
        سلام‌و درود

        سرمای حاکم بر تصاویر حقیقی شعرتان یادآور کوههای آلواریس اردبیل است و ریزش بهمن هایش در دامنه سبلان و البته پیست اسکی فوق العاده زیبایَش
        نیز جاده های بوران و کولاک و برف آشنای آذربایجان که واقعاً بر پیکره ی وجودیِ هستی ، بی امان زمهریر حک میزند از آذر تا اردیبهشت

        قندیلِ غصه می ریزد؟؟؟
        سوز گفت:
        چند جانِ مندرس
        زیر پل ایام یخ زده اند


        سلامت باشید و صَیف احوال

        و اِنَّ البُلَغاءَ عولَماءَ المُخلصین
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۵۳
        سلام بر کوهواره ترین
        تا الان قسمت نشده اون منطقه بیایم ولی باید جای خوبی باشه
        ممنونات که در نبودم باز از عزیزان این صفحه با گرمی حضورتان پذیرایی کردید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۴۱
        سلام مجدد ارجمندبرادرنیک اندیش و بزرگوارم
        درخصوص گلها که پرسش ذهنی خیلی از شاعران شاید باشد بگم که برای معرفیِ کارِ خیلی خوبِ شاعرانِ بزرگوار ،
        خوب عمل می نماید😊 اولش برعکس نوشته بودم

        ساکتند گُلها درست اما فَعول
        ذهن ها گاهی ز حق دارند عدول
        نیست اینجا رستوران و سایت هست
        سایتِ شعرناب گلها را شمول
        شاعران گُلهای خوش عطرِ دل اند
        یا که ماه اند بهرِ تاریکی حلول


        سلامت باشید و دلشاد
        واللهُ یحب المخلصین البولغاء
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۲۱
        درود خندانک بسیار عالی خندانک
        فوق‌العاده بود خندانک
        بسیار زیبا خندانک
        همچنان دوستت میدارم سبد سبد خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۵۹
        سلام بر خوشرو ترین
        ما هم همچنان صحرا به صحرا خاک پاتیم خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۴

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        محبوبه امیری
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۲۷
        با درود بی مرز و عرض ادب و احترام ...

        از همان بار اولی که شعر را خواندم فکری در ذهن من شکل گرفت و هر بار
        پس از خواندن این فکر شمایل بهتری یافت ؛
        « واماندگی»
        این درد بزرگ اتفاقی ست که برای مردمان قرن بیستم پیش بینی شده بود
        و گویا هم چنان ادامه دارد که یکی از لازمه های اش رخوت است ، انفعالی
        که انسان را در مرحله ای از پیشرفت که صرفا غریزی است نگه می دارد و
        اکتساب و اکتشافی در آن وجود ندارد و این از آن جا روی می دهد که با
        پیشرفت های شگفت انگیز تکنولوژی نیاز انسان به تحرک های فیزیکی کم و کمتر
        شد و این نه تنها در ظاهر مردم و بدن شان تاثیر منفی فراوان داشت بلکه به مرور
        در ذهن و روح او نیز رسوخ کرده و زمینه های واماندگی را فراهم می‌کرد .
        شعری که با آن رو به رو هستیم آیینه ی تمام نمایی از این اتفاق نحس و شوم است
        و پژمان بدری این موضوع را به زیبایی و غم انگیز ی به نقد کشیده است و جالب
        آن که به تناسب این رخوت حتی تعداد سطرهای شعر نیز نسبت به شعرهای قبلی اش
        کمتر شده است .
        اگر به دقت بنگریم از همان آغاز در اولین سطر شاعر هشدار م آگاهی لازم را می دهد
        و دنده ی چپ بیدار شدن که کنایه از نامناسب بودن اوضاع و احوال شخص است
        به هوا نسبت داده شده و پس از آن باریدن برف از کف به جای سقف که دنیای وارونه
        را اخطار می دهد .
        اما وقتی به سطر چهارم می رسیم اولین نشانه ی مستقیم این اتفاق در شعر
        روی می دهد ؛ شاعر از طریق امواج رادیو به جست و جوی بهتر می رود با قایقی
        سپید ، علاوه بر بدیع بودن این تصویر ، تناسبی که امواج با دریا و رادیو دارد
        زیبایی را مضاعف می کند .
        حال اتفاق روی می دهد و قهرمان شعر اگر چه در ظاهر همه کاری انجام می دهد
        برای دور آتش نشستن نهایی که تازه همان را هم شخص دیگری برپا کرده ، اما
        در حقیقت پنهان در شعر تو هیچ کاری نمی کند بلکه نقش راوی را بازی می کند
        که در متن اتفاقات نقشی نداشته است .
        در ادامه ی شعر توصیف سرمای بی رحمانه ی هوا به زیباترین تصاویر
        هر چه بیشتر بر این حالت رکود و رخوت تاکید می کند ،
        که پیاده رو از سرما
        به خیابان پیچیده بود
        کدام اندوه
        محاسنِ زمستان را سفید کرده
        که از چشمانش
        قندیلِ غصه می ریزد؟؟؟

