سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 29 اسفند 1402
  • روز ملي شدن صنعت نفت ايران، 1329 هـ ش
10 رمضان 1445
  • وفات حضرت خديجه سلام الله عليها، 3 سال قبل از هجرت
Tuesday 19 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    سه شنبه ۲۹ اسفند

    رفتی! بدان ، بی تو پریشانم...

    شعری از

    بهروز رحمتی (سکوت شب)

    از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ جمعه ۳ بهمن ۱۳۹۹ ۰۲:۴۹ شماره ثبت ۹۴۸۰۴
      بازدید : ۱۵۹   |    نظرات : ۱۸

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر بهروز رحمتی (سکوت شب)

    رفتی ولی دیوانه جان این خانه حرمت داشت...
    نشنیده رفـتی ایـن دل اما با تو صحبت داشت...
    گفتــی تلافــی مــــی‌ کنی کــردی و با چشمــم...
    دیدم که قلبت مرد رفتن بود و جـرأت داشـت...
    هــر چند اینجا با تو هــم زندان تو در توست...
    زندانــی ات اما بـه زندانبانش عادت داشــت...
    من روح سرگردان نبـودم خــوب دقـت کـــن... 
    شاید که چشمان تو از آیینه وحشت داشـت...
    از قرص لب هایت که مثل قرص اعصاب است...
    می خوردم و بهبودی ام انگار ساعت داشت... 
    شایــد اگر آهســته تر این بار مــی رفتـــــی... 
    تصویر شیرین کوچه ام از رد پایت داشــت...
    آن وقـــت شاید یـک نفر تـنها شبــیه مـــن...
    دنبال تو می آمد و یک بار فرصت داشـت...
    اما تو رفتی بی صدا بـی رد پا بی عشــق... 
    رفتار مشکوکت شباهت به خیانت داشت...
    ۷
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۰۹:۵۰
    درود بزرگوار
    دلنشین و زیبا بود خندانک
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۳
    مهربان است ؛ حضورت را ميگويم... و به دشتهای خسته از خورشید و آن عبادتِ خشکِ هر روزه ام... کدام واژه به آغوشِ عشق میماند؟؟!! عزیزِ دل: وجودتان حروفِ بینوای رها شده را در مسیرِ رودِ دانایی و افتادگی غُسلِ تعمید میدهد... 🙏🙏🙏 و البته ؛ صد البته : عجایب هفتگانه را شنیده ای؟؟!! اهلِ قلم ، هشتگانه اش هستند و حقیر خاکِ پای اهلِ قلم... 🙏🙏🙏
    ارسال پاسخ
    مجتبی شهنی
    شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۰۱
    درود فراوان
    بر شما
    بسیار بسیار
    عاااااالی

    قلمتان توانا
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۳۶
    مهربان است ؛ حضورت را ميگويم... و به دشتهای خسته از خورشید و آن عبادتِ خشکِ هر روزه ام... کدام واژه به آغوشِ عشق میماند؟؟!! عزیزِ دل: وجودتان حروفِ بینوای رها شده را در مسیرِ رودِ دانایی و افتادگی غُسلِ تعمید میدهد... 🙏🙏🙏 و البته ؛ صد البته : عجایب هفتگانه را شنیده ای؟؟!! اهلِ قلم ، هشتگانه اش هستند و حقیر خاکِ پای اهلِ قلم... 🙏🙏🙏
    ارسال پاسخ
    طوبی آهنگران
    شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
    سلام جناب بابا حمتی
    دورود بر شما زیبا
    سروده اید
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۳۵
    مهربان است ؛ حضورت را ميگويم... و به دشتهای خسته از خورشید و آن عبادتِ خشکِ هر روزه ام... کدام واژه به آغوشِ عشق میماند؟؟!! عزیزِ دل: وجودتان حروفِ بینوای رها شده را در مسیرِ رودِ دانایی و افتادگی غُسلِ تعمید میدهد... 🙏🙏🙏 و البته ؛ صد البته : عجایب هفتگانه را شنیده ای؟؟!! اهلِ قلم ، هشتگانه اش هستند و حقیر خاکِ پای اهلِ قلم... 🙏🙏🙏 خندانک
    ارسال پاسخ
    حدیث ابراهیمی (سوگند)
    شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۱۲:۵۵
    درودها بر شما شاعر بزرگوار خندانک خندانک خندانک

    غزلواره هایتان مستدام که تا این حد دلنشین بودند خندانک خندانک خندانک
    و چه غریب دیدم غزلی با این حجم زیبایی و دلنشینی را، به خاطر ندارم اشعار پیشینتان را خوانده ام یا نه، اما همین غزل حکایت از طبع بلند، استعداد وافر و علم ادبی شما دارد و چه حیف است که در این قحطی اشعار ناب و دلنشین، آسوده از کنار چنین دل سروده هایی گذشتن.

