سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        مینای پوسیده

        شعری از

        مهدی ترابی

        از دفتر اشعار کسی که شاعر نیست... نوع شعر ترکیبی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۵۸ شماره ثبت ۹۳۲۹۹
          بازدید : ۴۷۷   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی ترابی

        پائیز و باران و درختی زرد 
        شب گریه های سرخ بی پیگرد 
        مینای دندانی که پوسیده 
        شبهای بی خوابه بدون مرد 
        از آسمان بی انتظار هستم
        از ابرهای درهم و نا مرد 
        این اخم که خم داده به پیشانی 
        یک یادگاری مانده از یک درد 
        گاهی منم مثل تو میخندم 
        با یک تفاوت خنده ای پر درد 
        شب ها بغل کردم خودم را باز
        از این بغل ها کنج یک سردرد 
        این خود نویس خسته ی روحم 
        میخورد ترک از درده رنگ زرد 
        پاییز و این برگی که من بودم 
        از یک چنار کهنه ی غمگین 
        جای به پایین رفتن از غم ها 
        بالاتر از عرش زمین خوابید 
        صدها هزار برگ این چنین افتاد
        از مادری آبستن غم ها 
        سیگار بود تنها دوای مرد
        از درد این مرگ های بی پروا 
        پروانه ای در شمع می سوزد 
        می خندد و چیزی به لب گوید 
        افسوس من هرگز نمی فهمم 
        حرف های این پروانه ی تنها 
        مینای من مینای دندادم 
        هرگز نمی فهمد که دردم چیست 
        میخواهد اما او نمی فهمد
        درد خودش درد کمی هم نیست 
        از لاله ی گوشم نمی پرسد 
        کی زمزمه میکرد کلامش را 
        هرگز نمی داند به جان خویش 
         خواهم خرید درد کلاغش را 
        از عرش خود بر فرش می افتم
        می افتم و همواره می افتم 
        اما کسی هرگز نمی فهمد 
        افتادنم را از درون خویش 
        من یک کویرم خشک و بی آبم 
        دریای بارانی و سیر آبی 
        شبنم نشست بر خاری از کوهم 
        یک شبنمم بر من نمی خواهی 
        از تشنگی می میرم و دیدی 
        اما مرا هرگز نفهمیدی ...
        ۶
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۵۴
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و غمگین بود خندانک
        مهدی ترابی
        مهدی ترابی
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۵۳
        تشکر استاد بزرگ سپاسگذارم
        ارسال پاسخ
        آذر مهتدی
        يکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۵۸
        👏👏👏👏👏
        درود بر شما
        بسیار تاثیر گذار و زیبا
        مهدی ترابی
        مهدی ترابی
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۱۶
        قربان شما نگاهتان زیباست
        ارسال پاسخ
        نسرین علی وردی زاده
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۰۳
        درود بر شما جناب ترابی!
        زیبا سروده‌اید. دلنشین بود.
        انشاا... که هیچ وقت کویر نباشید.
        پایا و مانا باشید و اشعارتان جاودان🌺🌹
        مهدی ترابی
        مهدی ترابی
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۱۷
        تشکر بانو سبز و پاینده باشید
        ارسال پاسخ
        فیروز رضائی
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۳۱
        درود جناب ترابی
        بسیار زیبا
        عالی
        خواندم و لذت بردم
        👏👏👏👏🙏
        مهدی ترابی
        مهدی ترابی
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۱۶
        ممنون از نگاهتان برادر جان
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۰۷
        با سلام و عرض ادب
        سروده ای بسیار زیبا
        شاعر بزرگوار
        درود درود برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی ترابی
        مهدی ترابی
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۱۷
        درود بر شما استاد بزرگ ممنون از نگاهتان
        ارسال پاسخ
        لیلا امریاس(پریسا)
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۴۸
        زیبا سرودید
        درود
        خندانک
        مهدی ترابی
        مهدی ترابی
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۱۷
        از لاله ی گوشم نمی پرسد
        کی زمزمه میکرد کلامش را
        هرگز نمی داند به جان خویش
        خواهم خرید درد کلاغش را


        سلام و درود زیبا بود


        قلم تان مانا خندانک
        مهدی ترابی
        مهدی ترابی
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۱۸
        تشکر بانو لطف دارید
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0