        و این تصاویر مطابق با سبک شاعر بر شخصیت پردازی های خاص و استعاری
        او استوار می شود و باز هم داستان رخوت ادامه پیدا می کند در پاهایی که چاییده اند
        و اتفاق جالب تری که اینجا روی می دهد ؛
        سوز گفت:
        چند جانِ مندرس
        زیر پل ایام یخ زده اند
        بی رحمانه سردست ...
        همین دو کلام بهانه ای می شود در دست شاعر تا حتی از فکر کشف بهار
        نیز بازگردد و حتی تصورش را هم نکند چون ممکن است زیر پل جان بدهد
        و این بند یکی از اوج های خاص این شعر است و بعد به سمت ضربه ی آخر می رویم
        که نه تنها در آن قهرمان شعر از کشف بهار منصرف می شود بلکه در انتظار خانه است
        تا به سمت اش بیاید و به همان آتشی برسد که در بالا وصف اش گفته شد ، آتشی که حتی
        خود او را دستی در برپا کردن اش نداشته و معشوق این کار را کرده است و ترکیب
        انتظار کشیدن نیز در این میان نقشی به سزا دارد این انتظار کاری ست که خود قهرمان
        انجام می دهد و اشیاء و مفاهیم بارش را بر دوش نمی کشند و این اتفاق در چند سطر قبل
        در باید برمی گشتم نیز روی داده است و جالب آن است که هر دوی این امور که
        جزء افعال خود قهرمان شعر هستند به صورت کامل به سمت رخوت و رکود
        حرکت می کند و ترسی غم انگیز در دل مخاطب پدیدار می کند.

        بسیار برای ام جالب است که بدانم از دیدگاه دیگر دوستان این شعر
        چه تاویل و تعبیری
        دارد و نیز آن که نظر خود شاعر را نیز در این خصوص بدانم .

        حرف آخر اما سپاس است و سپاس از جناب بدری که علاوه بر اشتراک این شعر
        تراژیک ، همچون همیشه پنجره ی نقد را گشوده است و چون بسیاری دوستان
        از نقد شدن واهمه ای نداشته و ندارد.


        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۴۵
        سلام بانو امیری
        با عرض ارادت فراوان
        اول بگم منوچهر دامغانی هنوز بنده خدا داره اون دنیا از ذوق شعر آخرتان هلیکوپتری میزند😄

        حقیقت اش من روزگار و در تمامی فصول زمستان زده می بینم دورانی که آدماش روح و روانشان انقدر رفو شده دیگه جایی واسه پینه نیست خانه به دوشانی زیر پل ایام از همین سرما یخ زدند و ممکنه با این اوضاع هر کدام از ما دچار چنین بلایی بشیم...خلاصه دنیا داره وارونه میشه
        و حالا میان هجومِ این نامردمی ها نامروتی عزیزان
        دوستان و آشنایان دردِ این رخوت و دوچندان میکنه
        به قول صائب
        مرا ز روز قیامت غمی که هست این است
        که روی مردم عالم دوبار باید دید
        پنجره ی نقد هم باید همیشه واس ما شاگردان باز باشه که از شما معلمینِ آگاهی یاد بگیریم
        خاکم
        خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۲