    ترکیبات زیبایی در شعرتان دیدم:
    قلبی که مرد رفتن بود
    حالت زندان و زندان بان
    روح سرگردان و وحشت درون آیینه
    تشبیه قرص لب با قرص اعصاب و بهبودی ساعتی، که حکایت از آرامشی لحظه ای داشت
    و در آخر به واژه تلخ خیانت رسیدن

    داستان زیبایی از ترکیب کلمات چیدید، و قافیه هایی بسیار درست انتخاب نموده اید.

    فقط در یک مصرع، سکته ای کوچک به چشم خورد که از نظر قافیه هم به نظر من بهتر بود قافیه دیگری انتخاب شود برای آن:

    شایــد اگر آهســته تر این بار مــی رفتـــــی...
    تصویر شیرین کوچه ام از رد پایت داشــت...

    شاید بهتر بود مصرع «تصویر شیرین کوچه ام از رد پایت داشــت...» جور دیگری چیده میشد. برای مثال:

    شایــد اگر آهســته تر این بار مــی رفتـــــی...
    قلبم برای دیدن رویَت، شهامت داشت...

    قلم زیبایتان همیشه سبز باد خندانک خندانک خندانک
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۳۵
    درووودتان مهربان... سپاس از شما دوستِ بزرگوار برای وقت و دقت در نقدتان... نقدِ عمیقانه ی شما را نسبت به سکته ای که فرمودید ، نگاه کرده و هر چند در تایپ اشتباهی صورت گرفته و در اسرع وقت ویرایش میگردد ؛ اما بیت شعری که شما پیشنهاد داده اید ، خوب نیست ، بلکه عالی و بینظیر است... نگاهتان مستدام دوستِ نکته سنج و مهربان و گرامی... سپاس سپاس و سپاس... 🙏🙏🙏 بهروز(سکوت شب)
    ارسال پاسخ
    شعله(مریم.هزارجریبی)
    شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۱۴:۳۱
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    درودشاعر گرامی
    عجب شعری بود
    عجب شوری بود
    خیلی عالی لذت بردم از خوانش هر بیت این شعر زیبا
    بسرایید به مهر
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۲
    مهربان است ؛ حضورت را ميگويم... و به دشتهای خسته از خورشید و آن عبادتِ خشکِ هر روزه ام... کدام واژه به آغوشِ عشق میماند؟؟!! عزیزِ دل: وجودتان حروفِ بینوای رها شده را در مسیرِ رودِ دانایی و افتادگی غُسلِ تعمید میدهد... 🙏🙏🙏 و البته ؛ صد البته : عجایب هفتگانه را شنیده ای؟؟!! اهلِ قلم ، هشتگانه اش هستند و حقیر خاکِ پای اهلِ قلم... 🙏🙏🙏
    ارسال پاسخ
    محمد باقر انصاری دزفولی
    شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۱۶:۵۴

    با سلام وارادت
    استاد بزرگوار
    غزلی نا ب بامعنا عاشقانه و عارفانه خواندم
    هزاران درودتان باد
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۱۳
    مهربان است ؛ حضورت را ميگويم... و به دشتهای خسته از خورشید و آن عبادتِ خشکِ هر روزه ام... کدام واژه به آغوشِ عشق میماند؟؟!! عزیزِ دل: وجودتان حروفِ بینوای رها شده را در مسیرِ رودِ دانایی و افتادگی غُسلِ تعمید میدهد... 🙏🙏🙏 و البته ؛ صد البته : عجایب هفتگانه را شنیده ای؟؟!! اهلِ قلم ، هشتگانه اش هستند و حقیر خاکِ پای اهلِ قلم... 🙏🙏🙏
    ارسال پاسخ
    یدالله عوضپور    آصف
    شنبه ۴ بهمن ۱۳۹۹ ۲۱:۲۴
    درودبرسکوت شب
    زیبا سروده اید آفرین
    خندانک خندانک خندانک
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۲۶
    درووودها بر شما و نگاهتان... 🙏🙏🙏 مهربان است ؛ حضورت را ميگويم... و به دشتهای خسته از خورشید و آن عبادتِ خشکِ هر روزه ام... کدام واژه به آغوشِ عشق میماند؟؟!! عزیزِ دل: وجودتان حروفِ بینوای رها شده را در مسیرِ رودِ دانایی و افتادگی غُسلِ تعمید میدهد... 🙏🙏🙏 و البته ؛ صد البته : عجایب هفتگانه را شنیده ای؟؟!! اهلِ قلم ، هشتگانه اش هستند و حقیر خاکِ پای اهلِ قلم... 🙏🙏🙏
    ارسال پاسخ
    سمانه هروی(خراسان)
    يکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۹ ۰۱:۰۰
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۲۷
    🙏🙏🙏 درووود و سپاس مهربان...
    ارسال پاسخ
    محمدصدوقی
    دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ ۰۰:۲۳
    زیباست
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    بهروز رحمتی (سکوت شب)
    چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ ۲۲:۲۴
    زیبا نگاهید عزیزِ دل... 🙏🙏🙏
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0