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۰۷:۳۶
        سلام جنب بدری
        بزرگوار زیبا سروده اید
        دستمریزا
        قلمتان همیشه روان
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۲

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۵۴
        سلام بانو آهنگران
        تشکرات زاپاتا طعمی تقدیمتان خندانک
        برای قدم رنجه نمودنتان خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۰۷:۳۶
        خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۲

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۳۵
        سلام پسر عمو
        باریکلا
        و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۲

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۵۵
        سلام پسرعمو
        چاکراتِ دنده کباب طعمی خدمتت گلم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۱۰:۱۷
        دررررروود جناب بدری
        بسیار
        زیبا
        بود
        خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۲

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۵۵
        سلام مجتبی جان نوکرات عزیز دل خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۱۲
        خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۲

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        آرزو نامداری
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۱۵:۴۴
        سلام بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین سرافراز باشید خندانک خندانک خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۳

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۵۶
        سلام بر نامدارترین آرزو
        سپاس بی کران به وسعت قلبت خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا کاظمی اردبیلی
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۵۰
        درود بزرگوار عالی بود
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۳

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۵۶
        سلام رضا جان
        عالی وجود خودته خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۰۶
        اخرش و عالی تمام کردی دوست خوبم........
        کوچه ها و پیچیدنشان به خیابان هم خوب بود
        افرین افرین
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۵۷
        سلام بر شاهرخ ترین
        اصلا هرچه که شما بگی خوبه همون خوبه خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۴

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        آرمان پرناک
        سه شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۳۷
        باید برمیگشتم
        پاهای چاییده امّا
        نای حرکت نداشتند
        خانه به سمتم آمد

        درود فراوان بر جناب بدری عزیز
        سپیدی خنکی بود. ما که از سرمای واژگان قندیل بستیم خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۱:۵۹
        سلام بر آرمان ترین
        رفیق بیا یه شلغم برات بار بذارم قندیل که سهله بهمنم آب میکنه
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۴

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        فهیمه روشن ضمیر
        چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۰۴:۰۳
        قلمتان بر صفحه روزگار سبز شاعر
        پایدار باشید
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۰۰
        سلام بر روشن ضمیرترین
        سلامتی دلتان پایدار خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۴

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
          لیلا سهندی
        چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۰۷:۴۴
        سلام و درود بر شاعر گرانقدر با سروده ای زیبا و دلنشین
        قلمتان مانا و پربرکت
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۰۱
        سلام بر لیلاترین لیلای هر مجنون
        وجودت پربرکت خاکم خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۴

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        یدالله عوضپور    آصف
        چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۰۲
        پژمان عزیز درودبرشما.
        میخوانم و می دانم
        وممنون که میدانید ومی نمایانید.
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۰۲
        سلام جناب آصف
        مینویسم و می دانم
        که تشکرات ویژه ما را میخوانید و به بزرگیتان قبول میکنید خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۴

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        مینا فتحی (آفاق)
        چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۱۶:۱۹
        درود و احسنت جناب بدری گرامی
        قلمتان بسیار تواناست

        بسرائید سال‌ها با گرمای وجودتان
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۰۳
        سلام بر آفاق ترین
        مهرتان مستدامات خالص خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۴

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۴۴
        اسلام وارادت
        خواندم ولذت بردم
        درود درود
        ادیب دانا وتوانا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۰۳
        سلام جناب دزفولی مچکرات
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۳

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        فروغ فرشیدفر
        چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۵۳
        انتظار می کشیدم بودنَت برگردد
        تا دورِ آتشی که در دلم به پا کردی
        گرم شویم!!
        👌👌👌
        همین چند خط آخر ، همه ی ماجرا بود. عالی!
        نفس شعرتان گرم . دلتان گرم به مهر روزگار.
        🌹🌹🌹🌹🙏🙏🙏
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۰۵
        سلام بر فروغ زمانه
        همیشه در هر ماجرایی به دنبال آخر قصه ایم
        تشکرات خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۳

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        سمیرا حاجی کمالی(گندم)
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۱۶:۱۰
        بسیار دلنشین بود. اندوه و درماندگی در سراسر شعر موج میزد. القای این همه حس غم واقعا دست مریزاد میخواد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۰۶
        سلام بر گندمی ترین سمیرا
        درماندگی پخش اعظمی از جهان امروزست
        چاکراتون که خواندی خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۳

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۲۷
        خندانک
        طوبی آهنگران
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۲۷
        دورود بر شما جناب
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۳

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۳۰
        درودتان شاعر ارجمند
        بسیار زیبااست .. -در نگاهم به سمت سرایشات حجم گرایش دارید-
        هماره درد عمیق و مداوم انسانی و پدیدارشناسی هوسرلی اثرتان را بیش خواندنی میکند ..هر چه که پیش میرویم ، سرایشاتتان مرزهای پیش پا افتاده و کرتهای استعاری مستعمل را پشت سر میگذارد
        ، بی تقلید و دلالتهای عامیانه بر مدلول ،فورگراندینگ تازه ای را در عرصه ی شعری نشان میدهد.
        گرچه این تصویرگرایی محض در سخنتان تخدیر آور هم هست و کمی نگرش منطقی را تضعیف میکند ،
        باری چند بار خواندم و بهره ها بردم ..

        این ترجمه ی روسی شعری حجمی از همسر گرامیم است در پای اثر ارجمندتان مینگارم ..

        "ما مائده های عاطفه را نچشیده بودیم
        هرگز در بطن پری خویی اسکان نداشتیم
        ما همیشه پُر گفتیم
        وقتی که تهی بودیم
        و کم بوسیدیم
        گردنهایمان زیر یوغ شکنجه پوسید
        ...
        ما همیشه اینچنان بود
        چون آنان ،آنچنان بودند .
        J . S. Chalamet"
        خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۱۴
        سلام بانو طالب زاده
        بیشتر مبحثی که همیشه برآن تاکید داشتم خلق تصویر و صور خیال بوده حالا در هر سبک سرایشی...
        حقیقت من تا همین چند هفته پیش هوسرل و نمیشناختم توو یه فیلمی ازش اسمی به میون اومد رفتم کمی راجع بهش و کاراش مطالعه کردم این درد عمیق و من هر روز به اشکال گوناگون دارم تو محیط اطرافم میبینمش
        و خوشحالم که از نگاه شما اشعارم داره پوست اندازی میکنه...
        این تصویرگرایی های فرا واقعی از یه دلیل واقعی سرچشمه میگیره که تفکرو با منطق روبرو میکنه

        و چه بسیار خرسندتر شدم
        که این تابلو گرانبهای کلمات شعر روسی و به کوشش همسرتان به دیوار این صفحه نگاشتید
        باشید و همیشه از این هدایا به ما بدید
        خاکسارم خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۳

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        سیده نسترن طالب زاده
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۹:۳۰
        بسیار نیک گرامی

        چنین عرض کردم زیرا سورئالیزم با Espacementalisme متفاوتست ، در نگاهم آمیزه ای از ارجاعات برونمتنی و تاتر و تصویرسازی های غیرخطی و .. منتج به چنین سرایشی شده است
        آنچه مرا در خوانش اشعارتان نگران میکند ، تاثیر این تالمات بر رویه زندگی و روزمرگی شماست ، زیرا این رنجها و فشارها میتواند برای جوانان در طولانی مدت آثار مخرب روحی به همراه داشته باشد و روزهای طلایی ای که برای آنها موفقیتهای دوربعد به همراه خواهد داشت را مخدوش کند ..
        برایتان شادخواری و کوشش توام با امیدواری و تندرستی آرزومندم.. خندانک
        زینت جلالی نژاد  ( زینا)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۳۳
        زیبا بود..قلمتان برقرار
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۲

        🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        جمعه ۱۰ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۱۴
        سلام بر زیناترین
        بودنت زیباست و متشکراتم خندانک
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۹ ۱۸:۵۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهروز عسکرزاده
        پنجشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۳۱
        درود
        خندانک
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۲
        درود برشما استاد بدری
        بسیار عالی و بسیا ر زیبا
        موفق باشید خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6